گنجور

۲۱۶- قاضی محمد غفاری

پسر عم قاضی عیسی ماضی است، در خوش صحبتی و حرافی و جذب خاطر یگانه و در نظم و نثر و هزلیات بی بدل زمانه وی مدتی قاضی ری بود و تخلص وصالی میکرد و با تمامی ارکان دولت مصاحب و از شدت قرب مشرب با ایشان در غایت حصول مقاصد و مآرب، چنانکه از این چند بیت که میرزا شاه حسین در جواب پنج فصل او گفته مستفاد میشود :

پیش ما رسم بیوفایی نیست
دیرگاهی است تا انیس منی
محرم و همدم و جلیس منی
گنه توست دور میگردی
دور از ما صبور میگردی
همچنان باز محرم رازی
محرم راز و یار دمسازی
طی کن افسانه منی و تویی
ای یگانه دگر مگو ز دویی
از پی آنک یار فرخ پی
نشود خوار نزد مردم ری
شفقت شد بدو به رغم عدو
نقره خنگی وزین نقره بر او
حالیا بهر خرجی ایشان

این مطلع مشهور نیز از اوست :

در شهور سنه اثنی و ثلاثین و تسعمایه سجل حیاتش بتوقیع فنا مختوم شد، گویند که در هنگام جوانی، جوانی صادق نام او را در حوض آبی انداخته و دستش را مجروح ساخت این قطعه را در آن باب گفته :

در آن وادی که من سر مینهم مجنون قدم ننهاد
ز عشق صادق اگر دست من شکست چه باک
کسی که عاشق صادق بود چنین باشد
پی ثبوت مرا احتیاج بینه نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسر عم قاضی عیسی ماضی است، در خوش صحبتی و حرافی و جذب خاطر یگانه و در نظم و نثر و هزلیات بی بدل زمانه وی مدتی قاضی ری بود و تخلص وصالی میکرد و با تمامی ارکان دولت مصاحب و از شدت قرب مشرب با ایشان در غایت حصول مقاصد و مآرب، چنانکه از این چند بیت که میرزا شاه حسین در جواب پنج فصل او گفته مستفاد میشود :
هوش مصنوعی: پسر عم قاضی عیسی، شخصی است که در گفت‌وگو و سخنوری تبحر خاصی دارد و توانسته است توجه و دل دیگران را جلب کند. او در شعر و نثر و طنز نیز بسیار ماهر است. مدتی به عنوان قاضی در ری فعالیت داشته و نام مستعارش وصالی بوده است. او با تمام مقامات دولتی در ارتباط نزدیک بوده و به دلیل نزدیکی‌اش با آنها، به راحتی به اهداف و خواسته‌هایش دست می‌یافته است. این حرف‌ها را می‌توان از شعری که میرزا شاه حسین به پنج فصل او پاسخ داده، متوجه شد.
پیش ما رسم بیوفایی نیست
دیرگاهی است تا انیس منی
هوش مصنوعی: ما از بی‌وفایی خبری نداریم، مدت‌هاست که تو همدم من هستی.
محرم و همدم و جلیس منی
گنه توست دور میگردی
هوش مصنوعی: تو برای من هم‌راز و هم‌نشین هستی، اما گناه توست که دوری می‌کنی.
دور از ما صبور میگردی
همچنان باز محرم رازی
هوش مصنوعی: از دور هم صبر و تحمل می‌کنی و همچنان رازهای پنهان را می‌دانی.
محرم راز و یار دمسازی
طی کن افسانه منی و تویی
هوش مصنوعی: ای دوست، تو تنها کسی هستی که می‌توانم اسرارم را با تو در میان بگذارم و کنار تو لحظات شیرین را بگذرانم. داستان ما دو نفر پر از رمز و راز است.
ای یگانه دگر مگو ز دویی
از پی آنک یار فرخ پی
هوش مصنوعی: ای یگانه، دیگر از دوگانگی صحبت نکن، زیرا که محبوب خوش‌سیرت تو تنها یک است.
نشود خوار نزد مردم ری
شفقت شد بدو به رغم عدو
هوش مصنوعی: انسانی که به مردم خوب و مهربان باشد، حتی اگر دشمنی هم داشته باشد، ارزش و احترامش کاهش نمی‌یابد.
نقره خنگی وزین نقره بر او
حالیا بهر خرجی ایشان
هوش مصنوعی: نقره‌ای که سنگین و بی‌فایده است، حالا برای هزینه‌هایشان بی‌مورد است.
در شهور سنه اثنی و ثلاثین و تسعمایه سجل حیاتش بتوقیع فنا مختوم شد، گویند که در هنگام جوانی، جوانی صادق نام او را در حوض آبی انداخته و دستش را مجروح ساخت این قطعه را در آن باب گفته :
هوش مصنوعی: در سال 1293 هجری شمسی، زندگی‌اش به پایان رسید. گفته می‌شود که در جوانی، کسی به نام صادق او را به داخل یک حوض آب انداخته و دستش را مجروح کرده است. درباره این حادثه شعری گفته شده است.
در آن وادی که من سر مینهم مجنون قدم ننهاد
ز عشق صادق اگر دست من شکست چه باک
هوش مصنوعی: در آن سرزمین که من عشق خود را فاش می‌کنم، دیوانه‌ای پا نگذاشته است. اگر به خاطر عشق واقعی‌ام دچار شکست شوم، چه اهمیتی دارد؟
کسی که عاشق صادق بود چنین باشد
پی ثبوت مرا احتیاج بینه نیست
هوش مصنوعی: عاشق واقعی نیاز به دلیل و مدرک برای اثبات عشقش ندارد.