گنجور

شمارهٔ ۸۴۷

گه مستم و گاه در خمارم
این است تمام عمر کارم
از پاره ی دل، سرشک چون گل
آیینه شکسته در کنارم
چندم ببرد به سیر گلشن؟
از روی نسیم، شرمسارم
از عالم خاک، پای عنقا
ببریده ز تیغ کوهسارم
پیچیده ام آنچنان که افتند
مرغان به قفس ز شاخسارم
بی آن گل رو، سلیم بگذشت
افسرده تر از خزان، بهارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گه مستم و گاه در خمارم
این است تمام عمر کارم
هوش مصنوعی: گاهی در حالت شادی و سرخوشی هستم و گاهی در حالت غم و اندوه. این دو حالت، همیشه جزء زندگی من بوده است.
از پاره ی دل، سرشک چون گل
آیینه شکسته در کنارم
هوش مصنوعی: از دل شکسته‌ام، اشک‌هایی همچون گل‌های ریز و زیبا کنارم وجود دارند.
چندم ببرد به سیر گلشن؟
از روی نسیم، شرمسارم
هوش مصنوعی: چند بار به باغ گل می‌روم؟ از نسیم، احساس خجالت می‌کنم.
از عالم خاک، پای عنقا
ببریده ز تیغ کوهسارم
هوش مصنوعی: از دنیای خاکی جدا شده‌ام و از بلندی‌های کوه مانند پرنده‌ای به نام عنقا به پرواز در آمده‌ام.
پیچیده ام آنچنان که افتند
مرغان به قفس ز شاخسارم
هوش مصنوعی: من به قدری در خودم گره خورده‌ام که مانند پرندگانی که در قفس گرفتار می‌شوند، در دام افتاده‌ام.
بی آن گل رو، سلیم بگذشت
افسرده تر از خزان، بهارم
هوش مصنوعی: بدون آن گل زیبا، من با حالتی غمگین و افسرده از کنار گذشتم، مانند این که در بهار، خشکی و پژمردگی فصل خزانی را تجربه می‌کنم.