گنجور

شمارهٔ ۲۰ - در استغاثه به حضرت امام زمان ارواح العالمین له الفداء

ای دل غمگین به حال خویش حیرانی چرا؟
با همه جمعیت خاطر پریشانی چرا؟
ز انقلاب عرصه امکان هراسانی چرا؟
همچو بوتیمار سر اندر گریبانی چرا؟
غافلی کاین دردهای بی‌دوا درمان تست
ای گرامی امت مرحومه خیرالبشر
وی ز کتم خیر امه سر فراز دادگر
سوی تسلیم و رضای حق بنه برخاک سر
مشکلات دهر را آسان کن و بنما نظر
در «عسی ان تکرهوا شیئاً» که در قرآن توست
گرچه تاخیر اوفتاد عمر از تقاضای جهان
تا فتادی در کند فتنه آخر زمان
اینکه بینی منقلب گردید وضع کن فکان
«ان بعدالعسریسراً» را کند خاطرنشان
جسم گر کاهیده شد بهر حیات جان تست
در جهان هر وقعه معظم که افتد اتفاق
طعم راحت مردمان را تلخ سازد بر مذاق
جان کشد از الفت تن ناله هذا فراق
از فتور هر علامت در ظهور اشتیاق
تاکنون از صدر خلقت یک به یک برهان توست
پیشتر از خلقت آدم ز مزج ماء و طبن
کرد تبعید بنی‌جان ایزد از روی زمین
قصه طوفان به عهدٍ نوح شیخ المرسلین
دعوی نمرودی و طغیان فرعون لعین
قبل از ابراهیم و موسی شاهد اذعان توست
آن حوادث‌های چرخ علوی و آن اضطراب
منع شیطان ز استراق سمع با تیغ شهاب
و آن علامتهای ارض سفلی و آن انقلاب
کاتفاق افتاد بعد از بعثت ختمی مآب
این اشارت‌ها بشارات تو از حرمان تست
پس بنا بر این همه اخبار آثار متین
عقل قاطع را بود ظنی به نزدیکیقین
کانچه ظاهر گشته در ایران و روم و روس و چین
جمله آیات و علامت سماوات و زمین
موجب تسکین قلب و خاطر حیران توست
آنچه فرمود اهل عصمت جمله از راه صفا
در علامات ظهور نور ختم اوصیا
آشکارا گشت یک یک از خفا اندر ملا
ای جناب صاحب الامر از برای التجا
موسم تجدید عهد و بستن پیمان تُست
یا غیاب المستغیثین یا ملاذ المذنبین
یا ملاذ العابدین یابن هداه المهتدین
یا سلیل عتره الاطهار فخرالراشدین
ممتلی از فرط جور و ظلم شد روی زمین
وقت بسط عدل و عون و یاری و احسان توست
رفع ید فرموده ای ذوالید ذوالاقتدار
ملک خود را کرده در دست دشمن واگذار
اهرمنها گشته بر تخت سلیمان برقرار
جهد کن ای وارث ارث علی با ذوالفقار
عرصه گیتی مهیای تو و جولان تست
هرج و مرج بی‌حساب عالم امکان ببین
کشتی اسلام را در معرض طوفان ببین
شرع را بی‌رونق و بازیچه طفلان ببین
علم را کاسد متاع فضل در نقصان ببین
وقت ابراز جلال و جاه و عز و شان تُست
لشگر شیطان مسخر کرد دنیا را تمام
روز و شب دارد به تخریب شریعت اهتمام
سلب گردیده ز اهل علم فر و احترام
اکل و شرب اهل عالم جمله شد غصب و حرام
از پی اصلاح دنیا موسم دیوان توست
ای بنای موسوی را بانی از حکم خدا
در تزلزل بین ز زلزال فتن ارض و سما
بیم ویرانی است در ارکان ملک ماسوی
دهر را تجدید کن ای شبل شاه لافتی
چون همه ملک و ملک امروز در فرمان توست
ای نگهدار زمین وای قوام آسمان
دادخواهی کن برای دوستان از دشمنان
دوستان را همچو سبطی بین ذلیل قبطیان
پیشکش بننموده حاضر دوستان بهر تو جان
با همه ناقابلی گر قابل قربان تُوست
ای پناه بی‌پناهان امت فخر امم
شد سراپا پایمال زحمت و جور و رستم
ای تراب مقدمت فرق جهان از بیش و کم
از برای دادخواهی رنجه کن یک دم قدم
دست ما ای دستگیر خلق بر دامان تست
ای ولی حق به حق ایزد یکتا قسم
بر محمد شهسوار لیله الاسری قسم
بر امیرالمومنین اول امام ما قسم
سرورا شاها به حق حضرت زهرا قسم
جلوه فرما که دهر از شش جهت میدان تست
ای شهنشاه بلند افسر به حق مجتبی
حرمت خون حسین وجد تو زین العبا
حق جاه باقر و صادق به موسی و رضا
بر تقی و بر نقی و عسکری مقتدا
وقت یاری کردن دین نصرت ایمان تست
گردن ما شد ذلیل ذلت ذل و رقاب
کفر شد روپوش ایمان ون سحاب آفتاب
رخ ز ما ای آفتاب لطف و احسان بر متاب
سرگذشت ما اگر خواهی ز سربگذشت آب
کار ما محتاج لطف وجود بی‌پایان توست
اجنبی بنمود بر پا بیرق عدوان کج
قبله توحید را تثلیثیان کردند کج
مضطرب شد از چلیپا حرمت احرام حج
با معزالمسلمین افتح لنا باب الفرج
چاره این دردها در حیط امکان تست
زان جسارتها که در ملک خراسان کرد روس
بر مزار فائض الانوار شاه ارض طوس
گرچه نبود نقص یزدان جنگ نمرود عبوس
لیک ننمایی تلافی گر از آن قوم مجوس
در بر ظاهرپرستان مایه نقصان تست
زینهمه تالان و قتل و غارت و فسق و فجور
کاتفاق افتاد از این خلق مختالافخور
دادخواهی کن ز لطف ای مظهر ذات غفور
این بلای عام را بیرون کن از دارالسرور
تا سمند قدرت و شوکن به زیر ران توست
صدمه قحط و غلا پشت محبان را شکست
شسته‌اند از مال و جان خویشتن یکباره دست
فتنه یک مشت شیطان طنیت دنیاپرست
تار و پود رونق دنیا و دین از هم گسست
زن بهم این دوره را تا نوبت دوران توست
خسروا فعل بد ما گشته دامنگیر ما
زشتی اعمال کرد این آب‌ها در شیر ما
خود بخود کردیم و بی‌حاصل بود تدبیر ما
عفو کن ای معدن عفو و عطا تقصیر ما
کن خیال اینکه جان ما بلا گردان تُست
یک طرف ناایمنی از چشم ما بربوده خواب
یک طرف بر روی ما سد گشته راه نان و آب
ای سلیل بوتراب ای زاده ختمی مآب
اینکه کاری نیست مار او ارهنی زین عذاب
ما سوی اندر سر خوان عطا مهمان توست
هر کجا باشد گلستانی به گلزار جهان
صدهزاران خار پای هر گلی دارد مکان
خار را از بهر گل جا می‌دهد در بوستان
آبیاری بهر گل از خارساز دباغیان
خسروا این خارها هم رونق بستان تست
از برای جلب نفع خویش جمعی بی‌ادب
از خدا بیگانه‌های خود سر دنیاطلب
غرق اندر خون و مال خلق گشته روز و شب
این ریاست پیشگان را ای شه والانسب
درد سر بهر دم شمشیر سر افشان توست
می‌گذاری تابکی بهر اجابت دست پیش
کن خراب ارکان ظلم ظالمان کفر کیش
سینه ما را مکن زین بیشتر از غصه ریش
چشم ما بهر خدا روشن کن از دیدار خویش
دیده‌ها در انتظار طلعت تابان توست
نیست ما را غیر شرم و خجلت از جرم و گناه
تیره شد روز خفید جمله از روی سیاه
عفو عام خویش را نمای شاهد عذرخواه
جا به تخت جاه کن ای یوسف کنعان ز چاه
گرچه دنیا از وفور معصیت زندان توست
تا کی ای بثر معطل چندای قصر می‌شد
برکشد چون لوط خلقی از سیاه و از سفید
سوی تو فریاد «او آوی الی رکن شدید»
طول غیبت را به دل بر مطلع شمس امید
کن ز یاری چون زمان یاری یاران تست
دشمن بی‌دین به ما تا چند استهزا کند؟
خنده و سخریه ازلامذهبی بر ما کند؟
هستیت را ای مسیح خضر دم حاشا کند
موش کور انکار ضوء بیضه بر بیضا کند
وقت اعلان و صلاحی دعوت پنهان توست
قصه دجال را هستی اگر در انتظار
هرطرف دجالها گردیده ظاهر صدهزار
ای شه دجال کش دست یداللهی برآر
ناسزای جمله را یک یک گذاردی در کنار
چون سر هر سرکشی گوی خم چوگان تُوست
دشمنی چندان جهان با آل پیغمبر نمود
تا حسین جد تو را در کربلا بی‌سر نمود
چون به روی نعش او جا زینب مضطر نمود
تا مدینه رو به پیغمبر به چشم تر نمود
کاین تن غلطیده در خون گوهر غلطان تُست
یا رسول الله ای جد گرام تاجدار
از مدینه در زمین کربلا بنما گذار
روزی نقش نور عین خود به چشم اشکبار
این تن صدپاره مجروه بی‌دفن و مزار
جسم صد چاک حسین تشنه عریان است
لاله بستان زهرا سرو باغ بوتراب
بی‌کفن غلطان به خون عطشان لب دریای آب
زیر تیغ شمر بهر آب دارد اضطراب
کام خشکش را ز آبی ترکن از راه ثواب
این غریب آخر حسین بی‌کس عطشان توست
گوشوار عرش اندر فرش ماوا کرده است
خاک را از نور خود چون طور سینا کرده است
کربلا را طور انوار تجلی کرده است
این تنصدپاره کاندر این زمان جا کرده است
آفتاب چرخ عزت کوکب رخشان تست
بین سر بی‌چادر اهل عیال خویشتن
پیش چشم مردم نامحرم و هر انجمن
همچو نیلوفور بود نیلی ز سیلی از محن
روی گلگون سکینه ای رسول ذوالمنن
آخر این نورس مضطرب ویلان تُست
این سر ی کاندر سنان چون ماه نو تابان بود
بر سر نی همچو خورشید فلک درخشان بود
ورد یاقوت لب او خواندن قرآن بود
چشم او خیره به سوی خواهر و طفلان بود
زینب آغوش زهرا جان من جانان من
ای امام ابن الامام ابن الامام ابن الامام
رهنمای دین و دنیا مهدی والامقام
(صامت) اندر کهف عون نصرت لطف مدام
با جناب حاج میرزامهدی اندر صبح و شام
منتظر بهر بروز جاه جاویدان توست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
منبع اولیه: سید صادق هاشمی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل غمگین به حال خویش حیرانی چرا؟
با همه جمعیت خاطر پریشانی چرا؟
هوش مصنوعی: ای دل غمگین، چرا در اندوه خود سرگردانی؟ با این که دور و برت پر از مردم است، چرا چنین نگران و پریشان هستی؟
ز انقلاب عرصه امکان هراسانی چرا؟
همچو بوتیمار سر اندر گریبانی چرا؟
هوش مصنوعی: چرا از تحولات و تغییرات جهان می‌ترسی؟ مثل مار آبی که سرش را در درون آغوشی پنهان کرده، چرا این‌گونه احساس نگرانی می‌کنی؟
غافلی کاین دردهای بی‌دوا درمان تست
هوش مصنوعی: بی‌خبر هستی که این دردهای بی‌پایان، خود درمانی برای تو محسوب می‌شوند.
ای گرامی امت مرحومه خیرالبشر
وی ز کتم خیر امه سر فراز دادگر
هوش مصنوعی: ای عزیز امت پیامبر بزرگ، او از بهترین مخلوقات خداوند و برترین سرپرست است.
سوی تسلیم و رضای حق بنه برخاک سر
مشکلات دهر را آسان کن و بنما نظر
هوش مصنوعی: به سوی تسلیم و رضایت خدا برو و در برابر مشکلات زندگی، سر خود را روی زمین بگذار. این کار به تو کمک می‌کند تا آن مشکلات را آسان‌تر بپذیری و دیدگاه جدیدی در این زمینه پیدا کنی.
در «عسی ان تکرهوا شیئاً» که در قرآن توست
هوش مصنوعی: شاید چیزی را که دوست ندارید، در حقیقت برایتان خیر باشد و خوب باشد.
گرچه تاخیر اوفتاد عمر از تقاضای جهان
تا فتادی در کند فتنه آخر زمان
هوش مصنوعی: با وجود اینکه زندگی و عمر انسان تحت تاثیر خواسته‌های دنیا قرار گرفته، در نهایت به سوی فتنۀ آخرالزمان کشیده می‌شود.
اینکه بینی منقلب گردید وضع کن فکان
«ان بعدالعسریسراً» را کند خاطرنشان
هوش مصنوعی: اینکه می‌بینی اوضاع چگونه تغییر کرده است، به خاطر داشته باش که بعد از هر سختی، آسانی نیز خواهد آمد.
جسم گر کاهیده شد بهر حیات جان تست
هوش مصنوعی: اگر جسم ضعیف و کوچک شود، این را برای حیات جان تو می‌دان.
در جهان هر وقعه معظم که افتد اتفاق
طعم راحت مردمان را تلخ سازد بر مذاق
هوش مصنوعی: هر بار که حادثه‌ای بزرگ در جهان رخ می‌دهد، طعم خوشی و راحتی زندگی مردم را تلخ می‌کند.
جان کشد از الفت تن ناله هذا فراق
از فتور هر علامت در ظهور اشتیاق
هوش مصنوعی: دل از عشق می‌نالد و گوید این جدایی سخت است، زیرا هر نشانه‌ای از بی‌حوصلگی در آرزوی وصال، نمایان است.
تاکنون از صدر خلقت یک به یک برهان توست
هوش مصنوعی: تا به حال، در طول تاریخ آفرینش، همه چیز نشانه‌ای از وجود تو بوده است.
پیشتر از خلقت آدم ز مزج ماء و طبن
کرد تبعید بنی‌جان ایزد از روی زمین
هوش مصنوعی: قبل از اینکه آدم خلق شود، خداوند انسان‌ها را از خاک و آب ساخته و سپس آنان را از زمین دور کرده است.
قصه طوفان به عهدٍ نوح شیخ المرسلین
دعوی نمرودی و طغیان فرعون لعین
هوش مصنوعی: داستان طوفان در زمان نوح، پیامبر بزرگ، و دعوای نمرود و سرکشی فرعون شرور.
قبل از ابراهیم و موسی شاهد اذعان توست
هوش مصنوعی: پیش از آمدن ابراهیم و موسی، تو گواهی بر اذعان و ایمان خداوندی هستی.
آن حوادث‌های چرخ علوی و آن اضطراب
منع شیطان ز استراق سمع با تیغ شهاب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وقایعی اشاره دارد که در عالم وجود رخ می‌دهد و همچنین به ناآرامی‌ها و قید و بندهایی که شیطان را از گوش دادن به اطلاعاتی که به دست می‌آورد، بازمی‌دارد. این وقایع و محدودیت‌ها با وجود قدرت و تأثیری که دارند، شبیه تیغی تیز و برنده هستند که سرنوشت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
و آن علامتهای ارض سفلی و آن انقلاب
کاتفاق افتاد بعد از بعثت ختمی مآب
هوش مصنوعی: این بیت به وقوع تغییرات و نشانه‌هایی در زمین اشاره دارد که پس از بعثت پیامبر خاتم رخ داد. به نوعی، این تغییرات و وقایع به تأثیرات معنوی و تاریخی این رویداد مهم مرتبط هستند.
این اشارت‌ها بشارات تو از حرمان تست
هوش مصنوعی: این نشانه‌ها خبر از امیدواری تو در غم و دلتنگی‌ات می‌دهد.
پس بنا بر این همه اخبار آثار متین
عقل قاطع را بود ظنی به نزدیکیقین
هوش مصنوعی: بنابراین با توجه به تمام نشانه‌ها و خبرها، عقل محکم و قاطع به یقین نزدیک است و فقط به ظن و گمان نمی‌رسد.
کانچه ظاهر گشته در ایران و روم و روس و چین
جمله آیات و علامت سماوات و زمین
هوش مصنوعی: هرچه در ایران، روم، روس و چین مشاهده می‌شود، همه نشانه‌ها و آیات آسمان و زمین هستند.
موجب تسکین قلب و خاطر حیران توست
هوش مصنوعی: این باعث آرامش قلب و ذهن نگران تو می‌شود.
آنچه فرمود اهل عصمت جمله از راه صفا
در علامات ظهور نور ختم اوصیا
هوش مصنوعی: آنچه رهبران معصوم بیان کرده‌اند، همه از مسیر پاکی و صداقت در نشانه‌های ظهور نورانی آخرین جانشینان هستند.
آشکارا گشت یک یک از خفا اندر ملا
ای جناب صاحب الامر از برای التجا
هوش مصنوعی: آشکار شد هر یک از رازها در جمع، ای جناب صاحب الامر، به خاطر درخواست و خواهش.
موسم تجدید عهد و بستن پیمان تُست
هوش مصنوعی: زمانی است برای نو کردن پیمان و تعهدات که تو باید آن را آغاز کنی.
یا غیاب المستغیثین یا ملاذ المذنبین
یا ملاذ العابدین یابن هداه المهتدین
هوش مصنوعی: ای آرامش‌دهنده فریادزنان، ای پناهگاه گناهکاران، ای پناهگاه عبادت‌کنندگان، ای فرزند استراداران و هدایت‌یافتگان.
یا سلیل عتره الاطهار فخرالراشدین
ممتلی از فرط جور و ظلم شد روی زمین
هوش مصنوعی: ای لشکر فرزندان پاک و معصوم، که فخر رهبران درستکار هستید، زمین به خاطر ظلم و ستم به شدت پر شده است.
وقت بسط عدل و عون و یاری و احسان توست
هوش مصنوعی: زمانی است که عدالت، کمک، حمایت و نیکی شما به اوج خود رسیده است.
رفع ید فرموده ای ذوالید ذوالاقتدار
ملک خود را کرده در دست دشمن واگذار
هوش مصنوعی: برای توجیه اقتدار و قدرت خود، وظیفه‌ات این است که دست از ملک و سرزمینت برداری و آن را به دشمن بسپاری.
اهرمنها گشته بر تخت سلیمان برقرار
جهد کن ای وارث ارث علی با ذوالفقار
هوش مصنوعی: شیطان‌ها بر تخت سلیمان نشسته‌اند، تو ای وارث علی، با ذوالفقار تلاش کن.
عرصه گیتی مهیای تو و جولان تست
هوش مصنوعی: جهان برای تو آماده است و محل فعالیت و جنب و جوش توست.
هرج و مرج بی‌حساب عالم امکان ببین
کشتی اسلام را در معرض طوفان ببین
هوش مصنوعی: در دنیای پرآشوب و بی‌نظمی که وجود دارد، نگاهی به وضعیت اسلام بینداز که در حال مواجهه با طوفانی بزرگ است.
شرع را بی‌رونق و بازیچه طفلان ببین
علم را کاسد متاع فضل در نقصان ببین
هوش مصنوعی: به حال دین و شریعت نگاهی بینداز که بی‌رمق و بی‌اعتبار گشته است و مانند بازیچه‌ای برای کودکان به نظر می‌رسد. همچنین علم را ببین که رونق و اعتبار سابق خود را از دست داده و برتری و فضیلت آن کاهش یافته است.
وقت ابراز جلال و جاه و عز و شان تُست
هوش مصنوعی: زمانی که باید شجاعت و بزرگی و مقام و احترام خود را نشان دهی، همین حالا است.
لشگر شیطان مسخر کرد دنیا را تمام
روز و شب دارد به تخریب شریعت اهتمام
هوش مصنوعی: شیطان تمام روز و شب تلاش می‌کند تا دین و ارزش‌ها را تخریب کند و بر جهان تسلط یافته است.
سلب گردیده ز اهل علم فر و احترام
اکل و شرب اهل عالم جمله شد غصب و حرام
هوش مصنوعی: احترام و ارزش دانایی از اهل علم گرفته شده و در نتیجه، خوردن و نوشیدن برای افراد عالم به امری غیرقانونی و ناپسند تبدیل شده است.
از پی اصلاح دنیا موسم دیوان توست
هوش مصنوعی: این دنیا نیاز به اصلاح و بهبود دارد و زمان آن فرا رسیده است که دست به کار شویم و تغییرات لازم را ایجاد کنیم.
ای بنای موسوی را بانی از حکم خدا
در تزلزل بین ز زلزال فتن ارض و سما
هوش مصنوعی: ای بنا و ساختار موسوی، تو را خداوند به وجود آورده است و در برابر زلزله‌ها و فتنه‌ها در زمین و آسمان، استوار و محفوظ نگه داشته است.
بیم ویرانی است در ارکان ملک ماسوی
دهر را تجدید کن ای شبل شاه لافتی
هوش مصنوعی: در کشور ما خطر خرابی و نابودی وجود دارد، پس ای پسر شاه، تلاش کن تا آنچه در دهر هست را تازه و از نو بسازی.
چون همه ملک و ملک امروز در فرمان توست
هوش مصنوعی: از آنجایی که امروز تمام جهان و ممالک تحت فرمان تو است، قدرت و تسلط تو بر آن‌ها نمایان است.
ای نگهدار زمین وای قوام آسمان
دادخواهی کن برای دوستان از دشمنان
هوش مصنوعی: ای نگهبان زمین و بسط دهنده آسمان، برای دوستان خود از دشمنان درخواست کمک کن.
دوستان را همچو سبطی بین ذلیل قبطیان
پیشکش بننموده حاضر دوستان بهر تو جان
هوش مصنوعی: دوستان را مثل فرزندان یعقوب، پیش قبطیان ذلیل کرده‌ام، تا به خاطر تو آماده فدا کردن جان خود باشند.
با همه ناقابلی گر قابل قربان تُوست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من ویژگی‌های چندانی ندارم، اما اگر قربانی تو باشم، ارزشمند است.
ای پناه بی‌پناهان امت فخر امم
شد سراپا پایمال زحمت و جور و رستم
هوش مصنوعی: ای پناه بی‌پناهان، تو باعث افتخار تمام ملت‌ها هستی، اما در عین حال، زیر فشار سختی‌ها و ستم‌ها قرار گرفته‌ای.
ای تراب مقدمت فرق جهان از بیش و کم
از برای دادخواهی رنجه کن یک دم قدم
هوش مصنوعی: ای خاکی که برای تو فرق بین خوبی و بدی وجود دارد، برای دادخواهی و کمک به من، فقط یک لحظه زحمت بکش و قدمی به جلو بگذار.
دست ما ای دستگیر خلق بر دامان تست
هوش مصنوعی: دست ما، ای کسی که به مردم کمک می‌کنی، بر روی دامان توست.
ای ولی حق به حق ایزد یکتا قسم
بر محمد شهسوار لیله الاسری قسم
هوش مصنوعی: ای ولی حق، به حق خداوند یکتا سوگند که به محمد، پیشوای بزرگ شب معراج سوگند می‌خورم.
بر امیرالمومنین اول امام ما قسم
سرورا شاها به حق حضرت زهرا قسم
هوش مصنوعی: به امیرالمومنین، اولین امام ما سوگند یاد می‌کنم، ای سرور شاهان، به حق حضرت زهرا سوگند می‌خورم.
جلوه فرما که دهر از شش جهت میدان تست
هوش مصنوعی: بروز و ظهور کن که روزگار در هر سمت و سویی تحت تاثیر توست.
ای شهنشاه بلند افسر به حق مجتبی
حرمت خون حسین وجد تو زین العبا
هوش مصنوعی: ای سلطان بزرگ و با شکوه، به حق حضرت مجتبی (علیه السلام)، حرمت و احترام خون امام حسین (علیه السلام) باعث شادی و شادابی تو می‌شود.
حق جاه باقر و صادق به موسی و رضا
بر تقی و بر نقی و عسکری مقتدا
هوش مصنوعی: به جایگاه و منزلت بزرگانی همچون باقر و صادق نسبت به موسی و رضا، و همچنین امامان تقی، نقی و عسکری اشاره دارد. این افراد در دین و علم، الگو و راهنمای دیگران هستند.
وقت یاری کردن دین نصرت ایمان تست
هوش مصنوعی: زمانی که به یاری دین و حمایت از ایمان نیاز است، تو باید آماده‌ی کمک و حمایت باشی.
گردن ما شد ذلیل ذلت ذل و رقاب
کفر شد روپوش ایمان ون سحاب آفتاب
هوش مصنوعی: گردن ما به خاطر ذلت و بی‌ارزشی خم شده و به کفر در آمده است. در این میان، ایمان ما در پوشش آن دیده نمی‌شود و مانند ابرهای تیره‌ای است که نور آفتاب را می‌پوشاند.
رخ ز ما ای آفتاب لطف و احسان بر متاب
سرگذشت ما اگر خواهی ز سربگذشت آب
هوش مصنوعی: ای خورشید مهربانی و رحمت، از ما روی برگردان نکن. اگر می‌خواهی داستان زندگی ما را بدانی، از بلایی که بر ما گذشته، عبور کن.
کار ما محتاج لطف وجود بی‌پایان توست
هوش مصنوعی: کارهای ما به رحمت و محبت بی‌پایان تو نیاز دارد.
اجنبی بنمود بر پا بیرق عدوان کج
قبله توحید را تثلیثیان کردند کج
هوش مصنوعی: یک بیگانه پرچم ظلم را برافراشت و کسانی که به تثلیث ایمان دارند، قبله توحید را به انحراف کشیدند.
مضطرب شد از چلیپا حرمت احرام حج
با معزالمسلمین افتح لنا باب الفرج
هوش مصنوعی: این جمله به وضعیت نگرانی و اضطراب اشاره دارد که به خاطر حرمت و قداستی که برای احرام حج وجود دارد، ایجاد می‌شود. درخواست باز شدن دروازه‌ای برای گشایش و آرامش، به نوعی امید به حل مشکلات و فرا رسیدن روزهای بهتری است.
چاره این دردها در حیط امکان تست
هوش مصنوعی: راه حل این دردها در محدوده قابلیت‌های توست.
زان جسارتها که در ملک خراسان کرد روس
بر مزار فائض الانوار شاه ارض طوس
هوش مصنوعی: روس‌ها با جسارت‌هایی که در سرزمین خراسان انجام دادند، بر مزار فائض الانوار، که در زمین طوس واقع شده، حضور یافتند.
گرچه نبود نقص یزدان جنگ نمرود عبوس
لیک ننمایی تلافی گر از آن قوم مجوس
هوش مصنوعی: اگرچه خداوند هیچ نقصی ندارد و جنگ نمرود با ابراز خشونت و کینه صورت گرفت، اما نباید تلافی کرد اگر از آن گروه کافر یاد شود.
در بر ظاهرپرستان مایه نقصان تست
هوش مصنوعی: ظاهرپرستان به کسانی اشاره دارند که به ظواهر و نمای بیرونی اهمیت می‌دهند و به عمق و واقعیت چیزها توجه نمی‌کنند. این جمله می‌گوید که در میان این گونه افراد، وجود تو باعث ضعف و نقصان است. به عبارتی دیگر، حضور و شخصیت تو با ویژگی‌های واقعی‌ات در تضاد است و ممکن است باعث نادیده‌گرفته شدن ارزش‌های درونی‌ات شود.
زینهمه تالان و قتل و غارت و فسق و فجور
کاتفاق افتاد از این خلق مختالافخور
هوش مصنوعی: از همه این کشتارها و دزدی‌ها و فساد و فحشا چه اتفاقی برای این مردم نامعقول و پرخور افتاده است؟
دادخواهی کن ز لطف ای مظهر ذات غفور
این بلای عام را بیرون کن از دارالسرور
هوش مصنوعی: ای مظهر رحمت و بخشش، از تو می‌خواهم که این بلا و مشکل عمومی را از سرزمین شادی و آرامش ما دور کنی.
تا سمند قدرت و شوکن به زیر ران توست
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت و توان تو برتر از همه است، هیچ چیز نمی‌تواند مانع حرکت تو شود.
صدمه قحط و غلا پشت محبان را شکست
شسته‌اند از مال و جان خویشتن یکباره دست
هوش مصنوعی: در اثر قحطی و کمبود، محبان دچار آسیب و تنگدستی شدند و ناگهان تمام دارایی و جان خود را از دست دادند.
فتنه یک مشت شیطان طنیت دنیاپرست
تار و پود رونق دنیا و دین از هم گسست
هوش مصنوعی: فتنه، گروهی از شیطان‌ها که به عشق دنیا هستند، باعث برهم خوردن نظم و رونق زندگی دنیوی و دینی شدند.
زن بهم این دوره را تا نوبت دوران توست
هوش مصنوعی: زن به من گفت: این دوران را تا زمانی که نوبت تو برسد، تحمل کن.
خسروا فعل بد ما گشته دامنگیر ما
زشتی اعمال کرد این آب‌ها در شیر ما
هوش مصنوعی: اعمال ناپسند ما باعث شده که در زندگی‌مان مشکلاتی ایجاد شود. کارهای زشت ما همچون سایه‌ای بر روی خوبی‌ها و خوشی‌هایمان تأثیر منفی گذاشته و آنها را تحت‌الشعاع قرار داده است.
خود بخود کردیم و بی‌حاصل بود تدبیر ما
عفو کن ای معدن عفو و عطا تقصیر ما
هوش مصنوعی: ما به طور خودآگاه اقداماتی انجام دادیم که نتیجه‌ای نداشت. ای منبع بخشش و عطا، از خطاهایمان بگذر.
کن خیال اینکه جان ما بلا گردان تُست
هوش مصنوعی: به این فکر کن که جان ما به دور تو می‌چرخد و تو محور زندگی‌مان هستی.
یک طرف ناایمنی از چشم ما بربوده خواب
یک طرف بر روی ما سد گشته راه نان و آب
هوش مصنوعی: در یک سو، خطر و ناامنی چنان ما را در خواب و غفلت فرو برده که نمی‌توانیم آن را ببینیم و در سوی دیگر، بر زندگی ما مانع‌هایی ایجاد شده است که دسترسی به نان و آب را دشوار کرده است.
ای سلیل بوتراب ای زاده ختمی مآب
اینکه کاری نیست مار او ارهنی زین عذاب
هوش مصنوعی: ای سلیل (پسری) از نسل بوتراب و فرزند ختمی مآب (پیامبر)، بدان که این کار از داغ و عذاب تو چیزی نخواهد کاست.
ما سوی اندر سر خوان عطا مهمان توست
هوش مصنوعی: هر چیز دیگری که در ذهن تو می‌گذرد، مهمان سفره‌ی بخشش توست.
هر کجا باشد گلستانی به گلزار جهان
صدهزاران خار پای هر گلی دارد مکان
هوش مصنوعی: هرجا که بخواهید از زیبایی‌های زندگی و دنیای دل‌انگیز بگویید، بدانید که در کنار هر زیبایی، مشکلات و سختی‌هایی هم وجود دارد. به عبارتی، در کنار هر گل زیبایی که می‌بینیم، خارهایی هم هست که در زیر آن قرار دارند.
خار را از بهر گل جا می‌دهد در بوستان
آبیاری بهر گل از خارساز دباغیان
هوش مصنوعی: خار را برای گل در بوستان جا می‌دهند و باغبانان به خاطر گل، به خار رسیدگی می‌کنند.
خسروا این خارها هم رونق بستان تست
هوش مصنوعی: این خارها هم جزئی از زیبایی و سرزندگی باغ تو هستند.
از برای جلب نفع خویش جمعی بی‌ادب
از خدا بیگانه‌های خود سر دنیاطلب
هوش مصنوعی: به خاطر دستیابی به منافع شخصی، گروهی بی‌خود و بی‌ادب که دور از خدا هستند، فقط به دنبال کسب دنیا و مال و مقام‌اند.
غرق اندر خون و مال خلق گشته روز و شب
این ریاست پیشگان را ای شه والانسب
هوش مصنوعی: این جمله به این معنا است که افرادی که در مقام قدرت و ریاست قرار دارند،‌ شب و روز در حال بهره‌کشی از آدمیان و غرق در خون و ثروت مردم هستند. خطاب به شاه، اشاره می‌شود که این وضعیت نابهنجار ناشی از اعمال آنهاست و به نظر می‌رسد که باید توجه بیشتری به این موضوع داشته باشد.
درد سر بهر دم شمشیر سر افشان توست
هوش مصنوعی: درد و مشکلاتی که به آن دچار می‌شوم، به خاطر شجاعت و قدرت توست.
می‌گذاری تابکی بهر اجابت دست پیش
کن خراب ارکان ظلم ظالمان کفر کیش
هوش مصنوعی: به مدت زمان مشخصی صبر می‌کنی تا به درخواست‌هایت پاسخ داده شود. اگر نتوانی به نتیجه برسی، به یاد بیاور که در برابر ظالمین و کافران با ناپایدار بودن و فروپاشی مواجه هستی.
سینه ما را مکن زین بیشتر از غصه ریش
چشم ما بهر خدا روشن کن از دیدار خویش
هوش مصنوعی: دل ما را بیشتر از این با غصه نرنجان. خواهش می‌کنم به خاطر خودت، چشمان ما را با دیدن خودت روشن کن.
دیده‌ها در انتظار طلعت تابان توست
هوش مصنوعی: چشم‌ها با اشتیاق منتظر درخشش و زیبایی تو هستند.
نیست ما را غیر شرم و خجلت از جرم و گناه
تیره شد روز خفید جمله از روی سیاه
هوش مصنوعی: ما تنها از شرم و خجالت به خاطر گناهان‌مان رنج می‌بریم و همه روزها به خاطر چهره‌ی سیاه‌مان تیره و تار شده است.
عفو عام خویش را نمای شاهد عذرخواه
جا به تخت جاه کن ای یوسف کنعان ز چاه
هوش مصنوعی: ای یوسف کنعان، حالا که به مقام و جایگاه خود رسیده‌ای، به خاطر گذشته‌ات بخشش عمومی را نشان بده و به عذرخواهی‌ها پاسخ مثبت بده. بر خویش و دیگران رحمت کن و از چاه تاریکی به تخت قدرت صعود کن.
گرچه دنیا از وفور معصیت زندان توست
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا پر از گناهان و معاصی است، اما تو در این زندان گرفتار شده‌ای.
تا کی ای بثر معطل چندای قصر می‌شد
برکشد چون لوط خلقی از سیاه و از سفید
هوش مصنوعی: چرا تو ای درخت، مدت زیادی معطل می‌شوی؟ چرا مانند لوط، به خاطر نیکی و بدی انسان‌ها از این قصر بالا نمی‌روی و آن را رها نمی‌کنی؟
سوی تو فریاد «او آوی الی رکن شدید»
طول غیبت را به دل بر مطلع شمس امید
هوش مصنوعی: به سمت تو فریاد می‌زنم که به دامن حمایتی پرچم بزرگی پناه بیاورم. طولانی‌مدت شدن دوری تو، دل را به روشنایی امیدی که مانند خورشید است، می‌کشاند.
کن ز یاری چون زمان یاری یاران تست
هوش مصنوعی: در زمان‌هایی که دوست و یار در کنار تو هستند، باید از آنان بهره‌برداری کنی و از همراهی‌شان استفاده نمایی.
دشمن بی‌دین به ما تا چند استهزا کند؟
خنده و سخریه ازلامذهبی بر ما کند؟
هوش مصنوعی: دشمنان بی‌دین تا چه زمانی می‌توانند ما را مورد تمسخر و خنده قرار دهند؟
هستیت را ای مسیح خضر دم حاشا کند
موش کور انکار ضوء بیضه بر بیضا کند
هوش مصنوعی: وجود تو ای مسیح، خضر، و دم حاشا، مانند موش کور نمی‌تواند نور سفید را انکار کند و بر تخم سفید قیاس کند.
وقت اعلان و صلاحی دعوت پنهان توست
هوش مصنوعی: زمانی که نیاز به اعلام و صلح است، دعوت تو باید به طور پنهانی انجام شود.
قصه دجال را هستی اگر در انتظار
هرطرف دجالها گردیده ظاهر صدهزار
هوش مصنوعی: اگر در انتظار ظهور دجال هستی، باید بدانی که اکنون مانند دجال‌ها در هر طرف می‌توانی آنها را ببینی که به شکل‌های مختلف و با تعداد بسیار زیاد در اطرافت ظاهر شده‌اند.
ای شه دجال کش دست یداللهی برآر
ناسزای جمله را یک یک گذاردی در کنار
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که مظهر قدرتی، دست خداوندی را بر سر خود بلند کن و نیک و بدها را یکی یکی در جای خود بگذار.
چون سر هر سرکشی گوی خم چوگان تُوست
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد سرکشی و نافرمانی کند، در نهایت در معرض قدرت و تسلط تو قرار می‌گیرد.
دشمنی چندان جهان با آل پیغمبر نمود
تا حسین جد تو را در کربلا بی‌سر نمود
هوش مصنوعی: دشمنان به قدری نسبت به خانواده پیامبر دشمنی کردند که در کربلا، حسین، نوه او را به قتل رساندند و از او سر بریدند.
چون به روی نعش او جا زینب مضطر نمود
تا مدینه رو به پیغمبر به چشم تر نمود
هوش مصنوعی: زمانی که زینب به جسد او نگاه کرد، به شدت متاثر و ناراحت شد و تصمیم گرفت به مدینه برود تا به پیامبر (ص) خبر بدهد و این احساس درد و غم را با چشمانی پر از اشک نشان دهد.
کاین تن غلطیده در خون گوهر غلطان تُست
هوش مصنوعی: این تن که در خون غلتیده است، در حقیقت جوهر و ارزش تو را نشان می‌دهد.
یا رسول الله ای جد گرام تاجدار
از مدینه در زمین کربلا بنما گذار
هوش مصنوعی: ای پیامبر خدا، ای جد عزیز و crowned، از مدینه به زمین کربلا وارد شو.
روزی نقش نور عین خود به چشم اشکبار
این تن صدپاره مجروه بی‌دفن و مزار
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که نور حقیقت خود را بر چهره‌ی این بدن ستم‌دیده و زخم‌خورده، که بی‌دفن و بی‌مزار است، خواهد تابید.
جسم صد چاک حسین تشنه عریان است
هوش مصنوعی: بدن پاره پاره حسین در حالتی تشنه و عریان قرار دارد.
لاله بستان زهرا سرو باغ بوتراب
بی‌کفن غلطان به خون عطشان لب دریای آب
هوش مصنوعی: لاله‌ای در باغ ظهری، مانند سرو در باغ بوتراب، در خون خود غلت می‌زند و در کنار دریا، تشنه است.
زیر تیغ شمر بهر آب دارد اضطراب
کام خشکش را ز آبی ترکن از راه ثواب
هوش مصنوعی: شمر برای آب به شدت نگران است و به خاطر خشکی دندان‌هایش، آرزو دارد که از راه نیکوکاری آب را به دست آورد.
این غریب آخر حسین بی‌کس عطشان توست
هوش مصنوعی: این شخص بی‌کس و غریب که در آخرین لحظات زندگی‌اش قرار دارد، تشنه و در جستجوی آب است.
گوشوار عرش اندر فرش ماوا کرده است
خاک را از نور خود چون طور سینا کرده است
هوش مصنوعی: گوشواره‌ای که در آسمان (عرش) وجود دارد، به زمین (فرش) آمده و خاک را با نوری که دارد، مانند کوه‌طور سینا، نورانی کرده است.
کربلا را طور انوار تجلی کرده است
این تنصدپاره کاندر این زمان جا کرده است
هوش مصنوعی: در این دنیا، کربلا به گونه‌ای نورانی و مقدس جلوه‌گر شده که این جسم پاره‌پاره نیز در این مکان به جایگاهی ویژه دست یافته است.
آفتاب چرخ عزت کوکب رخشان تست
هوش مصنوعی: خورشید پرتو نور و بزرگی تو است، که همچون ستاره‌ای درخشان در آسمان می‌درخشی.
بین سر بی‌چادر اهل عیال خویشتن
پیش چشم مردم نامحرم و هر انجمن
هوش مصنوعی: در کنار دیگران، شخصی که همسر و خانواده‌اش را به خوبی تحت پوشش قرار نداده، در برابر چشم مردم به نمایش گذاشته می‌شود.
همچو نیلوفور بود نیلی ز سیلی از محن
روی گلگون سکینه ای رسول ذوالمنن
هوش مصنوعی: مانند نیلوفر آبی که از آب گل‌آلود بیرون آمده، با سر و رویی زیبا و خونگرم، سکینه‌ای دارد که بخشنده و مهربان است.
آخر این نورس مضطرب ویلان تُست
هوش مصنوعی: در نهایت، این روشنایی ناپایدار و بی‌ثباتی که به آن دچار شده‌ای، به خودش برمی‌گردد.
این سر ی کاندر سنان چون ماه نو تابان بود
بر سر نی همچو خورشید فلک درخشان بود
هوش مصنوعی: این سر که بر نیزه بود، مانند ماه نو می‌درخشید و بر سر نیزه، مانند خورشید آسمان روشن و تابناک بود.
ورد یاقوت لب او خواندن قرآن بود
چشم او خیره به سوی خواهر و طفلان بود
هوش مصنوعی: لبان او همچون یاقوت می‌درخشید و مانند قرآنی زیبا، کلمات دلنشینی از آن خارج می‌شد. چشمانش به سوی خواهر و کودکانش خیره مانده بود.
زینب آغوش زهرا جان من جانان من
هوش مصنوعی: زینب، تو در آغوش مادر زهرا هستی، تو جان من و محبوب من هستی.
ای امام ابن الامام ابن الامام ابن الامام
رهنمای دین و دنیا مهدی والامقام
هوش مصنوعی: ای امام فرزند امام و نوه امام، راهنمای دین و دنیا، مهدی بزرگوار.
(صامت) اندر کهف عون نصرت لطف مدام
با جناب حاج میرزامهدی اندر صبح و شام
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش، همواره در کنار حاج میرزامهدی، یاری و محبت مستمر وجود دارد، شب و روز.
منتظر بهر بروز جاه جاویدان توست
هوش مصنوعی: در انتظار است که روزی مقام و عظمت ابدی تو فرا برسد.