شمارهٔ ۱۱ - در توصیف خانه ی اسلام خان
این نگارین خانه را دیوار و در آیینه است
طاق او چون بال طاووس است و پر آیینه است
از نسیم گل سبکتر رو، که این گلزار را
جای برگ گل به روی یکدگر آیینه است
طرفه تأثیری درو آیینه را رو داده است
شام مجلس را چراغ است و سحر آیینه است
در تماشای در و دیوار او نظاره را
چون نلغزد پا، که فرش رهگذر آیینه است
فیض آب و گل تماشا کن که دایم عکس را
وی بر خشت در او، پشت بر آیینه است
خانه ی خورشید را این روشنایی از کجاست
گرچه آن را هم اساسش سر به سر آیینه است
بر بساطش هرکه را افتد گذر، چون عکس خویش
هرکجا پا می گذارد تا به سر آیینه است
روز و شب چون شاهدان خودپسند از خشت او
صورت دیوار را پیش نظر آیینه است
روی دل بیند درو هرکس رسد، کاین خانه را
چون دل اهل صفا، دیوار و در آیینه است
پیش ازین نقش آسمان آیینه ی خورشید ساخت
می توان گفتن دل این شیشه گر آیینه است
صورت حالش درین جا چون تواند عرض کرد
جام را جمشید پندارد مگر آیینه است
کی توان بی روشنایی در حریمش راه یافت
گر سکندر را امیدی هست، بر آیینه است
صورت دیوار را در دست همچون گل درو
رونمای خسرو والاگهر آیینه است
آبرو گوهر تاج و نگین، شاه جهان
آن که تیغش بر رخ فتح و ظفر آیینه است
حاصل دریا و کان را نیست در دستش قرار
در کف جودش گهر سیماب بر آیینه است
روشنی از سرمه ی تحقیق دارد چشم او
پیش او یکسان بود گر تیغ و گر آیینه است
در ره وصفش ز لغزیدن به جان آمد سخن
در گذار مور، گرداب خطر آیینه است
در زمان دولت او این بنا اتمام یافت
آری ایام سکندر را اثر آیینه است
جلوه گر بادا درو دستور عهد اسلام خان
تا عروس باغ را گلبرگ تر آیینه است
شمارهٔ ۱۰ - تعریف خانه ی اسلام خان و تاریخ بنای آن: در زمان خلافت شه دینشمارهٔ ۱۲ - تاریخ و توصیف بنای اسلام خان: ای خجسته بنا، ز رونق تو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این نگارین خانه را دیوار و در آیینه است
طاق او چون بال طاووس است و پر آیینه است
هوش مصنوعی: این خانهی زیبا دارای دیوارها و درهایی است که مانند آینه قرار دارند. سقف آن مانند بالهای طاووس است و پرهایش هم آینهوار میدرخشند.
از نسیم گل سبکتر رو، که این گلزار را
جای برگ گل به روی یکدگر آیینه است
هوش مصنوعی: از نسیم گل سبکتر برو، زیرا این باغ پر از گلهاست و گلبرگها بهگونهای در کنار هم قرار گرفتهاند که مانند آیینهای جلوهگرند.
طرفه تأثیری درو آیینه را رو داده است
شام مجلس را چراغ است و سحر آیینه است
هوش مصنوعی: آیینه تأثیر عجیبی دارد؛ در جمع شب، چراغی است که نور را میتاباند و در سحر، خود آیینه جادو میکند.
در تماشای در و دیوار او نظاره را
چون نلغزد پا، که فرش رهگذر آیینه است
هوش مصنوعی: در نگاه کردن به خانه و فضای او، مواظب باش که پاهایت نلغزد، زیرا راهی که قدم میگذاری همچون فرشی است که آینهای از زیباییها را بازتاب میدهد.
فیض آب و گل تماشا کن که دایم عکس را
وی بر خشت در او، پشت بر آیینه است
هوش مصنوعی: به تماشای زیباییهای طبیعت بپرداز، چرا که همیشه تصویر زیبایی در دل آن وجود دارد و همچنان که تصویر در آینه منعکس میشود، در دنیای واقعی نیز جلوهگر است.
خانه ی خورشید را این روشنایی از کجاست
گرچه آن را هم اساسش سر به سر آیینه است
هوش مصنوعی: این روشنایی که در خانه خورشید وجود دارد، از کجاست؟ هرچند خود این نور هم به نوعی به آینهها مربوط میشود.
بر بساطش هرکه را افتد گذر، چون عکس خویش
هرکجا پا می گذارد تا به سر آیینه است
هوش مصنوعی: هر کسی که به آن مکان بیفتد، مانند اینکه خود را در آینه ببیند، هر جا که قدم بگذارد، نشانهای از خود را به جا میگذارد.
روز و شب چون شاهدان خودپسند از خشت او
صورت دیوار را پیش نظر آیینه است
هوش مصنوعی: روز و شب مثل تماشاگران مغرور، تصویر دیوار را که از آجر ساخته شده، در آینه مقابل خود میبینند.
روی دل بیند درو هرکس رسد، کاین خانه را
چون دل اهل صفا، دیوار و در آیینه است
هوش مصنوعی: هر کسی که به دل انسان نگاه کند، میبیند که این روح و دل مانند خانهی اهل صفا و پاکی است که دیوار و در آن همچون آینهای روشن و واضح است.
پیش ازین نقش آسمان آیینه ی خورشید ساخت
می توان گفتن دل این شیشه گر آیینه است
هوش مصنوعی: پیشتر آسمان مانند آینهای نور خورشید را منعکس میکرد. میتوان گفت که دل این شیشهگر، همان آینهای است که بازتابدهندهی زیباییهاست.
صورت حالش درین جا چون تواند عرض کرد
جام را جمشید پندارد مگر آیینه است
هوش مصنوعی: وضعیت او در اینجا چگونه میتواند توصیف شود؟ گویا جام جمشید را میبیند، اما شاید این فقط یک آیینه باشد.
کی توان بی روشنایی در حریمش راه یافت
گر سکندر را امیدی هست، بر آیینه است
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند بدون نور و روشنایی به حریم او وارد شود. اگر سکندر هم امیدی دارد، آن امید به مثابه یک آینه است که تنها تصویر را نشان میدهد.
صورت دیوار را در دست همچون گل درو
رونمای خسرو والاگهر آیینه است
هوش مصنوعی: تصویر دیوار را در دستت مانند گلی درو کردهای، که نشاندهندهی زیبایی و عظمت خسرو است.
آبرو گوهر تاج و نگین، شاه جهان
آن که تیغش بر رخ فتح و ظفر آیینه است
هوش مصنوعی: آبرو و شرف مانند جواهرات و نشانههایی گرانبها هستند و کسی که بر دنیا سلطنت میکند، آن کسی است که سلاحش نشانهی پیروزی و موفقیت است.
حاصل دریا و کان را نیست در دستش قرار
در کف جودش گهر سیماب بر آیینه است
هوش مصنوعی: آنچه در دریا و معادن وجود دارد، در دستان او نیست. در دست بخشش او، مروارید نقرهای بر روی آینه جلوهگر است.
روشنی از سرمه ی تحقیق دارد چشم او
پیش او یکسان بود گر تیغ و گر آیینه است
هوش مصنوعی: چشم او پر از درک و دانش است و به همین دلیل، هر چیزی که او میبیند برایش فرقی نمیکند، چه تیر باشد و چه آینه. او به حقیقت و واقعیت مینگرد و این بینش باعث میشود که درک عمیقتری از جهان داشته باشد.
در ره وصفش ز لغزیدن به جان آمد سخن
در گذار مور، گرداب خطر آیینه است
هوش مصنوعی: در مسیر توصیف او، سخن به شدت با خطراتی همراه است. حتی کوچکترین اشتباه میتواند به دردسر بزرگی تبدیل شود، مانند این که یک موریانه در کنار گردابی با خطرات زیاد ظاهر شود.
در زمان دولت او این بنا اتمام یافت
آری ایام سکندر را اثر آیینه است
هوش مصنوعی: در زمان حکومت او، این ساختمان تکمیل شد و نشانهایی از دوران سکندر در آن وجود دارد.
جلوه گر بادا درو دستور عهد اسلام خان
تا عروس باغ را گلبرگ تر آیینه است
هوش مصنوعی: باد در باغ در حال وزیدن است و حالا به زیبایی گلها و جلوههای طبیعی آن اشاره میکند. عطر و رنگ گلها مانند آینهای زیبا برای عروس باغ است، که در واقع نماد زیبایی و طراوت است.