گنجور

۵۳- امیر خواند زاده هاشم المشتهر بمیر طبل باز

از سادات ترمد است، اول در خدمت همایون پادشاه منصب امیر شکاری تعلق بدو داشت و در آن ولا که پادشاه مذکور بنابر حادثه ای که در ذکر آن جناب بتقریب تحریر یافت از دارالملک هند متوجه ایران شده بعراق آمد و میر مذکور بنابر آنکه طبل بازی بزرگ در پیش زین می بست . نواب همایون او را به میر طبل باز نام بردار و سرافراز گردانید، جناب میر خالی از وجد و حالی نبود چنانکه گاه بود که بتقریب خوانندگی میکرد. و گاه برقص می آمد و گاه می بود که با هر که از اهل مجلس میل صحبت میکرد از جای برخاسته پیش روی او مربع می نشست و پشت بمجلس کرده حرف میزد و از کس پروا نداشت و هر چه بخاطرش می رسید با هر کس که میخواست میگفت اما زرق و شید در او نبود در سپاهی گری و کمان داری کامل و خالی از سخاوت و مروت نیز نبود، اندک طالب علمی داشت بعد از آنکه یکسال در عراق بود طبل رحیل کوفته متوجه حرمین شریفین شد . امیر که بمقصود رسد در شعر و معما نیز دخل میکرد و دلیری تخلص اوست این مطلع و بیت از اوست :

ندارم مهربان یاری که حال زار من پرسد
گهی با من سخن گوید گهی از من سخن پرسد
هیچ بر غم دیگران رحم بما نمیکنی
چند بر غم ما کنی رحم بحال دیگران

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سادات ترمد است، اول در خدمت همایون پادشاه منصب امیر شکاری تعلق بدو داشت و در آن ولا که پادشاه مذکور بنابر حادثه ای که در ذکر آن جناب بتقریب تحریر یافت از دارالملک هند متوجه ایران شده بعراق آمد و میر مذکور بنابر آنکه طبل بازی بزرگ در پیش زین می بست . نواب همایون او را به میر طبل باز نام بردار و سرافراز گردانید، جناب میر خالی از وجد و حالی نبود چنانکه گاه بود که بتقریب خوانندگی میکرد. و گاه برقص می آمد و گاه می بود که با هر که از اهل مجلس میل صحبت میکرد از جای برخاسته پیش روی او مربع می نشست و پشت بمجلس کرده حرف میزد و از کس پروا نداشت و هر چه بخاطرش می رسید با هر کس که میخواست میگفت اما زرق و شید در او نبود در سپاهی گری و کمان داری کامل و خالی از سخاوت و مروت نیز نبود، اندک طالب علمی داشت بعد از آنکه یکسال در عراق بود طبل رحیل کوفته متوجه حرمین شریفین شد . امیر که بمقصود رسد در شعر و معما نیز دخل میکرد و دلیری تخلص اوست این مطلع و بیت از اوست :
هوش مصنوعی: میر از خاندان سادات ترمذ است. ابتدا به عنوان امیر شکاری در خدمت پادشاه همایون بود. زمانی که پادشاه به خاطر یک واقعه از دارالملک هند به ایران آمد و به عراق رسید، میر به خاطر نواختن طبل بزرگ در میدان نمایش، مورد توجه قرار گرفت و به خاطر این مهارتش به عنوان میر طبل باز شناخته شد. این میر همیشه حالتی شاداب و سرزنده داشت و Sometimes در حین نواختن طبل به خوانندگی و رقص هم می‌پرداخت. او با هر کسی که در مجلس بود، ارتباط برقرار می‌کرد و به راحتی نظراتش را بیان می‌کرد و هیچ ترسی از ابراز احساساتش نداشت. شجاعت و مهارت‌های او در جنگ و تیراندازی قابل ستایش بود و همچنین در کمال سخاوت و جوانمردی بود. او پس از یک سال اقامت در عراق، تصمیم به سفر به حجاز گرفت. وی همچنین در شعر و معما هم دستی داشت و لقب دلیری برای او بود.
ندارم مهربان یاری که حال زار من پرسد
گهی با من سخن گوید گهی از من سخن پرسد
هوش مصنوعی: در دل تنهایی، یاری ندارم که از احوال بد من خبر بگیرد. گاهی با من صحبت می‌کند و گاهی از من صحبت می‌کند، اما هیچ‌وقت به فکر من نیست.
هیچ بر غم دیگران رحم بما نمیکنی
چند بر غم ما کنی رحم بحال دیگران
هوش مصنوعی: تو هیچ توجهی به مشکلات دیگران نداری، حالا چه انتظاری می‌توان داشت که به درد و غم ما رسیدگی کنی؟