۲۵۶- قطب الدین احمد
برادر مولانا کمال الدین قصه خوان است و حالیا قصه خوان و مصاحب نواب صاحبقرانی است . این مطلع از اوست :
دل، فگار از غم دلدار خوش است
سینه، ریش از ستم یار خوش است
۲۵۵- مولانا کمال الدین حسین قصه خوان: خود میگفت که از اولاد کمال الدین غیاث فارس ام اما تولد او در اصفهان واقع شده، بسیار شیرین سخن و گرم گفتار بود مدت دوازده سال با من بود بعد از آن هشت سال دیگر در خدمت حضرت صاحبقرانی بسر می برد و در اواخر از مداومت افیون تفاوت فاحش در صورت و سیرت او پیدا شده بود گویی مسخ شده بود یا در مذهب تناسخ روح او را در قالب دگر در آورده بودند تا در شهور سنه اثنین و اربعین و تسعمایه فوت شد و در اوایل گاهی کلام نظمی از او سر میزد این چند بیت از آنجمله است :۲۵۷- استاد دوستمحمد عودی: از سازنده های مقرر شاهزاده های شهر هرات بود بعضی اوقات در خدمت پادشاه گیلان بود بعضی از اوقات در خدمت حضرت صاحبقرانی بسر می برد آخر بطرف هرات رفته در شهور سنه تسع و اربعین و تسعمایه در آنجا فوت شد این رباعی از اوست :
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برادر مولانا کمال الدین قصه خوان است و حالیا قصه خوان و مصاحب نواب صاحبقرانی است . این مطلع از اوست :
هوش مصنوعی: برادر مولانا کمال الدین یک قصهخوان است و در حال حاضر به عنوان قصهخوان و همنشین نواب صاحبقرانی مشغول به کار است. این آغاز داستان از اوست:
دل، فگار از غم دلدار خوش است
سینه، ریش از ستم یار خوش است
هوش مصنوعی: دل، اگرچه از غم معشوق ناراحت است، اما شاداب و خوشحال است. سینه، اگرچه از ظلم محبوب آسیب دیده، باز هم خوشحال و راضی است.