گنجور

۵۸- امیر فصیح الدین محمد

برادر میر راستی است مردی سپاهی وش ترک مشرب است چنانکه بعضی اوقات بنوکری ترکان قیام مینمود حال در تبریز متولی نصریه است و احتساب آنجا نیز متعلق باوست و دغدغه شاعری و خوش طبعی نیز دارد این رباعی از اوست :

ای شوخ بیا فکر من بیدل کن
قربان سرت شوم مرا بسمل کن
آندم که بناز خون عاشق ریزی
از لعل لبت کام مرا حاصل کن

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برادر میر راستی است مردی سپاهی وش ترک مشرب است چنانکه بعضی اوقات بنوکری ترکان قیام مینمود حال در تبریز متولی نصریه است و احتساب آنجا نیز متعلق باوست و دغدغه شاعری و خوش طبعی نیز دارد این رباعی از اوست :
هوش مصنوعی: برادر میر، مردی جنگجو و متعلق به قوم ترک است. گاهی اوقات به خدمت ترکان می‌پرداخت، اکنون در تبریز مسئول نصریه است و کارهای او نیز به آنجا مربوط می‌شود. علاوه بر این، او شاعر و دارای ذوق خوش نیز است. این رباعی متعلق به اوست:
ای شوخ بیا فکر من بیدل کن
قربان سرت شوم مرا بسمل کن
هوش مصنوعی: ای بازیگوش، بیا و قلب ناآرام من را به هر شکل که می‌خواهی به تپش وادار کن. قربان تو می‌روم و آرزو دارم که جانم را فدای تو کنی.
آندم که بناز خون عاشق ریزی
از لعل لبت کام مرا حاصل کن
هوش مصنوعی: در آن لحظه که با لب‌های زیبایت از عشق من خون بریزی، لطفا مرا سیراب کن و کام مرا پر کن.