گنجور

تنبیه

بر رای فضیلت آرای سالکان مسالک انصاف و ناهجان مناهج دور از تعصب و اعتساف، مخفی نخواهد بود که در خلال احوال این طبقه خیرمآل اگر احیانا یکی از مخالفان دین و دولت را مذکور سازد و خامه تلبین آئین بتقریر حال شقاوت مآل ایشان پردازد نه پایه ی دین را از آن اختلالی است، و نه چهره ی دولت را از آن گرد ملالی، چه، در قرآن مجید موصوف بصفت « و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین » سوره قل هو الله احد با تبت یدا ابی لهب، قرین است و سیر انبیای کرام علیهم التحیه و السلام،با ذکر عصیان و طغیان جبابره و فراعنه همنشین، بل غرض از ایراد حکایت آن جماعت تاریخ است نه شمول عطوفت و عنایت .

نکته : محجوب نماند که در این نسخه هر جا که صاحب قرآن مغفور مذکور میگردد مراد حضرت شاه ماضی است و هر جا که حضرت صاحب قرآن مرقوم میشود غرض حضرت شاه عالم پناه گیتی ستانی است که بمقتضای ذکر اللسطان تنزل الامان تذکار ایشان ملتزم امانی و آمال و سرمایه سعادت و اقبال دو جهانی است.

دلش بنور یقین از دریچه امروز
همه مشاهد احوال عالم بالاست

اعنی سلطان سلاطین پناه، شهنشاه ملایک سپاه، فلک رتبت سپهر اقتدار، گردون بسطت خورشید آثار.

آن فلک رتبه ای که ناطقه را
نیست در وصف او توانائی
آنکه منشور دولت او را
ماه نو کرده است طغرائی

ثمره شجره طیبه و مصدر اسم همایونش بطریق رمز و ایما کلام معجز نظام طه ما انزلنا اصلها ثابت و فرعها فی السماء طهماسب

در جهانی و از جهان بیشی
همچو معنی که در بیان باشد
زیر این نه رواق مینا فام
چون شود گفته این همایون نام
آید از هر یکی بجای صدا
خلدالله ملکه ابدا

مصرع : آن به که بر دعای تو ختم سخن کنم:

نه دعائی که شاعرانه بود
وز ره صدق بر کرانه بود
بل دعائی قرین صدق و صفا
مشتمل بر مصالح دو سرا
هم در او جاه و حشمت دنیی
هم در او عز و دولت عقبی
سر نهم بزمین عجز و نیاز
کای خدا، کار او بلطف بساز
عدل را در دلش چنان جا کن
که نراند برون ز عدل سخن
شرع را، پیشوای حکمش دار
حکم او را، ز شرع دار مدار
تا بود در جهان بقا امکان
باقیش دار شاه و شاه نشان
دولتش را در این سرای امید
ساز تخم سعادت جاوید

بی تکلف ورد دولتخواهان همیشه این دعاست :

من نگویم که این و آنش ده
گویم آنش بده که آنش به

و الحمد الله علی التوفیق

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر رای فضیلت آرای سالکان مسالک انصاف و ناهجان مناهج دور از تعصب و اعتساف، مخفی نخواهد بود که در خلال احوال این طبقه خیرمآل اگر احیانا یکی از مخالفان دین و دولت را مذکور سازد و خامه تلبین آئین بتقریر حال شقاوت مآل ایشان پردازد نه پایه ی دین را از آن اختلالی است، و نه چهره ی دولت را از آن گرد ملالی، چه، در قرآن مجید موصوف بصفت « و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین » سوره قل هو الله احد با تبت یدا ابی لهب، قرین است و سیر انبیای کرام علیهم التحیه و السلام،با ذکر عصیان و طغیان جبابره و فراعنه همنشین، بل غرض از ایراد حکایت آن جماعت تاریخ است نه شمول عطوفت و عنایت .
هوش مصنوعی: در میان عالمان و حق‌طلبان، این موضوع که برخی از مخالفان دین و دولت ممکن است در بررسی وضعیت خود ذکر شوند و سرنوشت ناخوشایند آنان توصیف گردد، مورد توافق است. این امر نه به اعتبار دین لطمه‌ای می‌زند و نه به اعتبار دولت خدشه‌ای وارد می‌کند. در قرآن کریم، همه چیز به روشنی ذکر شده و داستان انبیا نیز معمولاً شامل ذکر جباران و فرعونیان است. بیان این داستان‌ها بیشتر به منظور ثبت تاریخ است تا نشان دادن علاقه و محبت به آن افراد.
نکته : محجوب نماند که در این نسخه هر جا که صاحب قرآن مغفور مذکور میگردد مراد حضرت شاه ماضی است و هر جا که حضرت صاحب قرآن مرقوم میشود غرض حضرت شاه عالم پناه گیتی ستانی است که بمقتضای ذکر اللسطان تنزل الامان تذکار ایشان ملتزم امانی و آمال و سرمایه سعادت و اقبال دو جهانی است.
هوش مصنوعی: به این نکته توجه داشته باشید که در این متن هر بار که به صاحب قرآن مغفور اشاره می‌شود، منظور حضرت شاه ماضی است و هر زمان که از صاحب قرآن نام برده می‌شود، منظور حضرت شاه عالم پناه‌دهنده به جهانیان است. این نکته به معنای التزام به یادآوری ایشان به عنوان سرمایه‌ای برای سعادت و موفقیت در دو جهان است.
دلش بنور یقین از دریچه امروز
همه مشاهد احوال عالم بالاست
هوش مصنوعی: دل او به نور واقعیّت روشن است و از دریچه حاضر، همه وضعیت‌های دنیا را بالا و واضح می‌بیند.
اعنی سلطان سلاطین پناه، شهنشاه ملایک سپاه، فلک رتبت سپهر اقتدار، گردون بسطت خورشید آثار.
هوش مصنوعی: یعنی پادشاه بزرگ سلاطین و حاکم بر فرشتگان، دارای مقام و مرتبه‌ای بلند در آسمان و گردون، و بر افرازده‌ای همچون خورشید با آثار درخشان.
آن فلک رتبه ای که ناطقه را
نیست در وصف او توانائی
هوش مصنوعی: آن آسمان、 مقام و مرتبه ای دارد که قادر به توصیف ناطق و گوینده نیست.
آنکه منشور دولت او را
ماه نو کرده است طغرائی
هوش مصنوعی: کسی که با هدایت و ویژگی‌های برجسته‌اش، دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به آن‌ها شکل و سمت و سو می‌بخشد.
ثمره شجره طیبه و مصدر اسم همایونش بطریق رمز و ایما کلام معجز نظام طه ما انزلنا اصلها ثابت و فرعها فی السماء طهماسب
هوش مصنوعی: درختی پاک و پربار که او را به نامی نیک می‌شناسند، به‌گونه‌ای رمزآلود و باطل در کلام معجزه‌آسا، ریشه‌اش در زمین محکم و شاخه‌هایش در آسمان است.
در جهانی و از جهان بیشی
همچو معنی که در بیان باشد
هوش مصنوعی: در این جهان قرار داری و فراتر از آن، همچون معنایی که در کلام وجود دارد.
زیر این نه رواق مینا فام
چون شود گفته این همایون نام
هوش مصنوعی: زیر این آسمان زیبا و رنگین، چگونه می‌توان نام این شخصیت برجسته را فراموش کرد؟
آید از هر یکی بجای صدا
خلدالله ملکه ابدا
هوش مصنوعی: از هرکسی صدایی به گوش می‌رسد که مژده بهشت و نعمت‌های جاودانی را می‌دهد.
مصرع : آن به که بر دعای تو ختم سخن کنم:
هوش مصنوعی: بهتر است که سخن من با دعای تو به پایان برسد.
نه دعائی که شاعرانه بود
وز ره صدق بر کرانه بود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ دعایی وجود ندارد که تنها از روی شاعری و زیبایی کلام باشد، بلکه دعا باید با صداقت و از دل، به سمت هدفی نیکو و مسير درست و صحیح باشد.
بل دعائی قرین صدق و صفا
مشتمل بر مصالح دو سرا
هوش مصنوعی: این دعایی است همراه با صداقت و پاکی که شامل منافع و خیرات برای دنیا و آخرت می‌باشد.
هم در او جاه و حشمت دنیی
هم در او عز و دولت عقبی
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که در او هم مقام و ثروت دنیوی وجود دارد و هم شرافت و قدرت در آخرت.
سر نهم بزمین عجز و نیاز
کای خدا، کار او بلطف بساز
هوش مصنوعی: به زمین می‌افتم و از روی نیاز و عجز دعا می‌کنم، ای خدا، کار او را با لطف خود راست کن.
عدل را در دلش چنان جا کن
که نراند برون ز عدل سخن
هوش مصنوعی: عدالت را در درون خود چنان عمیق قرار بده که هیچ‌گاه از آن خارج نشود و هرگز به گفتن در مورد عدالت نپردازی.
شرع را، پیشوای حکمش دار
حکم او را، ز شرع دار مدار
هوش مصنوعی: به اصول و قوانین دین و مذهب احترام بگذار و به آن‌ها پایبند باش، زیرا هر تصمیم و حکمی که از این اصول نشأت می‌گیرد، باید بر اساس همان اصول باشد.
تا بود در جهان بقا امکان
باقیش دار شاه و شاه نشان
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا امکان زندگی وجود دارد، بقا و ادامه‌ی حیات او را بر شاه و نشانه‌های سلطنتش محفوظ بدار.
دولتش را در این سرای امید
ساز تخم سعادت جاوید
هوش مصنوعی: برایش امیدها و آرزوهایش را در این زندگی شکل دهد و بذر خوشبختی و سعادت را در دلش بکارد.
بی تکلف ورد دولتخواهان همیشه این دعاست :
هوش مصنوعی: دولت‌خواهان همیشه بی‌پرده دعا می‌کنند که...
من نگویم که این و آنش ده
گویم آنش بده که آنش به
هوش مصنوعی: مرا به این و آن سخن مشغول نکن، فقط آن چیزی را که به کارم می‌آید به من بده.
و الحمد الله علی التوفیق
هوش مصنوعی: و شکر خدا به خاطر موفقیتی که نصیب ما شد.