گنجور

شمارهٔ ۶۰

دوش با پیک خیالت گفتگویی داشتیم
تا سحر مانند مستان‌ های و هویی داشتیم
از سر بی‌مغز ما کیفیتی حاصل نشد
جز که بار دوش خود حالی سبوئی داشتیم
مرحبا ای عشق صلح انگیز کز تاثیر تو
یار شد با ما به عالم گر عدوئی داشتیم
گر نشد از شرم کاری پیشرفت ما نشد
ورنه نزد دلبر خود آبرویی داشتیم
همچو قمری در خیال قد آن سرور روان
بسته اندر طوق بی‌تابی گلویی داشتیم
همچو قمری در خیال قد آنسرور روان
بسته اندر طوق بی‌تابی گلویی داشتیم
چون فقیری کو بنان جو قناعت می‌کند
دوش بیرویت به سوی ماه روئی داشتیم
جز گل نشگفتگی نشگفت از گلزار من
یاد آن عهدی که چون ل رنگ و بویی داشتیم
سستی طالع‌نگر (صامت) که اندر دوستی
شد به زشتی فاش هر نام نکویی داشتیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش با پیک خیالت گفتگویی داشتیم
تا سحر مانند مستان‌ های و هویی داشتیم
هوش مصنوعی: دیشب با خیال تو گفت و گوی طولانی‌ای داشتیم و تا صبح مانند مست‌ها شادی و سر و صدا کردیم.
از سر بی‌مغز ما کیفیتی حاصل نشد
جز که بار دوش خود حالی سبوئی داشتیم
هوش مصنوعی: از نادانی و پوچی ما هیچ نتیجه‌ای به دست نیامد، جز اینکه بار سنگینی بر دوش خود داشتیم و فقط مانند یک سبو یا ظرف بودیم.
مرحبا ای عشق صلح انگیز کز تاثیر تو
یار شد با ما به عالم گر عدوئی داشتیم
هوش مصنوعی: سلام ای عشق که به واسطه تو، دوست ما در این دنیا به صلح و آرامش رسید، حتی اگر دشمنی داشتیم.
گر نشد از شرم کاری پیشرفت ما نشد
ورنه نزد دلبر خود آبرویی داشتیم
هوش مصنوعی: اگر از شرم خودمان جلو نرفتیم، دلیلش این است که نزد معشوق خود آبرو و اعتبار خوبی داشتیم.
همچو قمری در خیال قد آن سرور روان
بسته اندر طوق بی‌تابی گلویی داشتیم
هوش مصنوعی: مانند مرغی به نام قمری که در خیالش به قد و قامت آن معشوق خود فکر می‌کند، ما نیز در آرزوی او اسیر و بی‌تاب بودیم، همچنان که مرغی در قید و بندهای خود غم‌گینی و اشتیاق را در گلویش احساس می‌کند.
همچو قمری در خیال قد آنسرور روان
بسته اندر طوق بی‌تابی گلویی داشتیم
هوش مصنوعی: همچون قمری در خیال خود، قد آن محبوب را می‌دیدیم و همچون آن پرنده، در حسرت و افسردگی آن، گردن بی‌طاقت و دلتنگی داشتیم.
چون فقیری کو بنان جو قناعت می‌کند
دوش بیرویت به سوی ماه روئی داشتیم
هوش مصنوعی: انسان فقیر که به داشتن مقداری قناعت می‌کند، شب گذشته چهره‌ات را که به سمت ماه می‌نگریست، در خاطر دارم.
جز گل نشگفتگی نشگفت از گلزار من
یاد آن عهدی که چون ل رنگ و بویی داشتیم
هوش مصنوعی: جز گل، چیزی از باغ من شکوفا نشده است؛ یاد آن زمانی می‌کنم که رنگ و بویی داشتیم.
سستی طالع‌نگر (صامت) که اندر دوستی
شد به زشتی فاش هر نام نکویی داشتیم
هوش مصنوعی: در این بیت، به این موضوع اشاره شده که شخصی با ناپسند بودن در دوستی‌ها، باعث شده که نام‌های نیکویی که داشتیم به زشتی و ناپسندی تبدیل شوند. به نوعی نشان می‌دهد که رفتارهای ناپسند و کم‌توجهی به روابط باعث شده تا خوبی‌ها و نام‌های نیک دچار آسیب و تغییر شوند.

حاشیه ها

1398/08/30 01:10

همچو قمریدر خیال قد ان سرو روان----یاد ان عهدی که چون گل رنگ و بوئی داشتیم-----درست است

1399/01/10 20:04
مهرداد

تا سحر مانند مستان‌ های و هویی داشتیم __درست است