شمارهٔ ۳۸
در این ویران سر بیجا کسی منزل نمیگیرد
اگر گیرد کسی مجنون بود عاقل نمیگیرد
نمیپاشی چرا از مخزن دل اشک گلناری
جز این یک میوه باغ زندگی حاصل نمیگیرد
دلم دایم به ترک آرزوی غیر میکوشد
چرا پس خود دمی از آرزوها دل نمیگیرد
به آسایش دلم الفت نمیدارد عجب دارم
که این کشتی ز بدبختی به خود ساحل نمیگیرد
به اوضاع جهان مایل شدن اندازه دارد
مسافر کار را چندان به خود مشکل نمیگیرد
به تقوای فقیه شهر میخندند نادان
چرا پس کامل ما عبرت از جاهل نمیگیرد
اگر این است اوضاع جهان (صامت) که من بینم
کسی من بعد از این غیر از ره باطل نمیگیرد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.