شمارهٔ ۱۲۵
نثارت جان کنم گر زر نباشد
اشارت کن گرت باور نباشد
جهان از آتش آهم بسوزد
اگر از آب چشمم تر نباشد
نباشد ماه من بی مهر چندان
اگر بی مهری اختر نباشد
به زیر تیغ نالم تا نیاید
که عیشی زین مرا خوش تر نباشد
کشی بی جرم خلقی را و دانی
سئوالی از تو در محشر نباشد
غم هجرم ز درد رشک اغیار
نباشد بیش اگر کمتر نباشد
نمیرد تا (سحاب) از دست جورت
تو را از حال او باور نباشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نثارت جان کنم گر زر نباشد
اشارت کن گرت باور نباشد
هوش مصنوعی: اگر چیزی برایم نداشته باشی، حتی اگر طلا هم نباشد، جانم را برای تو فدای میکنم، ولی اگر به من اطمینان نداشته باشی، هیچ نخواهم کرد.
جهان از آتش آهم بسوزد
اگر از آب چشمم تر نباشد
هوش مصنوعی: اگر اشک من خشک باشد، پس دنیا از آتش اندوه من خواهد سوخت.
نباشد ماه من بی مهر چندان
اگر بی مهری اختر نباشد
هوش مصنوعی: اگر ماه من بدون مهر و محبت باشد، چقدر بهتر است که ستارهها هم بیمحبت باشند.
به زیر تیغ نالم تا نیاید
که عیشی زین مرا خوش تر نباشد
هوش مصنوعی: من در زیر فشار سختیها و مشکلات خود را میزنم و میگویم که هیچ لذتی برایم بهتر از این نیست که به این درد و رنج اعتراف کنم.
کشی بی جرم خلقی را و دانی
سئوالی از تو در محشر نباشد
هوش مصنوعی: تو بدون هیچ دلیلی جان یک انسان را میگیری و میدانی که در روز قیامت از تو پرسشی نخواهد شد.
غم هجرم ز درد رشک اغیار
نباشد بیش اگر کمتر نباشد
هوش مصنوعی: غم دوریی تو از آنچه دیگران حس میکنند، دردناکتر نیست؛ بلکه اگر کم باشد، بیشتر هم نیست.
نمیرد تا (سحاب) از دست جورت
تو را از حال او باور نباشد
هوش مصنوعی: نمیرد تا که ابر از عشق تو بیفتد، و تو هیچ بویی از حال او نبری.