گنجور

شمارهٔ ۳۵۷

زبان که یاد دل بوالفضول می‌آرد
سند به دعوی ملک نزول می‌آرد
نصیب نیست مرا از شکفتگی که جهان
چو غنچه‌ام ز گلستان ملول می‌آرد
ز باغبان چو کسی شاخ سنبلی طلبد
به صد عزیزی موی رسول می‌آرد
ز دست مطرب مجلس چو دف کنم فریاد
برای نغمه‌ای از بس اصول می‌آرد!
ز کارسازی همت سلیم شکوه مکن
که هرچه می‌کنی آن را قبول می‌آرد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبان که یاد دل بوالفضول می‌آرد
سند به دعوی ملک نزول می‌آرد
هوش مصنوعی: زبان، که به یاد دل بی‌ملاحظه می‌آید، مدرکی برای ادعای سلطنت و جایگاه خود را فراهم می‌کند.
نصیب نیست مرا از شکفتگی که جهان
چو غنچه‌ام ز گلستان ملول می‌آرد
هوش مصنوعی: من از زیبایی و شکوفایی بی‌بهره‌ام، زیرا دنیا با تمام زیبایی‌هایش، حالتی مانند غنچه‌ای است که از باغی خسته و بی‌روح می‌آید.
ز باغبان چو کسی شاخ سنبلی طلبد
به صد عزیزی موی رسول می‌آرد
هوش مصنوعی: وقتی کسی از باغبان سنبل می‌خواهد، او به خاطر حرمت و احترام به آن شخص، موی پیامبر را به او تقدیم می‌کند.
ز دست مطرب مجلس چو دف کنم فریاد
برای نغمه‌ای از بس اصول می‌آرد!
هوش مصنوعی: وقتی که از دست نوازنده‌ی مجلس به ستوه می‌آیم و به نواختن دف می‌پردازم، به خاطر تنوع و شیوه‌های زیادش، فریاد می‌زنم تا اسبابی برای شنیدن نغمه‌ای پیدا کنم.
ز کارسازی همت سلیم شکوه مکن
که هرچه می‌کنی آن را قبول می‌آرد
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش‌های خوب و نیکو خود، ناامید نباش. هر آنچه انجام دهی، مورد پذیرش و تأیید قرار خواهد گرفت.