قطعه شمارهٔ ۴۷
خدایگان وزیران ملک آصف عهد
زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد
غبار ادهم کلک تو عنبر اشهب
غلام سنبل خلق تو سوسن آزاد
ز صنع تربیت رای بنده پرور توست
خرد که پیر فلک را نزاده دارد یاد
گر از شمامه خلقت صبا اثر یابد
شود بنفشه محزون چو گل از آن هم شاد
زبان لاله ازان شد به عنبر آلوده
که او حکایت خلق تو میکند با باد
خدایگانا احوال من ز دور فلک
به صورتی است که احوال دشمنان تو باد
الاغکی دو سه زین پیش داشت بنده تو
به وجه قرض یکایک به قرض خواهان داد
کنون تصور آن میکند که بر تابد
به سوی ساوه عنان عزیمت از بغداد
پیاده رخ به ره آورده ماتم از حیرت
تو شهسواری و اسبی به مات باید داد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ساوهسرا
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خدایگان وزیران ملک آصف عهد
زهی نهاده نهاد تو عدل را بنیاد
هوش مصنوعی: ای وزیر کشوری که به درستی و عدالت دامن زدهای، چه خوش یافتی که بنیاد عدالت را استوار کردی.
غبار ادهم کلک تو عنبر اشهب
غلام سنبل خلق تو سوسن آزاد
هوش مصنوعی: رنگ خاکستری و غبارآلود قلم تو، بوی خوشی مانند عنبر دارد و غلامی مانند سنبل و شموفیان درخت تو، مانند گل سوسن آزاد است.
ز صنع تربیت رای بنده پرور توست
خرد که پیر فلک را نزاده دارد یاد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که رشد و تربیت من به خاطر هنر و خلاقیت توست، و همچنین حکایت از این دارد که حتی پیری و تجربه جهان نیز میتواند تحت تأثیر یاد تو قرار بگیرد.
گر از شمامه خلقت صبا اثر یابد
شود بنفشه محزون چو گل از آن هم شاد
هوش مصنوعی: اگر باد صبا از عطر گل شمامه بهرهبرداری کند، بنفشهای غمگین میشود و گل نیز به خاطر آن شادابتر میگردد.
زبان لاله ازان شد به عنبر آلوده
که او حکایت خلق تو میکند با باد
هوش مصنوعی: زبان گل لاله به خاطر عطر و بوی خوشی که دارد، به نرمی و لطافت تو اشاره میکند و این را به نسیم میگوید.
خدایگانا احوال من ز دور فلک
به صورتی است که احوال دشمنان تو باد
هوش مصنوعی: پروردگارا، حال من به شکلی است که مانند حال دشمنانت میباشد و تحت تأثیر دوری و بلندی آسمان قرار دارم.
الاغکی دو سه زین پیش داشت بنده تو
به وجه قرض یکایک به قرض خواهان داد
هوش مصنوعی: یک الاغی بود که چند زین داشت. بنده تو آنها را به کسانی که قرض کرده بودند، یکی یکی واگذار کرد.
کنون تصور آن میکند که بر تابد
به سوی ساوه عنان عزیمت از بغداد
هوش مصنوعی: اکنون در ذهنش میگذرد که وقتی به سمت ساوه میرود، از بغداد حرکت کند.
پیاده رخ به ره آورده ماتم از حیرت
تو شهسواری و اسبی به مات باید داد
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح اشاره شده که با وجود زیبایی و جذابیت تو، امری عمیق و غمانگیز در حال وقوع است. به نظر میرسد که کسی که در حال پیادهروی است، در اثر شگفتی و حیرت به ماتم و اندوه افتاده است و حتی میتوان اسب و سوار را به عنوان نماد قدرت و عظمت به تصویر کشید که در مقابل این حیرت، چیزی جز ماتم نمیتواند باشد.