گنجور

بخش ۱ - فراقنامه

به نام خدایی که با تیره خاک
بر آمیخت این جوهر جان پاک
چو با یکدگر کردشان آشنا
دگر بارشان کرد از هم جدا
که دانست کان آشنائی چه بود؟
پس از آشنائی جدائی چه بود؟
درین پرده کس را ندادند بار
نمی‌داند این راز جز کردگار
به بوئی که در نافه افزون کند
بسی آهوان را جگر خون کند
صدف تا کند دانه در پدید
بسی شور و تلخش بباید چشید
بر افراخت نه پرده لاجورد
ده و دو مقام اندر و راست کرد
بهر پرده و هر مقامی که ساخت
یکی را زد و دیگری را نواخت
شکر را زنی خانه‌ای بر فراخت
گره کاری و بند گیریش ساخت
مگس خواست حلوائی از خوان او
عسل آیتی گشت در شان او
خداوند هفت آسمان و زمین
زمین گستر و آسمان آفرین
ز خورشید مه را جدائی دهد
شب و روزشان روشنائی دهد
نپرسی چرا اختر و آسمان
شب و روز گردند گرد جهان؟
مپندار کین بی سبب می‌کنند
خداوند خود را طلب می‌کنند
نمی‌گنجد او در تمنای تو
تو او را بجو کوست جویای تو
گل ما بنا کرده قدرتش
دل ما سرا پرده عزتش
به نورش دو چشم جهان ناظر است
از آن نور مردم شده ظاهر است
خداوند چار و دو و سه یکی است
بماند شش و چار و نه اندکی
به مسمار هفت اخترش دوخته
فلک حلقه‌ای بر درش دوخته
به حکمت رسانیده است آن بدین
روان ز آسمان و تن از زمین
فزون از زمین است تا آسمان
تفاوت مر این هر دو را در میان
دگر بارشان کرد از هم جدا
دو بیگانه با هم شدند آشنا
که آن از گل تیره است این ز نور
ز تن تا به جان نسبتی هست دور
به زاری و حسرت جدا می‌شوند
چو با یکدگر آشنا می‌شوند
نمی‌بودشان کاشکی اتصال
چون جان را و تن را چنین بود حال

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1389/09/26 22:11
ناشناس

بیت دوم مصراع اول
چو با یکدیگر کردشان آشنا
باید تبدیل شود به:
چو با «یکدگر» کردشان آشنا

1389/09/26 22:11
ناشناس

مصرع نخست بیت دوم «یکدیگر» به «یکدگر» بدل شود.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1392/09/28 05:11
محسن

در بیت 18 مصرع 2 "اندکی" به "اندکیست" تبدیل شود.

1393/11/04 12:02
مجتبی خراسانی

سلام
شامل هزار بیت است در ذکر محبت میان سلطان اویس و بیرام شاه که پسر خواجه مرجان است و مرگ او در گیلان و فراقی که از این راه میان اویس و او افتاد.
والسلام

1395/02/12 10:05
سید مجید همایونی

خداوند چار و دو و سه یکی است...
منظور شاعر از این مصرع ائمه معصومین علیهم السلام میباشد که عبارتند از چهار علی (علی بن ابیطالب، علی بن الحسین زین العابدین، علی بن موسی الرضا، و علی بن محمد الجواد)
و دو حسن (حسن بن علی المجتبی و حسن بن علی العسکری)
و سه محمد (محمد بن علی الباقر، محمد بن علی الجواد و محمد بن حسن المهدی)

1395/02/12 10:05
سید مجید همایونی

لطفاً اگر درباره منظور شاعر از مصرع:
بماند شش و چار و نه اندکی
اطلاعی دارید درج بفرمائید . ممنونم.

1397/11/17 20:02
علیرضا قادری

درود
مصرع آخر چون به چو تبدیل شود
بیت یکی مانده به آخریکدیگر تبدیل شود به یکدگر
ودر بیت قبل ازآن
که آن از گل تیره ست این است نور
صحیح است
با تشکر

1397/11/17 20:02
علیرضا قادری

خداوند چار و دو و سه یکی
بماند شش و چار و نه اندکی

1400/07/08 12:10
ali mirzaali

در بیت 24 " یکدیگر " باید به " یکدگر " تغییر پیدا کند