شمارهٔ ۹۲
خامه را پیدا شد از حرف تو در دل اضطراب
نامه هم دارد چو بال مرغ بسمل اضطراب
از سر کوی تو چون آید صبا، پیدا شود
همچو برگ گل مرا در پرده ی دل اضطراب
چون تو بزم آرا شوی، باشد به دور دایره
آفتاب و ماه را همچون جلاجل اضطراب
می توان دیدن ز شوق کشتن ما بیدلان
همچو موج از جوهر شمشیر قاتل اضطراب
مانع عمر سبکرو کی شود فریاد ما
چون جرس از رفتن محمل چه حاصل اضطراب
نیست بی تابی برای وصل او ما را سلیم
موج دریا را نباشد بهر ساحل اضطراب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خامه را پیدا شد از حرف تو در دل اضطراب
نامه هم دارد چو بال مرغ بسمل اضطراب
هوش مصنوعی: قلم به خاطر صحبت تو دچار نگرانی و اضطراب شده است، درست مانند بال مرغی که به چنگ آمد و در درد و رنج به سر میبرد.
از سر کوی تو چون آید صبا، پیدا شود
همچو برگ گل مرا در پرده ی دل اضطراب
هوش مصنوعی: از کجای کوی تو باد صبا میآید، که همچون برگ گلی، اضطراب در دل من پنهان میشود.
چون تو بزم آرا شوی، باشد به دور دایره
آفتاب و ماه را همچون جلاجل اضطراب
هوش مصنوعی: وقتی تو حال و هوای جشن و سرور پیدا کنی، مثل سایهای بر گرد دایره عشق، آفتاب و ماه در هم میپیچند و دچار تلاطم میشوند.
می توان دیدن ز شوق کشتن ما بیدلان
همچو موج از جوهر شمشیر قاتل اضطراب
هوش مصنوعی: میتوان فهمید که شوق و هیجان ما بیدلان، مانند امواجی که از تیزی شمشیر قاتل ناشی میشود، به سمت نابودی میرود.
مانع عمر سبکرو کی شود فریاد ما
چون جرس از رفتن محمل چه حاصل اضطراب
هوش مصنوعی: عمر کوتاه و ناپایدار ما چگونه میتواند مانع فریاد و اعتراض ما باشد؟ مانند ناقوسی که از حرکت یک محمل (وسیله حمل و نقل) میگوید، در این اضطراب چه نتیجهای به دست میآید؟
نیست بی تابی برای وصل او ما را سلیم
موج دریا را نباشد بهر ساحل اضطراب
هوش مصنوعی: برای وصال او هیچ کس دلتنگی نمیکند، همانطور که موج دریا نگرانیای برای ساحل ندارد.

سلیم تهرانی