گنجور

بخش ۹۸ - رباعی

چون گل دهنی زمانه پر خنده نکرد
کش باز به خون جگر آکنده نکرد
چون غنچه گل دمی دلی جمع نگشت
کایام هماندمش پراکنده نکرد
ملک چون عکس تاج افسری یافت
زجای خود به استقبال بشتافت
ز جای خود نرفت و رفت از جای
چو دامن بوسه اش می داد بر پای
به آغوش اندر آورد افسرش مست
گرفتش سیب سیمین بر کف دست
لبان و مشک و شهد و می به هم دید
می مشکین ز شیرین شهد نوشید
به زیر بید بن می دید خورشید
ز غیرت شد تنش لرزان تر از بید
ملک گفت: « از کجا ای سرو نامی
به اقبال و سعادت می خرامی؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون گل دهنی زمانه پر خنده نکرد
کش باز به خون جگر آکنده نکرد
هوش مصنوعی: زمانه مانند گلی نیست که با خنده و شادی پر شود، بلکه به جای آن، دل را به خون جگر پر می‌کند و این غم و اندوه را به جان می‌نشاند.
چون غنچه گل دمی دلی جمع نگشت
کایام هماندمش پراکنده نکرد
هوش مصنوعی: زمانی که غنچه‌ای باز می‌شود و دل‌ها را به هم پیوند می‌زند، نباید آن لحظه‌ای که در کنار هم هستیم را از دست بدهیم و نباید بگذاریم که آن لحظات به سرعت بگذرند و ما را پراکنده کنند.
ملک چون عکس تاج افسری یافت
زجای خود به استقبال بشتافت
هوش مصنوعی: فرشته‌ای که مانند تاج یک مقام بزرگ است، وقتی از جای خود بیرون آمد، به استقبال آن مقام شتافت.
ز جای خود نرفت و رفت از جای
چو دامن بوسه اش می داد بر پای
هوش مصنوعی: او از مکان خود تکان نخورد، اما چون بوسه‌اش را بر پا می‌زد، گویی از جای خود رفته است.
به آغوش اندر آورد افسرش مست
گرفتش سیب سیمین بر کف دست
هوش مصنوعی: او با عشق و شوق، فرمانده‌اش را در آغوش گرفت و در حالی که مست بود، سیب نقره‌ای را در دستش نگه داشته بود.
لبان و مشک و شهد و می به هم دید
می مشکین ز شیرین شهد نوشید
هوش مصنوعی: لبان، مشک، شهد و شراب به هم رسیده‌اند و در این میان، او مشکین رنگ از شهد شیرین نوشید.
به زیر بید بن می دید خورشید
ز غیرت شد تنش لرزان تر از بید
هوش مصنوعی: زیر درخت بید، من نگاه کردم و خورشید را دیدم که به خاطر غیرت‌اش، بدنش لرزان‌تر از درخت بید شده بود.
ملک گفت: « از کجا ای سرو نامی
به اقبال و سعادت می خرامی؟
هوش مصنوعی: ملک پرسید: «ای سرو معروف، از کجا می‌آیی که با خوشحالی و سروری در حال حرکت هستی؟»