گنجور

۴- سلطان حسن

والی گیلان و لاهیجان . مصرع : گلبن انبته الله نباتا حسنا گلدسته بوستان لطافت و صفا، بصفت تهور و شجاعت، و شیوه بذل و سخاوت، از اقران در پیش، و در اضائت انوار رشادت و نجابت از اخوان بیش بود. خلف صدق غفران مآب کار کیا سلطان احمد است و نسبت عالی حسبش به امیر کیای ملاطی که از اجله سادات حسینی است منتهی میشود بنابر سمت سیادت ذکر او بر سایر سلاطین که پایه سبقت دارند تقدیم یافت، القصه، چون پدر بزرگوارش داعی کبیر را لبیک گفت مسند ایالت را خالی گذاشت بنابر وصایت او سلطان علی کیا نام برادر مهینش علم سروری برافراشت و در اندک وقتی میانه برادران بنزاع انجامیده و به نیروی امرا، که بدو گرویده بودند ایشان را از میان برداشت، هیهات! هیهات، مصرع : این از فلکست از حسن نیست.

در شهور سنه ثلاث و تسعمایه «۹۰۳» در گذشت و این مطلع از او بر صحیفه دوران یادگار ماند

قاتل من چشم می بندد دم بسمل مرا
تا بماند حسرت دیدار او در دل مرا
قاتل من چو بسوی من محزون گذرد
چشم پر خون مرا بیند و از خون گذرد
۳- سلطان محمد میرزا: ذات مستجمع الصفاتش گوهریست که از تربیت اشعه آفتاب جهانتاب، در مشیمه کان عنایت ابدی پرورده شده و نهاد کثیر الاستعدادش در شب افروزیست که در جوف صدف تأئیدات سرمدی پرورش یافته، شرح استعدادات آن منبع السعادات بنابر وفور ظهور احتیاج باظهار ندارد.۵- سلطان حسین میرزا: پادشاه عدل گستر و شهریار رعیت پرور بود، بهار ایام دولتش، چون ایام بهار خرم و خوش، خرمی ایام سلطنتش مانند هنگام خرمی دور از غم و و بیغش بی تکلف مدح گستری، بدانچه او موفق شده کم پادشاهی را میسر شده، چون بسطت زمان سلطنت و توفیق ساختن بقاع خیرات و رعایت علما و طلبه علوم و ادرار وظایف و اشاعه مبرات چنانکه در ایام سلطنت او دوازده هزار طالب علم در هرات موظف بوده اند دیگر معموری بلاد و رفاهیت عباد و رعایت اهل هنر و شعر از این قیاس توان کرد. در واقع کسی را که چون میر علیشیر چاکری و چون مولانا جامی مدح گستری باشد. همانا که از مدحت مادحان غنی و از صفت واصفان مستغنی است.سلسله نسبش به خسرو ایران و توران امیر تیمور گورکان بر این وجه منتهی می شود.سلطان حسین میرزا بن منصور بن بایقرا بن حسن بن عمر شیخ بن امیر تیمور مذکور، و نسبت او به چند واسطه باجداد چنگیز می پیوندد. چنانکه از کتب مفصله تواریخ معلوم میشود، او ببرادر خود بایقرامیرزا که بعد از فوت پدر در صدد تربیت او بوده منسوبست و در اوایل عمر خود مشقت بسیار، از چرخ ستیزه کار کشید بعد از سرگردانی در بوادی و صحاری در شهور سنه خمس و سبعین و ثمانمایه «۸۷۵» بر یادگار محمد بایسنغری دست یافته و او را در هرات دست حیات بر تافته بسلطنت تمام ملک خراسان رسید و مدت سی و هفت «۳۷» سال در مسند سروری غنود بعد از آنکه سنین عمرش از حد ستین گذشته بود و بحدود سبعین مشرف گشته در شهور سنه احدی و عشر و تسعمایه«۹۱۱» در موضع بابا الهی، بجوار رحمت الهی ارتحال یافت گویند که در ایام سلطنت خود جهت ترویح روح پر فتوح امام الثقلین ابی عبدالله الحسین علیه الصلواه والسلم هر روز دو گوسفند آش در عشور عاشورا بر فقرا و مساکین تصدق میکرده اند، در فضل و شجاعت و فهم و سخاوت او هیچکس را خلافی نیست و در خوش طبعی و هنروری او احدی را اختلافی نه و طببعت و سلیقه نظمش از رساله مجالس العشاق که رقم زده کلک بیان آن سرور باستحقاق است معلوم میتوان کرد و این غزل و چند بیت از جمله اشعار آن پادشاه عدالت شعار ثبت افتاد.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

والی گیلان و لاهیجان . مصرع : گلبن انبته الله نباتا حسنا گلدسته بوستان لطافت و صفا، بصفت تهور و شجاعت، و شیوه بذل و سخاوت، از اقران در پیش، و در اضائت انوار رشادت و نجابت از اخوان بیش بود. خلف صدق غفران مآب کار کیا سلطان احمد است و نسبت عالی حسبش به امیر کیای ملاطی که از اجله سادات حسینی است منتهی میشود بنابر سمت سیادت ذکر او بر سایر سلاطین که پایه سبقت دارند تقدیم یافت، القصه، چون پدر بزرگوارش داعی کبیر را لبیک گفت مسند ایالت را خالی گذاشت بنابر وصایت او سلطان علی کیا نام برادر مهینش علم سروری برافراشت و در اندک وقتی میانه برادران بنزاع انجامیده و به نیروی امرا، که بدو گرویده بودند ایشان را از میان برداشت، هیهات! هیهات، مصرع : این از فلکست از حسن نیست.
هوش مصنوعی: والی گیلان و لاهیجان، فردی با ویژگی‌هایی چون شجاعت و سخاوت بود که در میان هم‌سالانش درخشش بیشتری داشت. او فرزند صدق و فرهیختگی بود و نسبش به امیر کیای ملاطی، یکی از سادات حسینی، می‌رسید. به همین دلیل، به خاطر مقام و رتبه‌اش، در میان دیگر سلاطین اولویت داشت. زمانیکه پدرش، داعی کبیر، درگذشت، او منصب ایالت را به برادرش، سلطان علی کیا، که مقام رهبری را بر دوش گرفت، واگذار کرد. درگیری‌هایی بین برادران پیش آمد و با حمایت امرا، از کار برادران کنار گذاشته شدند. این وضعیت نشان‌دهنده تقدیر و سرنوشت است که فراتر از انتخاب بشر قرار دارد.
در شهور سنه ثلاث و تسعمایه «۹۰۳» در گذشت و این مطلع از او بر صحیفه دوران یادگار ماند
هوش مصنوعی: در سال ۹۰۳ هجری، او درگذشت و این آغاز سخنش به عنوان یک یادگار بر صفحات تاریخ باقی ماند.
قاتل من چشم می بندد دم بسمل مرا
تا بماند حسرت دیدار او در دل مرا
هوش مصنوعی: چشم محبوبم را می‌بندد تا من نتوانم او را ببینم و این حسرت دیدار او در دلم باقی بماند.
قاتل من چو بسوی من محزون گذرد
چشم پر خون مرا بیند و از خون گذرد
هوش مصنوعی: وقتی قاتل من با اندوه به سوی من می‌آید، چشم‌های پر از خون من را می‌بیند و از خونم عبور می‌کند.