گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۳

یار می‌آید و در دیده چنان می‌آید
که پری پیکری از عالم جان می‌آید
سر سودای تو گنجی است نهان در دل من
به زیان می‌رود آن چون به زبان می‌آید
من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنم
چه کنم کز در و دیوار فغان می‌آید؟
به جمالت که اگر بی تو نظر بر خورشید
می‌کنم در نظرم تیغ و سنان می‌آید
به حیاتت که اگر می‌خورم از دست تو زهر
خوشتر از آب حیاتم به دهان می‌آید
تا تویی در دل من کی دگری می‌گنجد؟
یا کجا در نظرم هر دو جهان می‌آید؟
مرهم لطف خوش آید همه کس را لیکن
زخم تیغ تو مرا خوشتر از آن می‌آید
بر دلم صحبت آن کس که ندارد ذوقی
گر همه جان عزیز است، گران می‌آید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار می‌آید و در دیده چنان می‌آید
که پری پیکری از عالم جان می‌آید
هوش مصنوعی: دوست به گونه‌ای می‌آید که در چشم‌هایم مانند یک پری زیبا و دل‌انگیز به نظر می‌رسد، گویی از دنیای روح و معنی به اینجا می‌آید.
سر سودای تو گنجی است نهان در دل من
به زیان می‌رود آن چون به زبان می‌آید
هوش مصنوعی: در دل من عشقی عمیق و پنهان نسبت به تو وجود دارد، اما وقتی که بخواهم درباره‌اش صحبت کنم، آن عشق به خطر می‌افتد و ممکن است از بین برود.
من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنم
چه کنم کز در و دیوار فغان می‌آید؟
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتم از عشق تو سخن نگویم، اما چه کنم که هیاهو و ناله‌ای از هر سو به گوش می‌رسد؟
به جمالت که اگر بی تو نظر بر خورشید
می‌کنم در نظرم تیغ و سنان می‌آید
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی تو نگاه نکنم و به خورشید خیره شوم، در چشمانم فقط تیغ و شمشیر را می‌بینم.
به حیاتت که اگر می‌خورم از دست تو زهر
خوشتر از آب حیاتم به دهان می‌آید
هوش مصنوعی: اگر چه زهر تو را می‌نوشم، اما برای من شیرین‌تر از آب حیات است.
تا تویی در دل من کی دگری می‌گنجد؟
یا کجا در نظرم هر دو جهان می‌آید؟
هوش مصنوعی: وقتی تو در دل من جا داری، آیا جای دیگری برای کسی دیگر باقی می‌ماند؟ یا چگونه می‌توانم هر دو جهان را در نظر داشته باشم؟
مرهم لطف خوش آید همه کس را لیکن
زخم تیغ تو مرا خوشتر از آن می‌آید
هوش مصنوعی: مرهم محبت و مهربانی برای همه دلپذیر است، اما زخم و رنجی که ناشی از تیغ توست برای من شیرین‌تر و دلنشین‌تر است.
بر دلم صحبت آن کس که ندارد ذوقی
گر همه جان عزیز است، گران می‌آید
هوش مصنوعی: گفت‌و‌گوی شخصی که ذوق و سلیقه ندارد، بر دلم سنگینی می‌کند، حتی اگر در نظر دیگران این شخص بسیار ارزشمند و عزیز باشد.