گنجور

شمارهٔ ۴۵۰

قدح بر چشمهٔ خورشید در جوهر شرف دارد
چرا خرم نباشد تاک، فرزند خلف دارد
نظر گر بر تو باشد آسمان را، زان مشو خوشدل
خدنگ افکن نه چشم از مهر بر سوی هدف دارد
کسی از سیلی ایام، داد گوش من نگرفت
کجا خواهد رسید این شور و فریادی که دف دارد
اگر غواصی از دستت برآید، بحر هم از تو
نمی دارد دریغ آن نان خشکی کز صدف دارد
سلیم از دامن هرکس کشیده دست خود، اکنون
ز شاهان جهان، امید بر شاه نجف دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قدح بر چشمهٔ خورشید در جوهر شرف دارد
چرا خرم نباشد تاک، فرزند خلف دارد
هوش مصنوعی: شراب از چشمه خورشید در جایگاه فضیلت خاص خود است، پس چرا تاک، که فرزند خوب و شایسته‌ای دارد، شاداب نباشد؟
نظر گر بر تو باشد آسمان را، زان مشو خوشدل
خدنگ افکن نه چشم از مهر بر سوی هدف دارد
هوش مصنوعی: اگر نگاه آسمان به تو باشد، نباید از این بابت دلخوش باشی، زیرا تیر انداز دست خود را از هدف نمی‌کسلد و به عشق تو نمی‌نگرد.
کسی از سیلی ایام، داد گوش من نگرفت
کجا خواهد رسید این شور و فریادی که دف دارد
هوش مصنوعی: کسی به حرف‌های من گوش نداد و نمی‌داند این صدای شور و فریاد، که یادآور نواختن دف است، به کجا خواهد رسید.
اگر غواصی از دستت برآید، بحر هم از تو
نمی دارد دریغ آن نان خشکی کز صدف دارد
هوش مصنوعی: اگر غوازی از دست تو نتواند برآید، دریا هم از تو دریغ نمی‌ورزد. آن نان خشکی که صدف آن را تولید کرده، ارزشمند است.
سلیم از دامن هرکس کشیده دست خود، اکنون
ز شاهان جهان، امید بر شاه نجف دارد
هوش مصنوعی: سلیم از هر کسی فاصله گرفته و دیگر به هیچ‌کس امید ندارد، جز اینکه به شاه نجف امیدوار است.