شمارهٔ ۷۴ - تاریخ وفات شاعر فاضل
سرچشمهٔ عرفان بود الحق دل سودائی
میرست گل حکمت ز آب و گل سودائی
انوار سهیلی را شد نازم وزین عالم
تحصیل چنین نامی شد حاصل سودائی
حق خواست نماید طی این راه سعادت را
بر بختی همت بست خوش محمل سودائی
اینجا بدرستی زیست آنجا بود آسوده
پیدا بود از ماضی مستقبل سودائی
افکند تن و جان کرد ایثار ره جانان
بد در ره وصل آری تن حایل سودائی
میخواست صغیر از وی تاریخ کند عنوان
چون رحمت یزدانی شد شامل سودائی
آورد ادیبی سر از جمع برون گفتا
شد مست لقای یار اینک دل سودائی
۱۳۵۲
شمارهٔ ۷۳ - تاریخ رحلت شمس الفلک الحقیقه جامع الشریعه: گر کرد سفر روح سبکبار موافقشمارهٔ ۷۵ - تاریخ فوت مرحوم حاج محمدکاظم المتخلص بغمگین: اوستاد سخن سرا غمگین
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرچشمهٔ عرفان بود الحق دل سودائی
میرست گل حکمت ز آب و گل سودائی
هوش مصنوعی: دل عاشق و شوریده، حقیقتاً، منبع علم و معرفت است. گل حکمت از وجود و هستی این دل پرشور، رشد میکند.
انوار سهیلی را شد نازم وزین عالم
تحصیل چنین نامی شد حاصل سودائی
هوش مصنوعی: نور و زیبایی ستارههای سهیل را میستایم و از اینکه در این دنیا به چنین نامی دست یافتهام، احساس شگفتی و خوشحالی میکنم.
حق خواست نماید طی این راه سعادت را
بر بختی همت بست خوش محمل سودائی
هوش مصنوعی: حق خواست که سعادت را در این راه نشان دهد و خوشبختی را به همت و تلاش بپیوندد، تا سودای خوش را در دل داشته باشد.
اینجا بدرستی زیست آنجا بود آسوده
پیدا بود از ماضی مستقبل سودائی
هوش مصنوعی: در اینجا به درستی زندگی میشود و در آنجا آسایش پیدا میشود. از گذشته و آینده هیچ غمی وجود ندارد.
افکند تن و جان کرد ایثار ره جانان
بد در ره وصل آری تن حایل سودائی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نکتهای عمیق و فلسفی اشاره دارد. او میگوید که برای رسیدن به معشوق و وصال او، باید از جسم و جان خود گذشت و خود را فدای عشق کرد. مسیر وصل به محبوب، نیازمند فداکاری و ایثار است و آدمی باید از موانع و حجابها عبور کند تا به آنچه که قلبش به آن longing دارد، دست یابد. عشق واقعی به معنای رهایی از قید و بندهای دنیوی است.
میخواست صغیر از وی تاریخ کند عنوان
چون رحمت یزدانی شد شامل سودائی
هوش مصنوعی: صغیر از او خواست که عنوانی تاریخی بسازد، اما همانطور که رحمتی از سوی خدا شامل حال او شد، دچار حسی از شیدایی و جنون گردید.
آورد ادیبی سر از جمع برون گفتا
شد مست لقای یار اینک دل سودائی
هوش مصنوعی: یک ادیب از جمع همنشینان بیرون آمد و گفت: حالا که از دیدار محبوبم مست شدهام، دیگر دلم به حال و روز خودش نمیرسد.