گنجور

بخش ۱۱۰ - پند

گلستان گیتی به خاری نیرزد
خُمستان گردون خُماری نیرزد
مکش بار دل بهر برگی چو غنچه
که صد ساله برگت به باری نیرزد
نسیما مبر برگ گل را به غارت
کزآن بلبلی صد هزاری نیرزد
همه کار ملک سلیمان بر من
به آواز یک مور باری نیرزد
مشو با صبا همنفس کان تنعم
به آمد شد خاکساری نیرزد
همه گرم و سردی که در خوان گیتی است
به درد دل و انتظاری نیرزد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلستان گیتی به خاری نیرزد
خُمستان گردون خُماری نیرزد
هوش مصنوعی: زیبایی و ارزش گلستان دنیا به هیچ چیز نمی‌رسد و حال و هوای خوش زندگی آسمانی ارزشش کمتر از خُم و می‌نوشی نیست.
مکش بار دل بهر برگی چو غنچه
که صد ساله برگت به باری نیرزد
هوش مصنوعی: بار دل را به خاطر برگ‌هایی که مثل گل‌های غنچه هستند، به دوش نکش. چرا که این برگ‌ها بعد از صد سال به اندازه‌ای ارزش ندارند که تحمل این بار را داشته باشی.
نسیما مبر برگ گل را به غارت
کزآن بلبلی صد هزاری نیرزد
هوش مصنوعی: ای نسیم، گلبرگ را از درخت مکن که ارزش آن گلبرگ به اندازه هزار بلبل هم نمی‌ارزد.
همه کار ملک سلیمان بر من
به آواز یک مور باری نیرزد
هوش مصنوعی: تمام اقدامات و کارهای بزرگ سلطان سلیمان برای من، به اندازه یک صدای کوچک مورچه هم ارزش ندارد.
مشو با صبا همنفس کان تنعم
به آمد شد خاکساری نیرزد
هوش مصنوعی: با نسیم صبا هم‌صحبت نشو، زیرا خوشی و لذت به آن نمی‌ارزد و خاکساری ارزش بیشتری دارد.
همه گرم و سردی که در خوان گیتی است
به درد دل و انتظاری نیرزد
هوش مصنوعی: تمام رخدادها و تجربیات زندگی در دنیا، نه آن‌قدر ارزش دارند که دل‌نگرانی‌ها و انتظارهای ما را توجیه کنند.