گنجور

شمارهٔ ۸۵۵

فصل گل شد، نالهٔ عیشی ز بلبل قرض کن
گر نداری زر برای باده، از گل قرض کن
بی‌پریشانی نگردد جمع اسباب نشاط
بهر دل سرمایه‌ای زان زلف و کاکل قرض کن
حسن هرگز طرفی از پهلوی اهلیت نبست
مایهٔ تمکین خوبی از تغافل قرض کن
بی‌نوایی می‌کشد بلبل ز تاراج خزان
از چراغ محفل ای پروانه یک گل قرض کن
این همه افغان ندارد گر جفایی دیده‌ای
سخت بی‌صبری سلیم، اندک تحمل قرض کن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فصل گل شد، نالهٔ عیشی ز بلبل قرض کن
گر نداری زر برای باده، از گل قرض کن
هوش مصنوعی: فصل بهار فرا رسیده و زمان شادی و لذت است. اگر پولی برای خرید شراب نداری، می‌توانی از زیبایی‌های گل‌ها بهره‌مند شوی و لذت ببری.
بی‌پریشانی نگردد جمع اسباب نشاط
بهر دل سرمایه‌ای زان زلف و کاکل قرض کن
هوش مصنوعی: بدون تشویش و اضطراب، هیچ‌گاه نمی‌توان بر تمام خوشی‌ها و لذت‌ها تکیه کرد. برای دل و روح خود، از زیبایی‌های آن زلف و مو، وام بگیر تا بتوانی شادابی را تجربه کنی.
حسن هرگز طرفی از پهلوی اهلیت نبست
مایهٔ تمکین خوبی از تغافل قرض کن
هوش مصنوعی: زیبایی هرگز نتوانسته است به اندازهٔ لایق بودن در کنار خویشتن برتری پیدا کند. برای رسیدن به خوبی، از نادیده گرفتن قرض‌هایی که بر عهده‌ات است، فاصله بگیر.
بی‌نوایی می‌کشد بلبل ز تاراج خزان
از چراغ محفل ای پروانه یک گل قرض کن
هوش مصنوعی: پرنده‌ای بی‌پناه، به خاطر غم و دل‌تنگی‌اش از زبردستی پاییز و ویرانی‌اش، از تو می‌خواهد که همچون شمعی در مهمانی، گلی به او بدهی تا بتواند روزهای تاریکش را روشن کند.
این همه افغان ندارد گر جفایی دیده‌ای
سخت بی‌صبری سلیم، اندک تحمل قرض کن
هوش مصنوعی: اگر در گذشته از کسی بدی دیده‌ای، نباید به این خاطر خیلی بی‌صبر و نگران باشی. باید کمی صبر و تحمل به خرج دهی و درک کنی که همه‌چیز دچار تغییر و تحول می‌شود.