۶۵-میر رمزی سبزواری
به رمالی مشغول بود و گاهی شعر مردم بنام خود میکند، میگوید که این مطلع از من است :
مرا بزلف بتی شد دل شکسته اسیر
که در جفا سر موئی نمیکند تقصیر
۶۴- امیر بیخودی: همدانی است و چون بیشتر اوقات از تناول بنگ بیخود است بیخودانه اعمال از او سر میزند چنانکه روزی در غلیان نشأه به مسجدی رفته در حالت نماز بنگ او را ربودند بعد از آنکه بیدارش کردند گفت عجب مردم بیحالی بوده اند من در سجده و حالت بودم . این مطلع از اوست :۶۶- امیر ابوالفتح جنابدی: کدخدا و پیشوای آن مملکت است بسیار آدمی خلیق است و ملا و حکیم مشرب و در شعر نیز طبعش خوبست این مطلع از اوست :
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به رمالی مشغول بود و گاهی شعر مردم بنام خود میکند، میگوید که این مطلع از من است :
هوش مصنوعی: مشغول رمالی بود و گاهی اشعار دیگران را به نام خودش منتشر میکرد و میگفت که این مطلع از من است.
مرا بزلف بتی شد دل شکسته اسیر
که در جفا سر موئی نمیکند تقصیر
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلفهای بتی، که با بیرحمی اش هم حتی یک تار مو را نمیشکند، به شدت آزرده و اسیر شده است.