شمارهٔ ۱۸
اطراف رخت را خط شبرنگ گرفته است
افسوس که آن آینه را زنگ گرفته است
هر سو نگرم تیر جفایی به کمین است
خوش در سر بخت دل ما تنگ گرفته است
از دیر خرامیدن تیرت عجبی نیست
گر دیر حنای دل ما رنگ گرفته است
یک جا سپه غمه و یک جا صف مژگان
در کوی تو امشب ز دو جا جنگ گرفته است
دیروز پر و بال مرا ناز تو بشکست
امروز برای که دگر سنگ گرفته است
ای جان جهانگر بکشی و رب نوازی
دل نیمه جان را به سر جنگ گرفته است
در عشق تو از نام به تنگ آمده (صامت)
چندیست که دیوانه ره ننگ گرفته است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید صادق هاشمی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اطراف رخت را خط شبرنگ گرفته است
افسوس که آن آینه را زنگ گرفته است
هوش مصنوعی: دور تا دور لباس تو با نوارهای روشن مشخص شده است، اما افسوس که آن آینه که باید تو را نشان دهد، رنگ باخته و کدر شده است.
هر سو نگرم تیر جفایی به کمین است
خوش در سر بخت دل ما تنگ گرفته است
هوش مصنوعی: هر کجا که نگاه میکنم، خیانت و بیوفایی در کمین است. خوشبختی دل من در تنگنایی سختی به سر میبرد.
از دیر خرامیدن تیرت عجبی نیست
گر دیر حنای دل ما رنگ گرفته است
هوش مصنوعی: تأخیر در آمدن تیر عشقت جای تعجب ندارد، چون دل ما مدتهاست که رنگ حسرت و عشق را به خود گرفته است.
یک جا سپه غمه و یک جا صف مژگان
در کوی تو امشب ز دو جا جنگ گرفته است
هوش مصنوعی: امشب در کوی تو، یک طرف دلخوشیها و غمها و از طرف دیگر، صف چشمهایم، در حال جنگ و جدل هستند.
دیروز پر و بال مرا ناز تو بشکست
امروز برای که دگر سنگ گرفته است
هوش مصنوعی: دیروز به خاطر محبتت، امید و آرزوهایم از بین رفت. امروز دیگر برای چه کسی ناراحت شوم که سنگدل شده است؟
ای جان جهانگر بکشی و رب نوازی
دل نیمه جان را به سر جنگ گرفته است
هوش مصنوعی: ای روح هستی، اگر تو را بکشند و خدایی هم به دل نیمه جانم مهربانی کند، در این حال دل من تماماً درگیر جنگ و جدل است.
در عشق تو از نام به تنگ آمده (صامت)
چندیست که دیوانه ره ننگ گرفته است
هوش مصنوعی: در عشق تو به حدی به نام و عنوان بیتوجهی شدهام که مدتی است دیوانهوار مسیر سرزنش و ننگ را انتخاب کردهام.
حاشیه ها
1398/07/20 20:10
افسوس که آن اینه را زنگ گرفته---ای جان جهان گر بکشی ور بنوازی---صحیح است