بخش ۱۰۶ - دوبیتی
مرا چو یاد ز یار و دیار خویش آید
هزار نالهٔ زار از درون ریش آید
نشسته در پس زانوی غربتم شب و روز
خدای داند ازین پس مرا چه پیش آید
بخش ۱۰۵ - غزل: چمن شمع زُمُرُّد ساقِ نرگس را چو برداردبخش ۱۰۷ - تدبیر جمشید و خورشید برای عزیمت به چین: ز شوق ملک چین آهی بر آورد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا چو یاد ز یار و دیار خویش آید
هزار نالهٔ زار از درون ریش آید
هوش مصنوعی: وقتی به یاد یار و وطن خود میافتم، از دلم صداهای دلشکسته و زار برمیخیزد.
نشسته در پس زانوی غربتم شب و روز
خدای داند ازین پس مرا چه پیش آید
هوش مصنوعی: در گوشهای از تنهایی و غربتم، شب و روز در حال گذر است و فقط خدا میداند که در آینده چه سرنوشتی در انتظار من خواهد بود.