گنجور

شمارهٔ ۴۷۸

چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم می‌سازد
که شمع بزم ما پروانه را از موم می‌سازد
صباحت چیست چون پای ملاحت در میان آید
ندیده هند را قیصر، از آن با روم می‌سازد
چه حاصل دارد از دست فلک آه و فغان کردن
که ظالم را همیشه نالهٔ مظلوم می‌سازد
به آن جغدی که در معموری او را خلق نگذارند
نشان ده خانهٔ ما را، که ما را شوم می‌سازد
سلیم از خاک یونان محبت شد خمیر من
ز من پیر خرد مجهول‌ها معلوم می‌سازد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم می‌سازد
که شمع بزم ما پروانه را از موم می‌سازد
هوش مصنوعی: ناراحتی من از اینکه از خودم دور می‌شوم، چندان بزرگ نیست، زیرا مانند شمعی هستم که در جمعی می‌درخشد و پروانه‌ای را به سمت خود می‌کشاند و او را از موم می‌سازد.
صباحت چیست چون پای ملاحت در میان آید
ندیده هند را قیصر، از آن با روم می‌سازد
هوش مصنوعی: زیبایی تو چیست که وقتی صحبت از ملاحت و دلربایی به میان می‌آید، قیصر هند هیچ چیز نمی‌بیند و از آن با رومِ خود مقایسه می‌کند.
چه حاصل دارد از دست فلک آه و فغان کردن
که ظالم را همیشه نالهٔ مظلوم می‌سازد
هوش مصنوعی: کار و تلاش بیهوده در برابر ظلم و ستم تنها نتیجه‌اش ناله و زاری است، چرا که همیشه صدای مظلوم به گوش می‌رسد و ظالم از آن بهره‌برداری می‌کند.
به آن جغدی که در معموری او را خلق نگذارند
نشان ده خانهٔ ما را، که ما را شوم می‌سازد
هوش مصنوعی: به آن جغدی که در این روزگار نمی‌گذارند زندگی کند، خانه ما را نشان بده، چون او برای ما بدی و شومی به ارمغان می‌آورد.
سلیم از خاک یونان محبت شد خمیر من
ز من پیر خرد مجهول‌ها معلوم می‌سازد
هوش مصنوعی: محبت سلیم از یونان مانند خمیری است که من را شکل می‌دهد. من، با سن و سالی زیاد، دانش و خرد خود را برای شناخت ناشناخته‌ها به کار می‌برم.