گنجور

قطعه شمارهٔ ۵۹

فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم
سبق ز جمله اقران خود مرا باشد
عنایت و کرمت گر شود پذیر فتار
سپهر در صدد بندگان ما باشد
برای یک دو سه بی دست و پای گاه سخن
مرا چه رنجه کنی این سخن روا باشد
که از مکاره عنف توام عنا آمد
هم از مکارم لطف توام شفا باشد
دراز نمی‌کنم قصه کوته اولیتر
بقای عمر تو خواهم که دائما باشد
دعای زنده دلانت رفیق باد و جلیس
همیشه تا که فلک قبله دعا باشد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم
سبق ز جمله اقران خود مرا باشد
هوش مصنوعی: بالای جایگاه معانی، مانند نواختن ساز، به فضل و دانش می‌افزایم و در این میان، از تمام هم‌پایه‌ها و رقبای خود پیشی دارم.
عنایت و کرمت گر شود پذیر فتار
سپهر در صدد بندگان ما باشد
هوش مصنوعی: اگر لطف و بخشش تو مورد توجه قرار گیرد، آنگاه آسمان نیز در تلاش خواهد بود تا به بندگان ما خدمت کند.
برای یک دو سه بی دست و پای گاه سخن
مرا چه رنجه کنی این سخن روا باشد
هوش مصنوعی: در مورد صحبت کردن من، چرا زحمت می‌کشی در حالی که این حرف‌ها بی‌پایه و اساس هستند؟
که از مکاره عنف توام عنا آمد
هم از مکارم لطف توام شفا باشد
هوش مصنوعی: از زیرکی و نیرنگ تو، من دور ماندم، و همچنین از بزرگواری و لطف تو، نجات می‌یابم.
دراز نمی‌کنم قصه کوته اولیتر
بقای عمر تو خواهم که دائما باشد
هوش مصنوعی: من نمی‌خواهم داستان طولانی کنم، تنها می‌خواهم بگویم که امیدوارم عمر تو همیشه و به طور مداوم ادامه داشته باشد.
دعای زنده دلانت رفیق باد و جلیس
همیشه تا که فلک قبله دعا باشد
هوش مصنوعی: تحسین و آرزو می‌کنم که دعای کسانی که با دل زنده و شاداب هستند، همیشه همراه و همدم شما باشد؛ تا زمانی که آسمان، قطب و مقصد دعا باشد.