گنجور

شمارهٔ ۷۹ - در مدح سلطان اویس

بیش از این ملکی که جم را شد میسر پیش از این
شاه را اکنون به پیروزی است در زیر نگین
از غبار فتنه آب تیغ سلطانی بشست
روی عالم را به فیض فضل رب العالمین
سایهٔ یزدان معز دین حق سلطان اویس
پشت ملک و دین و ملت قهرمان ماء و تین
آفرین بر حضرتش آنجا که بنشیند به تخت
آفرین باشد نثار از حضرت جان آفرین
در میان چار بالش بر سریر سلطنت
همچو خورشیدی است رخشان بر سپهر چارمین
از حوادث خلق را درگاه او سدی سدید
وز وقایع، ملک را انصاف او حِصنی حصین
از ره تعظیم و رفعت پادشاهانش رهی
وز پی احسان و منّت تا جدارانش رهین
دولتش با آسمان گر دست آرد در کمر
آورد صد بار پشت آسمان را بر زمین
در کف دریا یسارش ابر اگر غوصی کند
با قیاس عقل، یم نیمی نماید زآن یمین
دامن آخر زمان را پر جواهر می‌کند
آن دو دریای کرم کو دارد اندر آستین
نسر طایر کرد از سهمش فراهم بال و پر
چون گشاید کرکس از زاغ کمان او کمین
گر ستم دندان نماید در زمان عدل او
خنجر آتش زبانش برکند دندان سین
پشهٔ خاکی که پَرَّد در هوای لطف او
در دمش سازد عظیم‌الشان چو مُنج انگبین
آنچنان کز کائنات ایزد محمد را گزید
از پی رحمت به خلق و از پی اعلای دین
از پی ضبط امور مملکت امروز کرد
سایهٔ حق خواجه شمس الدین زکریا گزین
آصف فرخنده پی را بر سر دیوان گماشت
خود سلیمانی چنان را آصفی باید چنین
مسندش را دست فطرت بگذرانید از فلک
کی وزارت را به دست آرد چنین مسند نشین
رونق ملک ملک شاه و نظام الملک رفت
کو ملکشه گو بیا اکنون نظام ملک بین
زهره اندر پردهٔ گردون فکند آوازها
کافتاب سلطنت را مشتری آمد قرین
این کرامتها گزو دیدی ز بسیار اندک است
زود باشد کو به فکر صائب و رای رزین
داغ فرمانت نهد بر جبهه چی بال هند
طوق احسانت کند در گردن خاقان چین
ملک احسان تو را صد چون سحاب ادرار خوار
خرمن فضل تو را صد چون عطارد خوشه چین
عقل اول اول از رایت زند دم در امور
چون ز خورشید جهان افروز صبح آخرین
هم به طوق منتت مرغان مطوق در هوا
هم به داغ طاعتت شیران مشرف در عرین
در ازل قسم جبین آمد سجود درگهت
زین سعادت بر سر آمد بر همه عضوی جبین
گر نشانی شحنه‌ای بر چارسوی بوستان
باد بی حکمت نیارد برد بوی از یاسمین
دست زد در عروة الوثقای فتراکت ظفر
گفت من به زین نخواهم یافتن حبل متین
کسی نمی‌بیند به عهدت جز میان نازکان
لاغری را کو به مویی می‌کشد بار سمین
کرد زر مغربی در آستین بهر نثار
آید از مشرق برت هر روز صبح راستین
آفتاب بابی مبارک شد هلال طالعت
که‌اختیار از طالع او می‌کند چرخ برین
سالها غواص شد در بحر فکرت تا بیافت
آسمان از بهر زیب افسرت دُر سمین
مقدمت بر عالم و بر شاه عالم جاودان
فرخ و فرخنده باد آمین به رب العالمین
در همه وقتی جهانت طابع و گردون مطیع
در همه حالی خدایت حافظ و نصرت معین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ساوه‌سرا

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیش از این ملکی که جم را شد میسر پیش از این
شاه را اکنون به پیروزی است در زیر نگین
هوش مصنوعی: قبل از این، رسیدن به جمع و دستیابی به شادی برای پادشاه ممکن نبود، اما اکنون او در زیر نگین خود، به پیروزی دست یافته است.
از غبار فتنه آب تیغ سلطانی بشست
روی عالم را به فیض فضل رب العالمین
هوش مصنوعی: از گرد و غبار فتنه‌ها، تیغ سلطنت جهانی صاف و زلال شد و روی زمین به برکت و نعمت پروردگار عالم درخشید.
سایهٔ یزدان معز دین حق سلطان اویس
پشت ملک و دین و ملت قهرمان ماء و تین
هوش مصنوعی: سایه خداوند معظّم دین و دنیا، اویس، پشتوانه‌ای برای کشور، دین و ملت قهرمان است.
آفرین بر حضرتش آنجا که بنشیند به تخت
آفرین باشد نثار از حضرت جان آفرین
هوش مصنوعی: درود و ستایش بر آن بزرگوار که بر تخت نشسته است. ستایش و احترام نثار او که جان آفرین است.
در میان چار بالش بر سریر سلطنت
همچو خورشیدی است رخشان بر سپهر چارمین
هوش مصنوعی: در وسط چهار بالش بر تخت سلطنت، چهره‌ای مانند خورشید درخشان بر آسمان چهارم است.
از حوادث خلق را درگاه او سدی سدید
وز وقایع، ملک را انصاف او حِصنی حصین
هوش مصنوعی: در برابر حوادث و اتفاقات، قدرت و استحکام او مانند دیواری بلند و محکم است و در برابر رخدادهای جامعه، عدالت او به عنوان دژی مستحکم عمل می‌کند.
از ره تعظیم و رفعت پادشاهانش رهی
وز پی احسان و منّت تا جدارانش رهین
هوش مصنوعی: به خاطر احترام و بزرگی پادشاهان، راهی را در پیش می‌گیرم و به دنبال لطف و محبت آنها، به سوی دیوارهای شهرشان حرکت می‌کنم و تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرم.
دولتش با آسمان گر دست آرد در کمر
آورد صد بار پشت آسمان را بر زمین
هوش مصنوعی: اگر قدرت او با آسمان در ارتباط باشد، می‌تواند بارها و بارها پشت آسمان را به زمین بیاورد.
در کف دریا یسارش ابر اگر غوصی کند
با قیاس عقل، یم نیمی نماید زآن یمین
هوش مصنوعی: اگر ابر در عمق دریا غوطه‌ور شود، عقل به مقایسه می‌تواند نیمی از یم (دریا) را از سمت راست نشان دهد.
دامن آخر زمان را پر جواهر می‌کند
آن دو دریای کرم کو دارد اندر آستین
هوش مصنوعی: دوران آخر زمان به شکلی پر از زیبایی و جواهرات می‌شود، زیرا دو منبع بزرگ محبت و نیکی در دل انسان‌ها وجود دارد که آن‌ها را به این سمت سوق می‌دهد.
نسر طایر کرد از سهمش فراهم بال و پر
چون گشاید کرکس از زاغ کمان او کمین
هوش مصنوعی: پرنده‌ای از قسمت خود بال و پرش را آماده می‌کند و به پرواز درمی‌آید. وقتی که کرکس کمان را رها می‌کند، زاغ به آرامی در کمین می‌نشیند.
گر ستم دندان نماید در زمان عدل او
خنجر آتش زبانش برکند دندان سین
هوش مصنوعی: اگر در زمانی که عدالت برقرار است، ظلم و ستم بروز کند، زبان تند و آتشین او به مثابه خنجری خواهد بود که دندان‌های ظالم را از کند.
پشهٔ خاکی که پَرَّد در هوای لطف او
در دمش سازد عظیم‌الشان چو مُنج انگبین
هوش مصنوعی: پشه‌ای که در خاک زندگی می‌کند، وقتی در هوای محبت او قرار بگیرد، می‌تواند به اندازه‌ای بزرگ و مهم شود که مانند قند عسل باشد.
آنچنان کز کائنات ایزد محمد را گزید
از پی رحمت به خلق و از پی اعلای دین
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که خداوند محمد را انتخاب کرد، او به خاطر رحمت به انسان‌ها و برای ارتقاء دین آمده است.
از پی ضبط امور مملکت امروز کرد
سایهٔ حق خواجه شمس الدین زکریا گزین
هوش مصنوعی: به خاطر مدیریت و کنترل امور کشور، امروز سایه حق، خواجه شمس الدین زکریا را انتخاب کرد.
آصف فرخنده پی را بر سر دیوان گماشت
خود سلیمانی چنان را آصفی باید چنین
هوش مصنوعی: آصف، کسی که از نعمت‌ها و خوشی‌ها بهره‌مند است، بر دیوان حاکمیت نشسته و قدرت را در دست دارد. بنابراین، باید به گونه‌ای مانند سلیمان، پادشاهی با حکمت و شایستگی در امر حکومت فراهم کند.
مسندش را دست فطرت بگذرانید از فلک
کی وزارت را به دست آرد چنین مسند نشین
هوش مصنوعی: فطرت و طبیعت کار خود را انجام داد و از آسمان به زمین رسید، حالا چه زمانی ممکن است کسی با این ویژگی‌ها به مقام وزارت دست یابد؟
رونق ملک ملک شاه و نظام الملک رفت
کو ملکشه گو بیا اکنون نظام ملک بین
هوش مصنوعی: شکوه و جلال سرزمین شاه و وزیر بزرگ از بین رفته است. ای ملک، بگو که اکنون نظام ملک را ببین!
زهره اندر پردهٔ گردون فکند آوازها
کافتاب سلطنت را مشتری آمد قرین
هوش مصنوعی: زهره در آسمان نداهایی را به گوش می‌رساند و مشتری به عنوان ستاره‌ای بزرگ، هم‌نشین خورشید که نشانه قدرت و سلطنت است، به سمت او می‌آید.
این کرامتها گزو دیدی ز بسیار اندک است
زود باشد کو به فکر صائب و رای رزین
هوش مصنوعی: این کرامت‌ها و ویژگی‌های خاصی که مشاهده می‌کنی، از کجا آمده‌اند؟ به زودی کسی پیدا خواهد شد که به فکر سائب باشد، فراتر از هر چیز معمولی و معمول.
داغ فرمانت نهد بر جبهه چی بال هند
طوق احسانت کند در گردن خاقان چین
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از دستورات تو بر پیشانی سربازان هندی می‌نشیند، نشان از قدرت تو دارد. همچنین، مهربانی و لطف تو سبب می‌شود که امپراتور چین به عنوان نشان دوستی، گردنبندی از نیکی‌های تو به گردن بیاویزد.
ملک احسان تو را صد چون سحاب ادرار خوار
خرمن فضل تو را صد چون عطارد خوشه چین
هوش مصنوعی: ملک خوب تو مانند باران، نیکی و برکتش بی‌پایان و فراوان است، و برکت و فضل تو مانند عطارد، سریع و پربار در زندگی‌هاست.
عقل اول اول از رایت زند دم در امور
چون ز خورشید جهان افروز صبح آخرین
هوش مصنوعی: عقل نخستین، ابتدا در زیر سایه‌ای، در کارها نفوذ می‌کند، همانطور که نور خورشید بر جهان می‌تابد و صبح را آغاز می‌کند.
هم به طوق منتت مرغان مطوق در هوا
هم به داغ طاعتت شیران مشرف در عرین
هوش مصنوعی: مرغان زیبا در آسمان به خاطر محبت تو به زینت تزیین شده‌اند و شیران در دل کوهستان‌ها به خاطر اطاعت از تو در حال تماشای تو هستند.
در ازل قسم جبین آمد سجود درگهت
زین سعادت بر سر آمد بر همه عضوی جبین
هوش مصنوعی: در ابتدا، پیشانی‌ام به خاطر عبادت درگاه تو به زمین افتاد و از این خوشبختی، بر تمام اعضای بدنم افتخار می‌کنم.
گر نشانی شحنه‌ای بر چارسوی بوستان
باد بی حکمت نیارد برد بوی از یاسمین
هوش مصنوعی: اگر بادی بی‌دلیل و بدون حکمت بوزد، هیچ نشانی از یاس را در گوشه و کنار باغ نمی‌تواند برساند.
دست زد در عروة الوثقای فتراکت ظفر
گفت من به زین نخواهم یافتن حبل متین
هوش مصنوعی: او به دست در رشته‌ی محکم و استوار (عروة الوثقی) زد و پیروزی را به دست آورد، و گفت که دیگر به زین و زحمت نخواهد رسید و نیاز به بند محکمی ندارد.
کسی نمی‌بیند به عهدت جز میان نازکان
لاغری را کو به مویی می‌کشد بار سمین
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌بیند که در این دنیای پر زرق و برق، چه کسی به خاطر ظرافت و لاغری‌اش بار سنگینی را به دوش می‌کشد و با تحمل سختی‌ها، همچنان زیبا و دل‌فریب باقی مانده است.
کرد زر مغربی در آستین بهر نثار
آید از مشرق برت هر روز صبح راستین
هوش مصنوعی: زر مغربی در آستین اشاره به طلا از غرب دارد که برای نثار و بخشش آماده شده است. در عوض، از سوی مشرق هر روز صبح به حقیقت و واقعیت می‌آید. به عبارتی، این خیال و آرزوها و نعمات از یک سمت و از طرف دیگر، بیداری و حقیقت در سمت دیگر قرار دارند.
آفتاب بابی مبارک شد هلال طالعت
که‌اختیار از طالع او می‌کند چرخ برین
هوش مصنوعی: خورشید با چهره‌ای نورانی و خوش‌ایند وارد شده است و هلال زیبای تو نشان از خوشبختی و شگون دارد. به خاطر تاثیر تو، چرخ زندگی در این زمین برای ساختن کاخی بلند و باشکوه به حرکت درآمده است.
سالها غواص شد در بحر فکرت تا بیافت
آسمان از بهر زیب افسرت دُر سمین
هوش مصنوعی: سال‌ها در عمق اندیشه و تفکر غوطه‌ور بود تا بتواند زیبایی آسمان را به خاطر زیور و زینت این در، درک کند.
مقدمت بر عالم و بر شاه عالم جاودان
فرخ و فرخنده باد آمین به رب العالمین
هوش مصنوعی: به معنای این است که او مهم‌تر از همه موجودات و فرمانروای جاودان است و زندگی‌اش خوشبخت و خوش یمن است.
در همه وقتی جهانت طابع و گردون مطیع
در همه حالی خدایت حافظ و نصرت معین
هوش مصنوعی: در هر زمان و مکانی، جهان تحت فرمان و گردونه سرنوشت در اختیار توست، و در هر حال خدایت نگهبان تو است و یاریگر تو خواهد بود.

حاشیه ها

1404/07/09 19:10
احمد خرم‌آبادی‌زاد

مصرع نخست بیت 1 به شکل «پیش از این ملکی که جمع را شد میسر بیش از این» گذشته از داشتن یک اشتباه، کاملا نامفهوم است. این مصرع در نسخۀ معتبر ابولقاسم حالت چنین است: «بیش از این ملکی که جم را شد میسر پیش از این»

1404/07/09 21:10
احمد خرم‌آبادی‌زاد

در مصرع نخست بیت شماره 30، «ادرار» یعنی «مستمری، وظیفه و مواجب». بنابراین «ادرار خار»، گنگ و نادرست است. در نسخه معتبر ابوالقاسم حالت، «ادرار خوار» ثبت شده است.

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی–به بهانه نوآوری و ویرایش–بپرهیزیم.