گنجور

شمارهٔ ۴۰

هجوم غم رسید اندر دل و راه فغان گم شد
مران ای ساربان محمل که امشب کاروان گم شد
مگر مرغی‌ رها گردید از کنج قفس دیگر
که از نالیدن او دست و پای باغبان گم شد
ترا گفتم مپیچ ای مرغ دل بر زرف پرچینش
ز من نشنیدی و روز تو شب شد آشیان گم شد
موخونم ریختی دیگر چرا کردی تو پا مالش
زدی بر هم صف مژگان و قاتل از میان گم شد
زدی تا بیرق بیداد را در ملک نیکویی
نشان مهر و بنیاد محبت از جهان گم شد
به منع بی‌دلان ناصح چرا بیهوده می‌کوشی
دلی گر بود ما را بر سر زلف بتان گم شد
ز بس می‌کرد (صامت) آرزوی راه گمنامی
کنون از بی‌نشانی‌های یار از وی نشان گم شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هجوم غم رسید اندر دل و راه فغان گم شد
مران ای ساربان محمل که امشب کاروان گم شد
هوش مصنوعی: غم بر دل چیره شده و دیگر فریاد زدن بی‌فایده است. ای راننده، بار و بندلی را به راه می‌اندازی در حالی که امشب کاروانی گم شده است.
مگر مرغی‌ رها گردید از کنج قفس دیگر
که از نالیدن او دست و پای باغبان گم شد
هوش مصنوعی: وقتی که پرنده‌ای از قفس آزاد می‌شود، صدای ناله‌اش باعث می‌شود که باغبان در کارش دچار سردرگمی و آشفتگی شود.
ترا گفتم مپیچ ای مرغ دل بر زرف پرچینش
ز من نشنیدی و روز تو شب شد آشیان گم شد
هوش مصنوعی: به تو گفتم که ای پرنده دل، از زلفت دور نشو، ولی تو حرف من را نادیده گرفتی و حالا شب آمده و آشیانه‌ام گم شده است.
موخونم ریختی دیگر چرا کردی تو پا مالش
زدی بر هم صف مژگان و قاتل از میان گم شد
هوش مصنوعی: چرا با ریختن موهایم این‌گونه مرا نادیده گرفتی؟ چرا این‌گونه با پا بر روی آن صف زیبا و مژگانت ایستادی که باعث شد همه چیز به هم بریزد و آن قاتل که دل مرا شکست، از میان ناپدید شود؟
زدی تا بیرق بیداد را در ملک نیکویی
نشان مهر و بنیاد محبت از جهان گم شد
هوش مصنوعی: تو با عمل خود، نشانه‌های ظلم را در سرزمین خوبی از بین بردی و به این ترتیب، عشق و محبت را از جهان محو کردی.
به منع بی‌دلان ناصح چرا بیهوده می‌کوشی
دلی گر بود ما را بر سر زلف بتان گم شد
هوش مصنوعی: چرا بیهوده تلاش می‌کنی تا دل‌های بی‌خبر را نصیحت کنی؟ اگر دل ما بود، در پی زلف‌های معشوق گم می‌شد.
ز بس می‌کرد (صامت) آرزوی راه گمنامی
کنون از بی‌نشانی‌های یار از وی نشان گم شد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بسیار به دنبال رسیدن به ناچارهایی بی‌نام و نشان بوده‌ام، اکنون به خاطر بی‌وجودی و ناپیدایی معشوق، نشانه‌های او گم شده است.