شمارهٔ ۱ - در نعت حضرت رسول (ص)
ای ذروه لامکان مکانت
معراج ملایک آستانت
سلطانی و عرش تکیهگاهت
خورشیدی و ابر سایهبانت
طاقی است فلک ز بارگاهت
مرغی است ملک ز آشیانت
کوثر عرقی است از جبینت
طوبی ورقی ز بوستانت
فرزند نخست فطرتی تو
طفلی است طفیل آسمانت
هر چند که پرورید تقدیر
در آخر دامن الزمانت
آن قرطه مه که چارده شب
خور دوخت شکافته بنانت
تو خانه شرع را چراغی
عالم همه روشن از زبانت
تو گنج دو عالمی از آن رو
کردند به خاک در نهانت
از توست صلات در حق ما
و ز ما صلوات بر روانت
یا قوم علی النبی صلوا
توبوا و تضرعوا و ذلوا
بابای شفیق هر دو عالم
فرزند خلف ترین آدم
او خاتم انبیاست زان سنگ
بر سینه ببست همچو خاتم
ای پیرو و تو کلیم عمران
وی پیشروت مسیح مریم
در ذیل محمدی زد این دست
در دولت احمدی زد آن دم
زان شد دم او چنین مبارک
زان شد کف آن چنان مکرم
از عیسی مریمی موخر
بر عالم و آدمی مقدم
سلطان دو عالمی و هستت
ملک ازل و ابد مسلم
باغی است فضای کبریایت
بیرون ز ریاض سبز طارم
از هر ورقش چو طاق خضرا
آویخته صد هزار شبنم
عقلی تو بلی ولی مصور
روحی تو بلی ولی مجسم
ای نام تو بر زمین محمد
خوانند بر آسمانت احمد
تو بحری و هر دو کون خاشاک
خاشاک و درون بحر حاشاک
زد معجزهات شب ولادت
بر طاق سرای کسر وی چاک
رفت آتش کفر پارس بر باد
شد آب سیاه ساوه در خاک
در دیده همتت نیاید
دریای جهان به نیم خاشاک
تو بحر حقیقی و از آنرو
داری لب خشک و چشم نمناک
با سیر براق تو چو صخره
سنگی شده پای برق چالاک
از طبع تو زاده است دریا
وز نسبت توست گوهرش پاک
این دلق هزار میخ نه تو
پوشیده به خانقاهت افلاک
مردود تو شد نبیره رز
زین است سرشک دیده تاک
قطب شش و هفت و سیصد اخیار
گردون دو شش مه ده و چار
ای سدره ستون بارگاهت
کونین غبار خاک راهت
کردی نه و هفت و چار را ترک
آن روز که فقر شد هلاکت
نه چرخ هزار دانه گردان
در حلقه ذکر خانقاهت
مهر و فلک است از برایت
ملک و ملک است در پناهت
در چشم محققان خیالیست
نقش دو جهان ز کارگاهت
از منزلت سپهر نازل
و ز مسکنت است اوج جاهت
ترکان سفید روی بلغار
هندوی دو نرگس سیاهت
ذی اجنحه لشکر جنایت
قلب فقرا بود سپاهت
ما مجرم و عاصییم و داریم
امید یه لطف عذر خواهت
با آنکه هزار کوه کاه است
با صر صر قهر کوه کاهت
سلطان رسل سراج ملت
هادی سبل شفیع امت
چیزی تو شنیدهای و دیده
نا دیده کسی و نا شنیده
تا حشر کسی که مثل او نیست
مثل تو کسی نیافریده
در عین سفیدی و سیاهی
ذات تو خرد چو نور دیده
قهر تو حجاب عنکبوتی
بر دیده دشمنان تنیده
گیتی که نیافت سایهات را
در سایه توست پروریده
روزی که شرار شرک اشراک
هر دم ز سر سنان جهیده
ز آنجا که ز کیش مارمیتت
مرغان چهار پر، پریده
هر دم مدد سپاه نصرت
از ینصرک امدات رسیده
آن از کرم تو دیده حیه
کانگشت ز حیرتت گزیده
با آنکه کنیز کانت حورند
از بندگی تو در قصورند
با آنکه تو راست سد ره منزل
با قدر تو منزلی است نازل
عالم همه حق توست و هر چیز
کان حق تو نیست هست باطل
آنجا که براق عزم رانده
افتاده خر مسیح در گل
دین تو به قوت نبوت
ذات تو به معجز دلایل
بر کنده ز جای کفر خیبر
افکنده به چاه سحر بابل
آن بحر حقیقی که آن را
نه غور پدید شد نه ساحل
در ملک تو صد چو مصر جامع
در کوی تو صد چو نیل سایل
در ملک قلوب مشرکان رمح
از کد یمین توست عامل
ماهی است رخت که نیستش نقص
سروی است قدت که نیستش ظل
ای بر خردت هزار توجیح
در دست تو سنگ کرده تسبیح
ای خوانده حبیب خود خدایت
ملک و ملک و فلک برایت
اول علمی کز آفرینش
افراشت نبود جز ولایت
ای هفت فلک به رسم در خواست
حلقه شده بر در سرایت
تو دیده فطرتی از آن شد
در پرده عنکبوت جایت
تو نافه مشکی آفریده
بی آهوی و بی خطا خدایت
آراسته سد ره از وجودت
برخاسته صخره از هوایت
شد قرص جوت خورش اگر چه
قرص مه و خورشید شده برایت
ما را چه مجال نطق باشد
جایی که خدا کند ثنایت
با آنکه عطاردست محروم
از خط بنان بحر زایت
یک خوشه فلک به توشه دادش
و آن نیز ز خرمن عطایت
سکان سراد قات عزت
محتاج شفاعت و دعایت
هندوی تو چون بلال کیوان
سلمانت غلام پارسی خوان
ادریس که بر سما رسیده
از رهگذر شما رسیده
در شارع معجزات عیسی
جان داده و در تو نارسیده
از ناف زمین نسیم مشکت
برخاسته تا خطا رسیده
مرغی که نرفت از آشیانت
پیداست که تا کجا رسیده
از تذکره رسالت توست
یک رقعه به انبیا رسیده
و ز مملکت ولایت توست
یک بقعه به اولیا رسیده
بر خلق شده حطام دنیا
مقسوم و به تو بلا رسیده
در منزل قرب تو ملایک
از شاهره دعا رسیده
جسته ملکت مقام ادنی
از سدره گذشته تا رسیده
رخسار تو و مه ده و چار
سیبی است دو نیم کرده پندار
رضوان جنان سرای دارت
جبریل امین امیر بارت
کرده سر آسمان متوج
یمن قدم بزرگوارت
ای پنج ستون خانه شرع
قایم به وجود چار یارت
اول به وجود ثانی اثنین
صدیق که بود یار غارت
ثانی عمر است آنکه زد خشت
و افراخت بنای استوارت
عثمان که از حیای ابرش
شد تازه و سبز کشتزارت
باقی است علی ولی عهدت
او بود وصی حق گزارت
داری دو گهر که گوش عرش است
آراسته زان دو گوشوارت
این گل عرقی است از تو مانده
بر روی زمین به یادگارت
سردار رسل امام کونین
سلطان سریر قاب قوسین
عمری بزدیم دست و پایی
در بحر هوای آشنایی
چون بر درش آمدیم امروز
داریم امید مرحبایی
ای گل چه شود که از تو یابد
این بلبل بینوا نوایی
در سفره رحمت تو گردد
خرم به نواله گدایی
از کوی نجات نا امیدی
از راه فتاده مبتلایی
بیمار و هوا رسیدگانیم
بخش از شفتین مان شفایی
درمانده شدیم و هیچ کس نیست
غیر از تو رجا و ملتجایی
آوردهام این ثنا و دارم
در خواه ز حضرتت دعایی
ما بر سفریم و بهر زادی
خواهیم ز درگهت عطایی
هر چند که ما گناهکاریم
امید شفاعت تو داریم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ذروه لامکان مکانت
معراج ملایک آستانت
هوش مصنوعی: ای نقطهی اوج و برتر از همه جا، محل صعود فرشتگان، جایگاه توست.
سلطانی و عرش تکیهگاهت
خورشیدی و ابر سایهبانت
هوش مصنوعی: تو مانند یک سلطان هستی که عرش و تخت قدرت تو را حمایت میکند و مانند خورشید درخشان و تابان هستی که ابرها سایهبان تو را تشکیل میدهند.
طاقی است فلک ز بارگاهت
مرغی است ملک ز آشیانت
هوش مصنوعی: آسمان به شکلی همچون طاقی است و منزلی که تو در آن قرار داری، مانند آشیانهای برای پرندگان ملکوتی است.
کوثر عرقی است از جبینت
طوبی ورقی ز بوستانت
هوش مصنوعی: کوثر به معنای نهر حیات بخشی است که از پیشانی تو بیرون میآید و طوبی، که درختی زیبا و سربلند است، برگهایی از باغ تو دارد.
فرزند نخست فطرتی تو
طفلی است طفیل آسمانت
هوش مصنوعی: فرزند اول طبیعت تو، کودکی است که زیر سایه آسمان تو قرار دارد.
هر چند که پرورید تقدیر
در آخر دامن الزمانت
هوش مصنوعی: هرچند سرنوشت و تقدیر تو را به شکلی خاص شکل داده، اما در پایان کار، زمان تو را در دامن خود خواهد گرفت.
آن قرطه مه که چارده شب
خور دوخت شکافته بنانت
هوش مصنوعی: آن ماه زیبایی که از شب چهارده به بعد شکوفا شده، در زیباییاش به تو شیرینی میبخشد.
تو خانه شرع را چراغی
عالم همه روشن از زبانت
هوش مصنوعی: تو همچون چراغی هستی که نور علم و داناییات، خانه علم و دین را روشن کرده و دیگران را از دانش و آگاهیات بهرهمند میسازد.
تو گنج دو عالمی از آن رو
کردند به خاک در نهانت
هوش مصنوعی: تو گنجینهای از تمام زیباییها و ارزشها هستی، اما به خاطر پنهان بودن این ویژگیها، در زمین دفن شدهای.
از توست صلات در حق ما
و ز ما صلوات بر روانت
هوش مصنوعی: دعای ما به خاطر توست و از طرف ما بر روح تو درود و صلوات میفرستیم.
یا قوم علی النبی صلوا
توبوا و تضرعوا و ذلوا
هوش مصنوعی: ای مردم، بر پیامبر درود بفرستید، توبه کنید و با دل شکسته از خدا طلبForgiveness کنید.
بابای شفیق هر دو عالم
فرزند خلف ترین آدم
هوش مصنوعی: پدر مهربان و دلسوز همه جهان، فرزند شایستهترین انسانهاست.
او خاتم انبیاست زان سنگ
بر سینه ببست همچو خاتم
هوش مصنوعی: او پیامبر آخرالزمان است و آن سنگ را بر سینهاش مانند یک انگشتر بهکار بسته است.
ای پیرو و تو کلیم عمران
وی پیشروت مسیح مریم
هوش مصنوعی: ای پیرو و دنبالکنندهی راه الهی، تو مانند حضرت کلیم (موسى) هستی، و پیش روی تو مانند حضرت مریم (مادر عیسی) است.
در ذیل محمدی زد این دست
در دولت احمدی زد آن دم
هوش مصنوعی: در پیروزی محمد (ص) این دست به کار شد و در زمان احمد (ص)، آن لحظه نیز از موفقیتهای او بهرهبرداری کرد.
زان شد دم او چنین مبارک
زان شد کف آن چنان مکرم
هوش مصنوعی: به خاطر همین، سخن و کلام او اینگونه پر بار و شگفتانگیز است و به همین دلیل دست او نیز اینچنین محترم و ارزشمند است.
از عیسی مریمی موخر
بر عالم و آدمی مقدم
هوش مصنوعی: از عیسی، مریم فرزندی به دنیا آمده است که بر تمام انسانها و مخلوقات دیگر برتری دارد.
سلطان دو عالمی و هستت
ملک ازل و ابد مسلم
هوش مصنوعی: تو پادشاه دو جهان هستی و سلطنت تو از زمان آغاز تا ابدیت بر دوش تو است.
باغی است فضای کبریایت
بیرون ز ریاض سبز طارم
هوش مصنوعی: باغی وجود دارد که فضای عظمت و کبریای تو را در بر گرفته و بیرون از باغهای سبز و دلانگیز طارم قرار دارد.
از هر ورقش چو طاق خضرا
آویخته صد هزار شبنم
هوش مصنوعی: هر برگی از آن کتاب مانند طاقی سبز است که هزاران قطره شبنم از آن آویزان شده است.
عقلی تو بلی ولی مصور
روحی تو بلی ولی مجسم
هوش مصنوعی: تو از نظر عقل، بله، موجودی بزرگ و خیالی هستی؛ و از نظر روح، بله، اما به صورت مجسم و مادی نیز وجود داری.
ای نام تو بر زمین محمد
خوانند بر آسمانت احمد
هوش مصنوعی: در زمین، نام تو را محمد میدانند و در آسمان، تو را احمد میخوانند.
تو بحری و هر دو کون خاشاک
خاشاک و درون بحر حاشاک
هوش مصنوعی: تو همچون دریا هستی و هر دو عالم مانند خاشاک هستند؛ خاشاکی که در دریا وجود دارد و در عمق آن، چیزی ارزشمندتر پنهان است.
زد معجزهات شب ولادت
بر طاق سرای کسر وی چاک
هوش مصنوعی: در شب ولادت تو، معجزهات به گونهای درخشان بر بالای سرای کسرای بزرگ نمایان شد و آن را شکاف داد.
رفت آتش کفر پارس بر باد
شد آب سیاه ساوه در خاک
هوش مصنوعی: آتش کفر پارس از بین رفت و آب سیاه ساوه در خاک فرو رفت.
در دیده همتت نیاید
دریای جهان به نیم خاشاک
هوش مصنوعی: اگر در نظر تو عظمت و ارزشهای جهانی در مقایسه با همت و تلاش تو کوچک و ناچیز به نظر میرسد، پس این دریاچهای که به بزرگی دنیا است، برای تو به اندازه یک تکه خاشاک میماند.
تو بحر حقیقی و از آنرو
داری لب خشک و چشم نمناک
هوش مصنوعی: تو مانند دریا هستی که به خاطر عمق و بزرگیات، زبانت خشک و چشمانت پر از اشک است.
با سیر براق تو چو صخره
سنگی شده پای برق چالاک
هوش مصنوعی: وقتی به سرعت و زیبایی تو نگاه میکنم، مانند صخرهای سخت و سنگین میشوم و دیگر نمیتوانم حرکت کنم.
از طبع تو زاده است دریا
وز نسبت توست گوهرش پاک
هوش مصنوعی: دریا به خاطر طبیعت تو به وجود آمده و گوهرش به خاطر ارتباط تو، خالص و پاک است.
این دلق هزار میخ نه تو
پوشیده به خانقاهت افلاک
هوش مصنوعی: این دلق که پر از هزار میخ است، نه بر تن توست و نه در خانقاه، بلکه در آسمانها قرار دارد.
مردود تو شد نبیره رز
زین است سرشک دیده تاک
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوه ناشی از جدایی یا ناامیدی، اشک چشم مانند قطرات آب انگور جاری شده است. جدایی از محبوب باعث رنج و ناراحتی عمیق شده است.
قطب شش و هفت و سیصد اخیار
گردون دو شش مه ده و چار
هوش مصنوعی: در اینجا به تعداد زیادی از افراد خوب و شایسته که در آسمانها مشغول هستند، اشاره شده است. به نظر میرسد که در این متن تمرکز بر روی ویژگیها و زیباییهای خاص این افراد و نسبت آنان به تعداد معین و خاصی از ستارهها یا سیارات است. تمام این عبارات بیانگر شکوه و عظمت موجودات خوب در دنیای بالا بوده و نشاندهنده یکتا بودن و اهمیت آنهاست.
ای سدره ستون بارگاهت
کونین غبار خاک راهت
هوش مصنوعی: ای درخت سدره، که پایه و اساس کاخ دو جهان هستی تویی، غبار و خاکی که بر سر راه توست.
کردی نه و هفت و چار را ترک
آن روز که فقر شد هلاکت
هوش مصنوعی: در آن روز که فقر و تنگدستی به سراغ انسان بیاید، دیگر نه شب و نه روز را فایدهای نخواهد داشت و انسان همه چیز را ترک خواهد کرد.
نه چرخ هزار دانه گردان
در حلقه ذکر خانقاهت
هوش مصنوعی: نه چرخشی که هزار دانه را به دور خود میچرخاند، در دایره ذکر و عبادت شما وجود ندارد.
مهر و فلک است از برایت
ملک و ملک است در پناهت
هوش مصنوعی: خورشید و آسمان برای تو سلطنت میکنند و این سلطنت در زیر سایهات قرار دارد.
در چشم محققان خیالیست
نقش دو جهان ز کارگاهت
هوش مصنوعی: در نگاه پژوهشگران، تصویر دو جهان که در کارگاه تو شکل گرفته، تنها یک خیال و تصوری است.
از منزلت سپهر نازل
و ز مسکنت است اوج جاهت
هوش مصنوعی: از مقام بلند آسمانی پایین آمده و به خاطر فقر و ناتوانیات، به اوج مقام و جایگاه خود رسیدهای.
ترکان سفید روی بلغار
هندوی دو نرگس سیاهت
هوش مصنوعی: ترکان با روی سفید و دلربا، در سرزمین بلغار، مانند دو گل نرگس سیاه، زیبایی تو را نشان میدهند.
ذی اجنحه لشکر جنایت
قلب فقرا بود سپاهت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که لشکر جنایت، که به نوعی به نیروهایی اشاره دارد که فساد و ظلم را پیش میبرند، در واقع بر قلب فقرا اثر میگذارد و آنان را تحت فشار قرار میدهد. در اینجا، فقرا به عنوان افرادی معرفی میشوند که در برابر این ظلم و ستم آسیبپذیر هستند.
ما مجرم و عاصییم و داریم
امید یه لطف عذر خواهت
هوش مصنوعی: ما خطاکار و نافرمان هستیم و امیدواریم که رحمت تو شامل حال ما شود.
با آنکه هزار کوه کاه است
با صر صر قهر کوه کاهت
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هزاران کوه از کاه وجود دارد، با طوفان و خشم به سمت کوه کاهت میآیی.
سلطان رسل سراج ملت
هادی سبل شفیع امت
هوش مصنوعی: پیامبر Islam، روشنگر جامعه و راهنمای مردم، شفیع و دلسوز امت خود است.
چیزی تو شنیدهای و دیده
نا دیده کسی و نا شنیده
هوش مصنوعی: شما چیزهایی را شنیدهاید و دیدهاید که دیگران هیچگاه نتوانستهاند ببینند یا بشنوند.
تا حشر کسی که مثل او نیست
مثل تو کسی نیافریده
هوش مصنوعی: تا روز قیامت کسی همانند او نخواهد آمد، چون به مانند تو کسی خلق نشده است.
در عین سفیدی و سیاهی
ذات تو خرد چو نور دیده
هوش مصنوعی: در حالی که تو هم سفید و هم سیاه هستی، خرد تو مانند نوری است که دیده را روشن میکند.
قهر تو حجاب عنکبوتی
بر دیده دشمنان تنیده
هوش مصنوعی: قهر و غم تو مانند یک حجاب ظریف و شکننده، دیدگاه دشمنان را پنهان کرده و مانع از آن میشود که حقیقت تو را ببینند.
گیتی که نیافت سایهات را
در سایه توست پروریده
هوش مصنوعی: جهانی که نتوانسته است سایهات را پیدا کند، در واقع در زیر سایه تو رشد کرده است.
روزی که شرار شرک اشراک
هر دم ز سر سنان جهیده
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که آتش شرک و کفر هر لحظه از سر نیزهها نمایان شود.
ز آنجا که ز کیش مارمیتت
مرغان چهار پر، پریده
هوش مصنوعی: از آنجا که به دلیل اعتقادات و شیوه زندگیات، پرندگان چهارپره از تو فاصله گرفتهاند.
هر دم مدد سپاه نصرت
از ینصرک امدات رسیده
هوش مصنوعی: هر لحظه یاری و کمک از طرف سپاه نصرت به تو میرسد.
آن از کرم تو دیده حیه
کانگشت ز حیرتت گزیده
هوش مصنوعی: چشم من از لطف و محبت تو شگفتزده شده است، مانند ماری که از تعجب به دستش گزیده است.
با آنکه کنیز کانت حورند
از بندگی تو در قصورند
هوش مصنوعی: اگرچه کنیزکان تو بسیار زیبا و مانند حوریها هستند، اما در خدمتگزاری به تو کوتاهی میکنند.
با آنکه تو راست سد ره منزل
با قدر تو منزلی است نازل
هوش مصنوعی: با اینکه تو مانع رفتن به خانهام هستی، اما به اندازهی تو، منزلت از ارزش کمتری برخوردار است.
عالم همه حق توست و هر چیز
کان حق تو نیست هست باطل
هوش مصنوعی: تمام عالم به حق تو تعلق دارد و هر چیزی که حق تو نباشد، وجودش بیمعنی و باطل است.
آنجا که براق عزم رانده
افتاده خر مسیح در گل
هوش مصنوعی: در جایی که براق، مرکب پیامبر اسلام، از عزم خود بازمانده، خر مسیح در گل و mud به زمین افتاده است.
دین تو به قوت نبوت
ذات تو به معجز دلایل
هوش مصنوعی: شما با قدرت نبوت دین خود را تقویت میکنید و ذات شما به دلایل معجزآسا شناخته میشود.
بر کنده ز جای کفر خیبر
افکنده به چاه سحر بابل
هوش مصنوعی: درختی که در خیبر به جرم کفر ویران شده بود، اکنون در چاه سحر بابل افتاده است.
آن بحر حقیقی که آن را
نه غور پدید شد نه ساحل
هوش مصنوعی: این دریاى حقیقت، نه عمقش قابل درک است و نه جایی برای رسیدن به ساحل دارد.
در ملک تو صد چو مصر جامع
در کوی تو صد چو نیل سایل
هوش مصنوعی: در سرزمین تو به اندازهی صد مصر زیبایی وجود دارد و در محلهات مانند صد نیل، جریان زندگی و دلنشینی جاری است.
در ملک قلوب مشرکان رمح
از کد یمین توست عامل
هوش مصنوعی: در سرزمین دلهای کافران، سلاح و قدرت توست که با دستان راستت هدایت میشود.
ماهی است رخت که نیستش نقص
سروی است قدت که نیستش ظل
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی هستی که عیب و نقصی ندارد و قامتت مانند سرو است که سایهای ندارد.
ای بر خردت هزار توجیح
در دست تو سنگ کرده تسبیح
هوش مصنوعی: ای کسی که به عقل و دانشت افتخار میکنی، ولی در عمل دچار مشکلاتی هستی که به انتقاد از خودت میانجامد.
ای خوانده حبیب خود خدایت
ملک و ملک و فلک برایت
هوش مصنوعی: ای کسی که محبوب خود را میخوانی، بدان که خدایت برای تو زمین و آسمان و تمامی خوبیها را فراهم کرده است.
اول علمی کز آفرینش
افراشت نبود جز ولایت
هوش مصنوعی: اولین چیزی که در آفرینش ظاهر شد، جز مقام و حکومت نیست.
ای هفت فلک به رسم در خواست
حلقه شده بر در سرایت
هوش مصنوعی: ای آسمانها و ستارهها، به نشانهی درخواست، گرد هم آمدهاید و بر درگاه خانهات ایستادهاید.
تو دیده فطرتی از آن شد
در پرده عنکبوت جایت
هوش مصنوعی: تو به گونهای بدیعه و فطری هستی که در میان تار و پودهای پیچیده و ظریف زندگی، جای خاصی داری.
تو نافه مشکی آفریده
بی آهوی و بی خطا خدایت
هوش مصنوعی: تو به زیبایی آفریده شدهای، بدون هیچ نقص و خطا، و همچون نرمی نافهای سیاه، بینیاز از کمکی.
آراسته سد ره از وجودت
برخاسته صخره از هوایت
هوش مصنوعی: وجود تو مانند سدی است که راه رسیدن به اهداف را زیبا و محکم کرده، و عشق تو همچون صخرهای است که همیشه در دل و ذهن من قرار دارد.
شد قرص جوت خورش اگر چه
قرص مه و خورشید شده برایت
هوش مصنوعی: اگرچه نور ماه و خورشید به تو میتابد، اما حالا زندگی تو تحت تأثیر یک نور خاص و عظیم قرار گرفته است.
ما را چه مجال نطق باشد
جایی که خدا کند ثنایت
هوش مصنوعی: ما در جایی که خداوند تو را ستایش کند، فرصتی برای سخن گفتن نداریم.
با آنکه عطاردست محروم
از خط بنان بحر زایت
هوش مصنوعی: با اینکه عطارد از خطی که با دستان بنان نوشته شده، محروم است، اما دریای زایت را دارد.
یک خوشه فلک به توشه دادش
و آن نیز ز خرمن عطایت
هوش مصنوعی: یک خوشه از آسمان به تو داده شده و این نیز از گنجینه بخششات است.
سکان سراد قات عزت
محتاج شفاعت و دعایت
هوش مصنوعی: دستگاه هدایت و رهبری امور کشور، به دلیل وجود مشکلات و چالشها، به حمایت و دعاهای تو نیازمند است.
هندوی تو چون بلال کیوان
سلمانت غلام پارسی خوان
هوش مصنوعی: تو همچون بلال درخشان و آسمانی، هیچگاه فراموش نخواهی شد و وفادار به وطن خودی، چه در آسمان و چه در زمین.
ادریس که بر سما رسیده
از رهگذر شما رسیده
هوش مصنوعی: ادریس که به آسمانها رسیده، از طریق شما به این مقام دست یافته است.
در شارع معجزات عیسی
جان داده و در تو نارسیده
هوش مصنوعی: در مسیر معجزات عیسی، جان خود را فدای او کرد و تو هنوز به آن مقام نرسیدهای.
از ناف زمین نسیم مشکت
برخاسته تا خطا رسیده
هوش مصنوعی: نسیمی از دل زمین به آرامی برخاسته و تا دوردستها نفوذ کرده است.
مرغی که نرفت از آشیانت
پیداست که تا کجا رسیده
هوش مصنوعی: پرندهای که از لانهاش خارج نشده، مشخص است که به چه حدی پیشرفته و چقدر از محیط خود فاصله گرفته است.
از تذکره رسالت توست
یک رقعه به انبیا رسیده
هوش مصنوعی: یک نامه یا نوشتهای به پیامبران ارسال شده که نشاندهنده اهمیت و رسالت تو است.
و ز مملکت ولایت توست
یک بقعه به اولیا رسیده
هوش مصنوعی: در سرزمین تحت فرمان تو، یک آرامگاه به اولیای الهی رسیده است.
بر خلق شده حطام دنیا
مقسوم و به تو بلا رسیده
هوش مصنوعی: تمامی انسانها سهمی از نعمتها و لذتهای دنیوی دارند و در نهایت، بلایا و سختیها به تو رسیدهاند.
در منزل قرب تو ملایک
از شاهره دعا رسیده
هوش مصنوعی: در نزدیکی مقام تو، فرشتگان از راه دعای تو آمدهاند.
جسته ملکت مقام ادنی
از سدره گذشته تا رسیده
هوش مصنوعی: به دنبال دستیابی به مقام بالاتر از درخت سدره، جستجو کرده است.
رخسار تو و مه ده و چار
سیبی است دو نیم کرده پندار
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو و ماه به مانند سیبی است که به دو نصف تقسیم شده و هر نصف آن جلوهگری خاص خود را دارد.
رضوان جنان سرای دارت
جبریل امین امیر بارت
هوش مصنوعی: بهشتی که رضوان در آن جای دارد، منزلگاه توست و جبرئیل امین، فرمانروای آن بهشت برای توست.
کرده سر آسمان متوج
یمن قدم بزرگوارت
هوش مصنوعی: تو با قدمهای بزرگ و شایستهات، آسمان را تحت تاثیر قرار دادهای و به یمن توجهی خاص دادهای.
ای پنج ستون خانه شرع
قایم به وجود چار یارت
هوش مصنوعی: ایستادگی تو، همچون پنج ستون خانه دین، باعث قوت و استحکام چهار یار توست.
اول به وجود ثانی اثنین
صدیق که بود یار غارت
هوش مصنوعی: در ابتدای وجود، دو حقیقت اصلی بودند که یکی از آنها دوست و همراهی بود که در مواقع سختی و چالش در کنار انسان قرار میگرفت.
ثانی عمر است آنکه زد خشت
و افراخت بنای استوارت
هوش مصنوعی: دومین عمر همان کسی است که پایهگذاری کرده و بنیان استواری را بنا نهاده است.
عثمان که از حیای ابرش
شد تازه و سبز کشتزارت
هوش مصنوعی: عثمان به خاطر حیای ابر، مزارعش تازه و سبز شدهاند.
باقی است علی ولی عهدت
او بود وصی حق گزارت
هوش مصنوعی: علی باقی مانده و جانشین توست، او وصی حق تو بوده است.
داری دو گهر که گوش عرش است
آراسته زان دو گوشوارت
هوش مصنوعی: دارای دو مروارید هستی که گوشهای آسمان را میآراید، از آن دو مروارید زیباییهای بینظیری در چهرهات پدیدار شده است.
این گل عرقی است از تو مانده
بر روی زمین به یادگارت
هوش مصنوعی: این گل نشانهای از توست که بر روی زمین باقی مانده و یاد تو را زنده نگه داشته است.
سردار رسل امام کونین
سلطان سریر قاب قوسین
هوش مصنوعی: سردار دلاور و بزرگوار که امام تمام موجودات است، سلطانی که در مقام نزدیکترین فاصله به خداوند قرار دارد.
عمری بزدیم دست و پایی
در بحر هوای آشنایی
هوش مصنوعی: ما سالها در تلاش و کوشش بودیم تا به آشنا شدن و نزدیکی با محبوب برسیم.
چون بر درش آمدیم امروز
داریم امید مرحبایی
هوش مصنوعی: امروز که به در خانهاش میرسیم، امیدواریم که به ما خوشامد بگوید.
ای گل چه شود که از تو یابد
این بلبل بینوا نوایی
هوش مصنوعی: ای گل، چه بر سر این بلبل بیچاره میآید که از تو صدایی به گوش میرسد؟
در سفره رحمت تو گردد
خرم به نواله گدایی
هوش مصنوعی: در دنیای رحمت تو، حتی گدا هم با نوالهاش شاد و خرم میشود.
از کوی نجات نا امیدی
از راه فتاده مبتلایی
هوش مصنوعی: از مسیر نجات ناامید شدهام و به دام مشکلات افتادهام.
بیمار و هوا رسیدگانیم
بخش از شفتین مان شفایی
هوش مصنوعی: ما در حال حاضر بیمار و در انتظار رسیدن به بهبودی هستیم، که امید داریم قسمتی از دردهایمان برطرف شود و به سلامتی برسیم.
درمانده شدیم و هیچ کس نیست
غیر از تو رجا و ملتجایی
هوش مصنوعی: در حالتی از ناامیدی به سر میبریم و هیچ کس جز تو، امید و پناهی برای ما نیست.
آوردهام این ثنا و دارم
در خواه ز حضرتت دعایی
هوش مصنوعی: من این ستایش را آوردهام و از تو درخواست دعا دارم.
ما بر سفریم و بهر زادی
خواهیم ز درگهت عطایی
هوش مصنوعی: ما در سفر هستیم و به خاطر زاد و ولد خود از درگاه تو درخواست نعمت و بخشش داریم.
هر چند که ما گناهکاریم
امید شفاعت تو داریم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ما مرتکب خطا و گناه شدهایم، همچنان به شفاعت و کمک تو امیدواریم.