شمارهٔ ۶۶
تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست
میتوان گفت که خوش تر زچمن جایی هست
گرچه خواهند از او داد من، اما نتوان
بی سبب کشته شد امروز که فردایی هست
با وجودم به دلی غم نه و تا من هستم
غم نداند که به غیر از دل من جایی هست
جان به کف دارم و دانم به کلافی ندهند
یوسفی را که به هر گوشه زلیخایی هست
حسرت قوت رفتار چه آرد به سرم
چون به کویی نگرم نقش کف پایی هست
شاد از اینم که نداری سر سودای کسی
گرچه در هر سری از عشق تو سودایی هست
سالک راه سخن طبع (سحابست) امروز
اگر این مرحله را مرحله پیمایی هست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا زهر صید نه در دام تو غوغایی هست
میتوان گفت که خوش تر زچمن جایی هست
هوش مصنوعی: تا زمانی که زهر صید در دام تو وجود دارد، غوغایی برپا است و میتوان گفت جایی بهتر از چمن وجود ندارد.
گرچه خواهند از او داد من، اما نتوان
بی سبب کشته شد امروز که فردایی هست
هوش مصنوعی: هرچند عدهای میخواهند به خاطر او مجازات کنم، اما امروز نمیتوان بیدلیل جان کسی را گرفت، زیرا فردایی در پیش است.
با وجودم به دلی غم نه و تا من هستم
غم نداند که به غیر از دل من جایی هست
هوش مصنوعی: با وجود من، دل غمگینی نخواهد داشت و تا زمانی که من هستم، غم نمیداند که جایی جز دل من وجود دارد.
جان به کف دارم و دانم به کلافی ندهند
یوسفی را که به هر گوشه زلیخایی هست
هوش مصنوعی: من جانم را در دست دارم و میدانم که حتی اگر به دست کسی بیفتم، نمیتوانند کسی مثل یوسف را به آسانی در اختیار من قرار دهند؛ زیرا در هر گوشه، زلیخاهایی وجود دارند که او را میخواهند.
حسرت قوت رفتار چه آرد به سرم
چون به کویی نگرم نقش کف پایی هست
هوش مصنوعی: وقتی که به کوی معشوق نگاه میکنم و اثر پاهای او را میبینم، دلم برای لحظههای نزدیک شدن به او میسوزد و حسرت میخورم که نتوانستهام آن قدرت و توانایی را در خودم ایجاد کنم.
شاد از اینم که نداری سر سودای کسی
گرچه در هر سری از عشق تو سودایی هست
هوش مصنوعی: من از این خوشحالم که هیچ علاقه وAttachment ای به کسی نداری، هرچند در دل من همیشه حس عشق و شوقی نسبت به تو وجود دارد.
سالک راه سخن طبع (سحابست) امروز
اگر این مرحله را مرحله پیمایی هست
هوش مصنوعی: امروز اگر کسی در مسیر صحبت و بیان قرار گرفته باشد، مانند ابر است که در حال باریدن است. اگر میخواهد این مرحله را طی کند، باید آمادگی و تمرکز داشته باشد.