گنجور

۶۴۶- میر مقبول قمی

اصلش ترک بود چون در بلده ی قم مقیم شده بود بقمی مشهور شده است در اوایل شباب قدم در سپاهیگری نهاده و در خدمت سلطان یعقوب او را ترقی تمام دست داد بعد از آنکه شبابش به شیب مبدل شد ترک آن امر خطیر کرده و در شهر مذکور می بود . او را در اکل و شرب شهرت تمام بود، اوقات در مصاحبت لوندان صرف میکرد و غزل پردازی و عشقبازی او مشهور نزدیک و دور است اما در آخر از آن وادی دور افتاده بود چنانکه خود میگوید :

عاشقانه گر از این پیش سخن میگفتم
عشق میگفت و جوانی نه که من میگفتم

فی الواقع او را در غزل ابیات خوب است از آنجمله این چند بیت از اوست که سمت تحریر یافت :

هر دم بصورت دگرم دل رود ز دست
عاشق شدن خوش است بهر صورتی که هست
ایدل که ناگهان بتو چندین بلا رسید
فکری بکن به بین بتو این از کجا رسید
نه کسی که بهر دردم رود و طبیب جوید
نه کسی که گر بمیرم کفن غریب جوید
پر از خوناب حسرت شد دو چشم اشکبار من
یکی بر روز من گرید یکی بر روزگار من

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اصلش ترک بود چون در بلده ی قم مقیم شده بود بقمی مشهور شده است در اوایل شباب قدم در سپاهیگری نهاده و در خدمت سلطان یعقوب او را ترقی تمام دست داد بعد از آنکه شبابش به شیب مبدل شد ترک آن امر خطیر کرده و در شهر مذکور می بود . او را در اکل و شرب شهرت تمام بود، اوقات در مصاحبت لوندان صرف میکرد و غزل پردازی و عشقبازی او مشهور نزدیک و دور است اما در آخر از آن وادی دور افتاده بود چنانکه خود میگوید :
هوش مصنوعی: او اصلیت ترک داشت و به خاطر اقامت در قم به جعلی از آنجا معروف شده بود. در دوران جوانی وارد عرصه نظامی شد و در خدمت سلطان یعقوب به مقاماتی رسید. زمانی که جوانی‌اش به پایان رسید، از آن شغل مهم کناره‌گیری کرد و در همان شهر باقی ماند. او به خاطر ذائقه‌اش در خوردن و نوشیدن شهرت زیادی داشت و وقتش را بیشتر با افراد شاد و خوش‌گذران می‌گذرانید. همچنین، اشعار عاشقانه‌اش در دور و نزدیک معروف بود. اما در نهایت، از آن سبک زندگی فاصله گرفت و به نوعی از آن جدا شد.
عاشقانه گر از این پیش سخن میگفتم
عشق میگفت و جوانی نه که من میگفتم
هوش مصنوعی: اگر پیش از این درباره عشق صحبت می‌کردم، عشق بر من سخن می‌گفت و نه جوانی، بلکه من بودم که داستان عشق را روایت می‌کردم.
فی الواقع او را در غزل ابیات خوب است از آنجمله این چند بیت از اوست که سمت تحریر یافت :
هوش مصنوعی: در واقع، او در شعر غزل شعرهای خوبی دارد که از جمله این ابیات، می‌توان به این چند بیت از او اشاره کرد که نوشته شده است.
هر دم بصورت دگرم دل رود ز دست
عاشق شدن خوش است بهر صورتی که هست
هوش مصنوعی: هر لحظه که جلوه‌ای جدید از عشق به من رو می‌آورد، دل من احساس آرامش می‌کند. عاشق شدن در هر شکلی که باشد، زیبا و خوشایند است.
ایدل که ناگهان بتو چندین بلا رسید
فکری بکن به بین بتو این از کجا رسید
هوش مصنوعی: ای دوست، وقتی ناگهان بلاها و مشکلات زیادی برایت پیش آمد، کمی تامل کن و فکر کن که این مسائل از کجا برایت آمده‌اند.
نه کسی که بهر دردم رود و طبیب جوید
نه کسی که گر بمیرم کفن غریب جوید
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نیست که برای درمان دردهایم نزد من بیاید و طبیب را بخواهد، و هیچ‌کس نیست که اگر بمیرم، به دنبال کفن من برود.
پر از خوناب حسرت شد دو چشم اشکبار من
یکی بر روز من گرید یکی بر روزگار من
هوش مصنوعی: چشمان اشک‌آلود من پر از اندوه و حسرت شده است؛ یکی از آن‌ها بر روز من می‌گرید و دیگری بر روزگارم.