گنجور

شمارهٔ ۲۹ - تضمین غزل گلزار علیه‌الرحمه

چون ظهور از مغرب آنمهر جهان آرا کند
عالمی روشن بنور طلعت زیبا کند
آسمان را کی رسد تا ناز از بیضا کند
آنحجازی ماه من چون پرده از رخ واکند
آفتاب و ماه را از نور خود رسوا کند
شرع را جمعیت ار جهد عدو چونشد پریش
آیدو با جد ز جد شرع جدید آرد به پیش
کوری چشم حسود ملحد بوجهل کیش
از هلال ابروان بر منکران عشق خویش
معجز شق‌القمر ظاهر بیک ایما کند
در مزاج عالم آرد خون فاسد چون شتاب
حکم فصد از خالق عالم رسد بر آنجنانب
تیغ ابرو بر کشد چون ذوالفقار بوتراب
ترک چشمش از خلایق خون بریزد بیحساب
لعل او عیسی صفت اموات را احیا کند
تنگ سازد روزگار از عدل بر قابیلیان
لطف‌ها آرد بحال خسته هابیلیان
گیرد از فرعونیان داد دل حزقیلیان
از پی اتمام حجته بهر اسرائیلیان
همچو موسی ز آستین ظاهر ید بیضا کند
رهروان کوی جانان را دلیل راه کو
جان بلب آمد گدایان را عبور شاه کو
ظلمت شب از حد افزون شد طلوع ماه کو
نار نمرودی فروزان شد خلیل‌الله کو
تا که آتش بر محبان لاله حمرا کند
بر فرازد بیدق و بیرون کشد تیغ از نیام
نرم سازد زیر پای پیل اعدا را عظام
هم ملک او را سپاه و هم فلک او را غلام
آن وزیر حق چو بنشیند بر اسب انتقام
مات شاهان جهان را زان رخ زیبا کند
زد چو ما را عشق او بر خرمن هستی شرر
سوخت از سر تا بپا افروخت از پا تا بسر
شوق دیدارش چنان داریم کان نور بصر
گر بگیرد جان ما را در بهای یک نظر
تا قیامت شادمان ما را از این سودا کند
حب او بهر محبانش ثواب اندر ثواب
بغض او از بهر اعدایش عقاب اندر عقاب
عاشقانش را چه غم از شورش یوم‌الحساب
هر که امروز از شراب وصل او شد کامیاب
کی بدل اندیشه از هنگامه فردا کند
ای مرید راه حق جز راه عشقش را مپوی
در گلستان ارادت جز گل مهرش مبوی
هر که جوید غیر او نام و نشان از وی مجوی
هرکه را بر سر نباشد شوق دیدارش بگوی
ماتم ایمان خود را در جهان برپا کند
ای که هستی گل ریاض احمد مختار را
کن عطا برگی صغیر خسته افکار را
چند بیند بی‌گل رویت جفای خار را
ترسم ای گل هجر رویت هستی گلزار را
چون سموم مهرگان فصل خزان یغما کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون ظهور از مغرب آنمهر جهان آرا کند
عالمی روشن بنور طلعت زیبا کند
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید از سمت مغرب طلوع کند، جهانی را با نور زیبایی خود روشن می‌سازد و آن را آراسته می‌کند.
آسمان را کی رسد تا ناز از بیضا کند
آنحجازی ماه من چون پرده از رخ واکند
هوش مصنوعی: آسمان چگونه می‌تواند به خود ببالد و خود را به زیبایی‌های چهره‌ام بیاراید، وقتی که ماه من همچون پرده‌ای از روی زیبایش پرده‌برداری می‌کند؟
آفتاب و ماه را از نور خود رسوا کند
هوش مصنوعی: خورشید و ماه را با نور خود شرمنده و ناتوان می‌کند.
شرع را جمعیت ار جهد عدو چونشد پریش
آیدو با جد ز جد شرع جدید آرد به پیش
هوش مصنوعی: اگر دشمنان به جمعیت و اتحاد خود تلاش کنند، دین و شرع به هم می‌ریزد و از این رو، از جد و نسل قبلی دین، یک دین جدید و تازه به وجود خواهد آمد.
کوری چشم حسود ملحد بوجهل کیش
از هلال ابروان بر منکران عشق خویش
هوش مصنوعی: حسودانی که به افکار بد و نادرست خود می‌چسبند، نمی‌توانند زیبایی و جاذبه عشق را درک کنند و از هلالی که به شکل ابروان معشوق است، کور می‌شوند.
معجز شق‌القمر ظاهر بیک ایما کند
هوش مصنوعی: معجزه شکافتن ماه با یک اشاره به ظهور می‌پیوندد.
در مزاج عالم آرد خون فاسد چون شتاب
حکم فصد از خالق عالم رسد بر آنجنانب
هوش مصنوعی: در بدن و روح جهان، وقتی خون ناپاکی به وجود می‌آید، به سرعت دستور درمانی از خالق جهان صادر می‌شود.
تیغ ابرو بر کشد چون ذوالفقار بوتراب
ترک چشمش از خلایق خون بریزد بیحساب
هوش مصنوعی: ابروهایش مانند شمشیر ذوالفقار برکشیده می‌شود و نگاهش به قدری گیراست که هر کس را تحت تأثیر قرار می‌دهد و از چشمانش به اندازه‌ای دلربایی می‌کند که دل‌ها را می‌شکافد و خون گریه می‌کند.
لعل او عیسی صفت اموات را احیا کند
هوش مصنوعی: مرواریدهای سرخ، مانند عیسی که مردگان را زنده می‌کند، توانایی احیا کردن چیزهای مرده را دارند.
تنگ سازد روزگار از عدل بر قابیلیان
لطف‌ها آرد بحال خسته هابیلیان
هوش مصنوعی: روزگار به قابیلیان سختی می‌دهد، در حالی که به هابیلیان با الطاف و نعمت‌ها کمک می‌کند.
گیرد از فرعونیان داد دل حزقیلیان
از پی اتمام حجته بهر اسرائیلیان
هوش مصنوعی: دل حزقیل در زمان فرعونیان فریاد می‌زند و از ظلم و ستم آنان شکایت دارد تا به ملت اسرائیل نشان دهد که حجت و دلیل برایشان تمام شده است.
همچو موسی ز آستین ظاهر ید بیضا کند
هوش مصنوعی: مانند موسی، از آستین خود نشانه‌ای شگفت‌انگیز و معجزه‌آسا بیرون می‌آورد.
رهروان کوی جانان را دلیل راه کو
جان بلب آمد گدایان را عبور شاه کو
هوش مصنوعی: رهروانِ عاشق باید راه رسیدن به معشوق را بشناسند، اما در این بین، کسانی که تنها خواستار دیدار او هستند، ممکن است بدون راهنمایی و نشانه‌ای به آنجا برسند. در واقع، با وجود شلوغی و بی‌دلیل بودن برخی، دل‌سپرده‌ها و دردمندان همواره در جستجوی راه درست برای رسیدن به عشق و زیبایی هستند.
ظلمت شب از حد افزون شد طلوع ماه کو
نار نمرودی فروزان شد خلیل‌الله کو
هوش مصنوعی: تاریکی شب بسیار زیاد شده و نور ماهی که باید درخشان شود، کم‌نور است. کجاست آتش نمرود که ابراهیم خلیل‌الله بر آن پیروز شد؟
تا که آتش بر محبان لاله حمرا کند
هوش مصنوعی: آتش عشق و عاشقی، مانند شعله‌ای سوزان، دل‌های عاطفی را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد و احساساتی عمیق و تند را در آن‌ها ایجاد می‌کند.
بر فرازد بیدق و بیرون کشد تیغ از نیام
نرم سازد زیر پای پیل اعدا را عظام
هوش مصنوعی: در اوج میدان، سپاهی با شجاعت ظاهر می‌شود و شمشیرش را از غلاف بیرون می‌آورد. او با قدرت و توانایی زیر پای دشمنان، سختی‌ها را از میان برمی‌دارد و آنان را شکست می‌دهد.
هم ملک او را سپاه و هم فلک او را غلام
آن وزیر حق چو بنشیند بر اسب انتقام
هوش مصنوعی: هر دو دنیا و سلطنتش در اختیار اوست و حتی آسمان‌ها هم خدمت‌گزار او هستند. وقتی وزیر حق بر زین انتقام سوار شود، قدرت و انتقام او هم بسیج خواهد شد.
مات شاهان جهان را زان رخ زیبا کند
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ی او به قدری است که می‌تواند قدرت و جاه و جلال پادشاهان دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و آن‌ها را به حیرت وادارد.
زد چو ما را عشق او بر خرمن هستی شرر
سوخت از سر تا بپا افروخت از پا تا بسر
هوش مصنوعی: عشق او همچون آتشی بوده که در وجود ما شعله‌ور شده و از سر تا پا ما را سوزانده و شعله ور کرده است.
شوق دیدارش چنان داریم کان نور بصر
گر بگیرد جان ما را در بهای یک نظر
هوش مصنوعی: ما به شدت مشتاق دیدار او هستیم، به گونه‌ای که اگر نور چشم‌مان هم جان‌مان را بگیرد، باز هم حاضر هستیم برای یک نگاه از او بهایی بپردازیم.
تا قیامت شادمان ما را از این سودا کند
هوش مصنوعی: تا همیشه ما را از این فکر خوشحال نگه می‌دارد.
حب او بهر محبانش ثواب اندر ثواب
بغض او از بهر اعدایش عقاب اندر عقاب
هوش مصنوعی: عشق او برای دوستدارانش پاداشی بر پاداش‌هاست و نفرت او نسبت به دشمنانش عذاب و مجازات‌هایی بر مجازات‌ها.
عاشقانش را چه غم از شورش یوم‌الحساب
هر که امروز از شراب وصل او شد کامیاب
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ نگرانی از روز حساب ندارند، زیرا هر کسی که امروز از طعم شیرین وصال او بهره‌مند شود، خوشبخت و راضی است.
کی بدل اندیشه از هنگامه فردا کند
هوش مصنوعی: آیا کسی می‌تواند در میان هیاهوی فردا به فکر و اندیشه‌اش بپردازد؟
ای مرید راه حق جز راه عشقش را مپوی
در گلستان ارادت جز گل مهرش مبوی
هوش مصنوعی: ای پیرو مسیر حقیقت، جز راه عشق او را نپیمایید. در باغ محبت، جز گل مهر او را نچینید.
هر که جوید غیر او نام و نشان از وی مجوی
هرکه را بر سر نباشد شوق دیدارش بگوی
هوش مصنوعی: هر کس که غیر از او را جستجو کند، به دنبال نام و نشانی از او نروید. هر کسی که شوق دیدار او را در دل ندارد، بگویید.
ماتم ایمان خود را در جهان برپا کند
هوش مصنوعی: ماتم به معنای عزاداری و سوگواری است و در اینجا به این اشاره دارد که شخص یا گروهی، به دلیل از دست دادن ایمان یا باورهای خود، عزاداری و سوگواری می‌کند. در واقع این عبارت نشان‌دهنده این است که از دست دادن ایمان، باعث ایجاد ناراحتی و غم در دل انسان می‌شود و این احساس می‌تواند در جامعه یا جهانی بزرگتر نیز پراکنده شود.
ای که هستی گل ریاض احمد مختار را
کن عطا برگی صغیر خسته افکار را
هوش مصنوعی: ای موجودی که همچون گل در باغ احمد مختار هستی، بر دل کوچکی که خسته و غمگین است، لطف و رحمت خود را نازل کن.
چند بیند بی‌گل رویت جفای خار را
ترسم ای گل هجر رویت هستی گلزار را
هوش مصنوعی: چندین بار بی‌وجود تو و زیبایی‌ات، به درد و رنجی که در غیاب تو احساس می‌کنم نگاه می‌کنم. می‌ترسم که عشق تو، این باغ دل من را پژمرده کند.
چون سموم مهرگان فصل خزان یغما کند
هوش مصنوعی: وقتی وزش بادهای سرد پاییزی آغاز می‌شود و هوای گرم سال را می‌برد، تغییرات فصل خزان نمایان می‌شود.