گنجور

۱۰- بابر پادشاه

از دودمان کثیر الاحسان امیر تیمور کورگانست و نسب او بدین موجب است : با بربن شیخ بن سلطان ابوسعید بن میرانشاه بن امیر تیمور مذکورست صیت سخاوت و شجاعت او بگوش اقاصی و اعالی رسیده و خوان احسانش بر روی روزگار کشیده بعیش دوام، و مجالست خوبان گلندام، اشتهار تمام داشت و در شهور سنه اربع و تسعمایه «۹۰۴» ملک ماوراءالنهر بعد از محاربات بسیار که میان او و شیبک شیبانی واقع شد از دست او بدر رفت و بسلطنت کابل و آن نواحی قناعت نمود. در سنه سبع و عشر و تسعمایه بر امداد صاحب قران مغفور یکبار دیگر بر ماوراءالنهر مستولی گشت و باندک وقتی سلاطین ازبکیه بر او هجوم آوردند . از سر آن ملک درگذشت و بجانب کابل معاودت نمود علم جهانگیری بجانب مملکت هند برافراخت و بعد از استیلا بر پادشاه آنجا شهر آکره را که از معظمات بلدان هندوستان است بحوزه ی تصرف درآورده دارالسلطنت ساخت، در همین فتح بسی زر و زیور، وامتعه نفیسه و گوهر بدست او سایر لشکریان افتاد، از آن جمله گویند هیجده من الماس بود و باقی اجناس را بر آن قیاس توان کرد . بعد از این فتح نامدار در کمال شوکت و اقتدار روزگار گذرانید . در شهور سبع و ثلاثین و تسعمایه «۹۳۷» رخت بقا بباد فنا برداد، در ادوار موسیقی پیشرو اهل روزگار و در شعر خصوصا همچون مطلع انوار، این مطلع ترکی بدو منسوبست :

تکلف هر نیچه صورتده بولسه اندن آرتوق سن
سنکا جان دیرلار اما بی تکلف جاندن آرتوق سن
۹- محمد مومن میرزا: ولد خلف و در صدف بدیع الزمان میرزاست و در حسن و ملاحت نادره ی دوران، و طراوت عذارش غیرت گلبرگ طری و لوامع رخسار خورشید آثارش رشک قمر و مشتری، از رفتار قامت رعنایش سرو سهی پای در گل و از گفتار روح افزایش، غنچه سوری را خون در دل ؛ نقاش ازل چهره پری پیکرش را بقلم بدیع آراسته و مصور قضا، صورت بی نظیرش را برنگ آمیزی غریب پیراسته.۱۱- همایون پادشاه: همایون بن بابر پادشاه، پادشاهی است که بکثرت فضیلت و هنر پروری از اساتین سلاطین روزگار منفرد بود و بوفور سخاوت و فرط معدلت و دادگستری از عظمای خواقین منفرد در فن حکمت خصوصا ریاضی ثالث افلاطون و اقلیدوس بود و در کثرت خیل و حشم ثانی اثنین اسکندر فلیقوس، بعد از پدر پای بر تخت سلطنت نهاد و دست احسان و انعام برگشاد، وسعت ملکش از قندهار تا بنگاله که از اقصای ممالک هند است رسید و در شهور سنه اربع و اربعین و تسعمایه یکی از آحاد الناس افغان که موسوم بود به شیرخان در سلک ملازمان خدام رفیع مقام او منتظم بود خروج کرد در اوایل از او اعتباری نگرفته آهسته آهسته شعله فتنه او بالا گرفته ایلغار بر سر پادشاه آورده خرمن حیات بعضی از لشکریان او را سوخته وهنی تمام بکار و بار او آورده خلل کلی روی نمود، پادشاه به تلافی آن معرکه کرت اخری لشکر همایون جمع آورده بجانب او شتافت اما چون گردون میمون سیرت تابع شیرخان بود روباه بازی نمود از غلبه عساکر شیر شکار و هجوم سپاه بسیار نتیجه ای بر آن مترتب نگشت .

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از دودمان کثیر الاحسان امیر تیمور کورگانست و نسب او بدین موجب است : با بربن شیخ بن سلطان ابوسعید بن میرانشاه بن امیر تیمور مذکورست صیت سخاوت و شجاعت او بگوش اقاصی و اعالی رسیده و خوان احسانش بر روی روزگار کشیده بعیش دوام، و مجالست خوبان گلندام، اشتهار تمام داشت و در شهور سنه اربع و تسعمایه «۹۰۴» ملک ماوراءالنهر بعد از محاربات بسیار که میان او و شیبک شیبانی واقع شد از دست او بدر رفت و بسلطنت کابل و آن نواحی قناعت نمود. در سنه سبع و عشر و تسعمایه بر امداد صاحب قران مغفور یکبار دیگر بر ماوراءالنهر مستولی گشت و باندک وقتی سلاطین ازبکیه بر او هجوم آوردند . از سر آن ملک درگذشت و بجانب کابل معاودت نمود علم جهانگیری بجانب مملکت هند برافراخت و بعد از استیلا بر پادشاه آنجا شهر آکره را که از معظمات بلدان هندوستان است بحوزه ی تصرف درآورده دارالسلطنت ساخت، در همین فتح بسی زر و زیور، وامتعه نفیسه و گوهر بدست او سایر لشکریان افتاد، از آن جمله گویند هیجده من الماس بود و باقی اجناس را بر آن قیاس توان کرد . بعد از این فتح نامدار در کمال شوکت و اقتدار روزگار گذرانید . در شهور سبع و ثلاثین و تسعمایه «۹۳۷» رخت بقا بباد فنا برداد، در ادوار موسیقی پیشرو اهل روزگار و در شعر خصوصا همچون مطلع انوار، این مطلع ترکی بدو منسوبست :
هوش مصنوعی: امیر تیمور کورگان از خانواده‌ای با کرامت و بخشش بسیار است و نسب او به این ترتیب است: او با بربن شیخ بن سلطان ابوسعید بن میرانشاه ارتباط دارد. نام شهرت او به خاطر سخاوت و شجاعتش در تمام نقاط دور و نزدیک شنیده شده و سفره احسانش در زمانه گسترش یافته و خوش‌نشینی با خوبان او را به محبوبیتی درخشان رسانده است. در سال ۹۰۴ هجری، بعد از جنگ‌های زیاد با شیبک شیبانی، او از دست این حاکم فرار کرده و به سلطنت کابل و نواحی اطراف آن قناعت کرد. در سال ۹۱۷ هجری، با یاری صاحب قرآن مغفور، دوباره بر ماوراءالنهر تسلط یافت، اما به زودی سلاطین ازبکی به او حمله کردند و او ناچار به کابل بازگشت. او سپس پرچم سلطنتش را به سمت هند بالا برد و بعد از فتح آنجا، شهر آکره که یکی از مهم‌ترین شهرهای هند است را مرکز سلطنت خود قرار داد و در این فتح مقدار زیادی طلا، جواهر و اجناس نفیس به دست آورد که از جمله آن‌ها هجده من الماس بود. پس از این فتح، او در اوج قدرت و شکوه زندگی کرد. او در سال ۹۳۷ هجری دارفانی را وداع گفت و در زمینه موسیقی و شعر از پیشروان زمان خود به شمار می‌رفت، به طوری که مطلعی به زبان ترکی به او منسوب است.
تکلف هر نیچه صورتده بولسه اندن آرتوق سن
سنکا جان دیرلار اما بی تکلف جاندن آرتوق سن
هوش مصنوعی: هر کسی در دنیای واقعی می‌تواند به طور مصنوعی خود را به نوعی خاص نشان دهد، اما در واقعیت، زندگی با اصالت و بدون تظاهر ارزش بیشتری دارد.