شمارهٔ ۳۵
فرید روی زمین زین عابدین که رخت
به چرخ عزو شرف کرده مهری و ماهی
ایا سپهر مکانی که زهره و کیوان
به درگه تو کند این غلامی، آن داهی
ایا رفیع جنابی که شاه قدر ترا
سزد که مهر کند تاجی آسمان گاهی
شمیم لطف ترا متصف چو جان بخشی
سموم قهر ترا خاصیت چو جانکاهی
گرفته وصف جلال تو شرق را تا غرب
رسیده صیت کمالت ز ماه تا ماهی
اوامرت به امور است چرخ را آمر
نواهیت ز معانی است زهره را ناهی
ترا چو اصل فراق است عمر دشمن و دوست
ولیکن این به درازی و آن به کوتاهی
بر سخای تو کز آن حصول می یابد
هر آنچه می طلبی و هر آنچه میخواهی
روایتی بود اکرام معن بی معنی
حکایتی بود اوصاف یحیی افواهی
در این دو روزه مرا نامه ای فرستادی
چو لطف خویش به جانبخشی و به غم کاهی
مرا به ماهی و نارنج یاد کردی و داد
زشفقت توام ارسال این دو آگاهی
همیشه ماهی و نارنج تا که بخشد نفع
زعلت یرقان چهره چون شود کاهی
رخ حبیب تو با دابه رنگ چون نارنج
تن عدوی تو غلطان به خاک چون ماهی
شمارهٔ ۳۴ - تبریک عید و مدح: عید است و بر کاخ حمل زد تکیه شاه خاوریشمارهٔ ۳۶: فلان گنده بینی را نظر کن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرید روی زمین زین عابدین که رخت
به چرخ عزو شرف کرده مهری و ماهی
هوش مصنوعی: فرید، تنها و بینظیر است بر روی زمین، مانند عابدی که با رفتنش به آسمان، ستارگان و ماه را در مقام عزت و شرافت جای داده است.
ایا سپهر مکانی که زهره و کیوان
به درگه تو کند این غلامی، آن داهی
هوش مصنوعی: آیا آسمانی که سیارههای زهره و کیوان در آن به درگاه تو تقدیم این بنده را میکنند، تو را شایستهی این مقام نمیسازد؟
ایا رفیع جنابی که شاه قدر ترا
سزد که مهر کند تاجی آسمان گاهی
هوش مصنوعی: آیا تو ای بزرگوار که شایستهای، تا آنجا که آسمان هم گاهی بر سر تو تاجی از محبت نهد؟
شمیم لطف ترا متصف چو جان بخشی
سموم قهر ترا خاصیت چو جانکاهی
هوش مصنوعی: عطر محبت تو سرشار از جانبخشیدگی است، در حالی که خشم تو اثرش مانند جانکاهی است.
گرفته وصف جلال تو شرق را تا غرب
رسیده صیت کمالت ز ماه تا ماهی
هوش مصنوعی: وصف عظمت تو شرق را فراگرفته است و شهرت کمالت از ماهیان تا افقها گسترش یافته است.
اوامرت به امور است چرخ را آمر
نواهیت ز معانی است زهره را ناهی
هوش مصنوعی: اوامر به کارهای مختلف مربوط میشوند و چیزی که چرخ را به حرکت در میآورد، از مفاهیم و معناها ناشی میشود. همچنین زهره به عنوان یک سیاره، وظیفهای در عدم انجام برخی از امور دارد.
ترا چو اصل فراق است عمر دشمن و دوست
ولیکن این به درازی و آن به کوتاهی
هوش مصنوعی: عمر انسان بهگونهای است که هم دوستی و هم دشمنی در آن وجود دارد. اما این دو، هر کدام به متفاوتی سپری میشوند؛ یعنی دوستی ممکن است طولانیتر باشد و دشمنی ممکن است کوتاهتر بگذرد، و برعکس.
بر سخای تو کز آن حصول می یابد
هر آنچه می طلبی و هر آنچه میخواهی
هوش مصنوعی: بر این بخشندگی تو، هر چیزی که بخواهی و هر آنچه که در جستجوی آن هستی، به دست میآید.
روایتی بود اکرام معن بی معنی
حکایتی بود اوصاف یحیی افواهی
هوش مصنوعی: روایتهایی وجود داشت که به نوعی نیکی و احترام به معنی اشاره میکرد، در حالی که داستانهایی نیز درباره صفات یحیی مطرح بود که تنها به صورت شنیده شده بیان میشد.
در این دو روزه مرا نامه ای فرستادی
چو لطف خویش به جانبخشی و به غم کاهی
هوش مصنوعی: در این دنیا که گذرا و کوتاه است، تو نامهای برایم فرستادی که نشاندهنده محبت و توجهت به من است و به دلایلی که ممکن است غمانگیز باشد.
مرا به ماهی و نارنج یاد کردی و داد
زشفقت توام ارسال این دو آگاهی
هوش مصنوعی: یاد تو مرا به یاد ماهی و نارنج میاندازد و از دلسوزی توست که این دو خاطره را با من در میان گذاشتی.
همیشه ماهی و نارنج تا که بخشد نفع
زعلت یرقان چهره چون شود کاهی
هوش مصنوعی: همواره نارنج و ماهی وجود دارند تا زمانی که از زردی پوست یا چهره کم کنند و آن را به رنگی خوشایند مانند سبز تبدیل کنند.
رخ حبیب تو با دابه رنگ چون نارنج
تن عدوی تو غلطان به خاک چون ماهی
هوش مصنوعی: چهره محبوب تو مانند رنگ نارنجی است و دشمن تو مانند ماهی به زمین غلتیده است.