گنجور

شمارهٔ ۸۴۶

اختیار گوشه درمان است، همت می‌کنم
می‌نشینم همچو عنقا و فراغت می‌کنم
تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی
بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت می‌کنم
هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت
شکر نشنیده‌ست، پنداری شکایت می‌کنم
هست می‌دانم درین وادی، گذاری خضر را
نقش پایی هرکجا دیدم، زیارت می‌کنم
حرف چون در وقت خود باشد به جایی می‌رسد
از تو دارم شکوه‌ها، اما قیامت می‌کنم
بی‌تو ای گل پیرهن، هرگاه در شب‌های هجر
سر به بالین می‌نهم، اول وصیت می‌کنم
مشتری را مژده باد از بی‌وقوفی‌های من
آب حیوان را چو خاک راه، قیمت می‌کنم
روی اگر برتافتم از آینه بیهوده نیست
معنیی خاطرنشان اهل صورت می‌کنم
حاصل دین را برهمن می‌دهد در راه عشق
خاطر از من جمع دار ای بت که خدمت می‌کنم
وصف زلف او مپرسید از من ای آشفتگان
زخم‌ها را همچو بوی خوش جراحت می‌کنم
ذره را در محفل خورشید تابان راه نیست
در حدیث وصل او بر خویش تهمت می‌کنم
چون به لطفت خو گرفتم، کار مشکل می‌شود
مهربانی پر مکن با من که عادت می‌کنم
این دل دیوانه دیگر قابل اصلاح نیست
من چه بی‌عقلم که مجنون را نصیحت می‌کنم
همچو دولت در به در افتم، گر از روی طمع
روی هرگز بر در ارباب دولت می‌کنم
جوهر اصلی ز هرکس می‌شود ظاهر سلیم
مدعی با من خصومت، من محبت می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اختیار گوشه درمان است، همت می‌کنم
می‌نشینم همچو عنقا و فراغت می‌کنم
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفته‌ام که در گوشه‌ای بنشینم و به آرامش دست پیدا کنم، مانند پرنده‌ی افسانه‌ای عنقا که در سکوت زندگی می‌کند و از دنیای پرهیاهو فرار می‌کند.
تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی
بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت می‌کنم
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به کسی آسیب بزنم و مانند خورشید تیغی بر آنها نکشم، اما اگر بخواهم بر دل خود ضربه بزنم، شجاعت می‌کنم و ناخن می‌زنم.
هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت
شکر نشنیده‌ست، پنداری شکایت می‌کنم
هوش مصنوعی: هر چه تلاش کردم تا از همه چیز قدردانی کنم، اما روزگار این شکرگزاری را از من گرفته است. انگار که شکایت می‌کنم، در حالی که فقط سعی در قدردانی دارم.
هست می‌دانم درین وادی، گذاری خضر را
نقش پایی هرکجا دیدم، زیارت می‌کنم
هوش مصنوعی: می‌دانم که در این مسیر، نشانه‌هایی از خضر وجود دارد و هرجا که ردپایی از او ببینم، آن مکان را زیارت می‌کنم.
حرف چون در وقت خود باشد به جایی می‌رسد
از تو دارم شکوه‌ها، اما قیامت می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر حرف‌ها در زمان مناسب بیان شوند، تأثیرگذار خواهند بود. من از تو گلایه‌هایی دارم، اما در زمان مناسب پاسخگو خواهم بود.
بی‌تو ای گل پیرهن، هرگاه در شب‌های هجر
سر به بالین می‌نهم، اول وصیت می‌کنم
هوش مصنوعی: بی‌تو ای گل زندگی‌ام، هر بار که در شب‌های دوری بر بالین می‌روم، ابتدا از عشق تو یاد می‌کنم و به تو فکر می‌کنم.
مشتری را مژده باد از بی‌وقوفی‌های من
آب حیوان را چو خاک راه، قیمت می‌کنم
هوش مصنوعی: مشتری عزیز، خوش‌خبری! بی‌خبر بودن من از موضوعاتی که به آن فکر می‌کنید، مانند پر کردن زمین با آب حیوان، ارزش آن را افزایش می‌دهد.
روی اگر برتافتم از آینه بیهوده نیست
معنیی خاطرنشان اهل صورت می‌کنم
هوش مصنوعی: اگر من از آینه روی خود را پنهان کنم، این کار بی‌دلیل نیست؛ زیرا می‌خواهم یادآور احساسات و اندیشه‌های افرادی باشم که به ظواهر توجه دارند.
حاصل دین را برهمن می‌دهد در راه عشق
خاطر از من جمع دار ای بت که خدمت می‌کنم
هوش مصنوعی: خلاصه‌ای از مفهوم این بیت این است که می‌گوید، نتیجه‌ی دیانت و ایمان را به کسی که به عشق پردازد می‌دهد، بنابراین ای معشوق، حواست را جمع کن، چون من در خدمت تو هستم.
وصف زلف او مپرسید از من ای آشفتگان
زخم‌ها را همچو بوی خوش جراحت می‌کنم
هوش مصنوعی: از من درباره‌ی موهای او نپرسید، ای کسانی که دل‌باخته‌اید. من زخم‌ها و دردها را همچون عطر خوشی توصیف می‌کنم.
ذره را در محفل خورشید تابان راه نیست
در حدیث وصل او بر خویش تهمت می‌کنم
هوش مصنوعی: ذره‌ای که در مقابل خورشید درخشان قرار دارد، راهی به سوی آن ندارد. در چنین شرایطی، من به خودم این زحمت را می‌دهم که برای رسیدن به او، تهمت بزنم و خود را به وصل و ارتباط با او نسبت دهم.
چون به لطفت خو گرفتم، کار مشکل می‌شود
مهربانی پر مکن با من که عادت می‌کنم
هوش مصنوعی: وقتی از محبت و لطف تو بهره‌مند شدم، وابستگی به آن کار را برای من سخت می‌کند. بنابراین، لطف و محبت زیاد نکن، زیرا به آن عادت می‌کنم.
این دل دیوانه دیگر قابل اصلاح نیست
من چه بی‌عقلم که مجنون را نصیحت می‌کنم
هوش مصنوعی: این دل دیوانه به قدری خراب شده که نمی‌شود آن را درست کرد. من چقدر بی‌فکر هستم که به مجنون توصیه می‌کنم.
همچو دولت در به در افتم، گر از روی طمع
روی هرگز بر در ارباب دولت می‌کنم
هوش مصنوعی: من مانند کسی که به خاطر نعمت و خوشبختی در جستجوی راهی است، همچنان که از روی طمع به درِ افرادی که در قدرت هستند نگاه می‌کنم، در آرزوی دستیابی به آن نعمت‌ها هستم.
جوهر اصلی ز هرکس می‌شود ظاهر سلیم
مدعی با من خصومت، من محبت می‌کنم
هوش مصنوعی: هر کس ذات واقعی خود را نشان می‌دهد. اما در برابر کسی که با من دشمنی می‌کند، من با محبت برخورد می‌کنم.

حاشیه ها

1404/03/08 19:06
AliKhamechian

از تو دارم شکوه‌ها، اما قیامت میکنم

حرف نداره... آفرین بهش