گنجور

شمارهٔ ۱۰۳ - در تعریف خط پارسی

ای خطِ ایرانی ای خالِ جمالِ روزگار
وَه چه زیبایی و جان‌پرور چو خطّ و خالِ یار
به به ای آیینهٔ روشن که می‌سازی عیان
از ادیبانِ جهان چهرِ عروسِ ابتکار
حافظ و سعدی و فردوسی، نظامی، مولوی
سر به سر کردند از فیضِ تو کسبِ افتخار
ای بسا خَطّاط کز یُمنِ تو صاحب‌شهرتند
میر را تنها ندادستی به عالم اشتهار
هرکه محظوظ از صفای توست الحق فارغ است
از تماشای گلستان وز صفای لاله‌زار
هرکه را بینا نسازی دیده‌اش کور است کور
هرکه را عزّت نبخشی در جهان خوار است خوار
تا تو ننمایی حکایت کس نمی‌داند ز کیست
گر بُوَد کاخِ مجلّل ور بُوَد سنگ مزار
دولتِ شخصیتِ ما از تو باشد مستدام
پایهٔ ملیتِ ما بر تو باشد استوار
اعتبارِ مُلکِ مایی چون تویی ما را سند
مُلک آری بی‌سند هرگز ندارد اعتبار
از اساتید گرامی و از نیاکان عظام
نیست ما ایرانیان را از تو بهتر یادگار
با تو از نقش گل و تفریح گلشن فارغیم
صفحهٔ تاریخ ما هست از تو پرنقش و نگار
جیب و دامانت ز غوّاصانِ بحرِ معرفت
پر بُوَد از گوهرِ رخشنده دُرِّ شاهوار
حکمت و علم و کمال و رفعت و فضل و هنر
آن به دست آرد که اندرز تو را بندد به کار
بی‌تو ای خط کی تواند عاشق دلداده‌ای
راز دل در نامهٔ معشوق سازد آشکار
کی ز حال هم شوند آگاه بی‌امداد تو
مردم هر مرز و بوم و اهل هر شهر و دیار
بس‌ امانت‌های ذی‌قیمت که بسپارند خلق
بر تو چون گردند از دنیا به عقبی رهسپار
از تو باشد در دوائر ثابت اجرای امور
با تو نظم ملک را در دست گیرد شهریار
با تو تاجر از تجارت می‌شود نائل به سود
با تو مفتی می‌دهد فتوای خود را انتشار
خط بسی بوده است در ایران ولیکن حُسنِ تو
جملگی را کرد منسوخ و تو ماندی برقرار
خطِّ دیگر نیز خواهد با تو گر پهلو زند
در برِ زیبایی‌ات زشت است و پست و شرمسار
از خدا خواهد صغیر ای افتخار باستان
تا بُوَد ایران بیا در آن تو باشی پایدار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خطِ ایرانی ای خالِ جمالِ روزگار
وَه چه زیبایی و جان‌پرور چو خطّ و خالِ یار
هوش مصنوعی: ای خط فارسی، تو مانند خالی زیبا در چهره زمان هستی. چقدر زیبا و جان‌پرور هستی، مانند خط و خال محبوب من.
به به ای آیینهٔ روشن که می‌سازی عیان
از ادیبانِ جهان چهرِ عروسِ ابتکار
هوش مصنوعی: آهسته بگو ای آینهٔ درخشان که حقیقت و زیبایی را از نویسندگان و ادیبان بزرگ نمایان می‌کنی، چهرهٔ نوآوری و خلاقیت را به نمایش می‌گذاری.
حافظ و سعدی و فردوسی، نظامی، مولوی
سر به سر کردند از فیضِ تو کسبِ افتخار
هوش مصنوعی: حافظ، سعدی، فردوسی، نظامی و مولوی همه به خاطر تأثیر و برکت تو افتخار و بزرگی به دست آوردند.
ای بسا خَطّاط کز یُمنِ تو صاحب‌شهرتند
میر را تنها ندادستی به عالم اشتهار
هوش مصنوعی: بسیاری از خوش‌نویسان به خاطر لطف و پشتکار تو به شهرت رسیده‌اند، اما تو هرگز به تنهایی به دنیا شناخته نشدی.
هرکه محظوظ از صفای توست الحق فارغ است
از تماشای گلستان وز صفای لاله‌زار
هوش مصنوعی: هر کسی که از زیبایی و صفای تو لذت می‌برد، واقعاً نیاز ندارد که به تماشای گلستان و زیبایی‌های لاله‌زار بپردازد.
هرکه را بینا نسازی دیده‌اش کور است کور
هرکه را عزّت نبخشی در جهان خوار است خوار
هوش مصنوعی: هر کسی را که درک و بصیرت ندهی، نمی‌تواند به درستی ببیند و در واقع مثل کسی است که چشم ندارد. همچنین، هر کس را که به او احترام و عزت ندهی، در جامعه بی‌ارزش و خوار خواهد بود.
تا تو ننمایی حکایت کس نمی‌داند ز کیست
گر بُوَد کاخِ مجلّل ور بُوَد سنگ مزار
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو داستان را روایت نکنی، کسی نمی‌داند که این کاخ باشکوه از آن کیست یا اینکه آیا این فقط یک سنگ قبر است.
دولتِ شخصیتِ ما از تو باشد مستدام
پایهٔ ملیتِ ما بر تو باشد استوار
هوش مصنوعی: ما به شخصیت و اعتبار خود از تو وابسته‌ایم و بر اساس تو و حمایت‌های تو، ملیت و هویت خود را پایدار می‌سازیم.
اعتبارِ مُلکِ مایی چون تویی ما را سند
مُلک آری بی‌سند هرگز ندارد اعتبار
هوش مصنوعی: ارزش و اعتبار سرزمین و ملک ما به وجود توست، و بدون تو هیچ‌گونه اعتباری ندارد و نمی‌توان آن را به رسمیت شناخت.
از اساتید گرامی و از نیاکان عظام
نیست ما ایرانیان را از تو بهتر یادگار
هوش مصنوعی: ما ایرانیان یادگاری باارزش‌تر از شما از استادان و نیاکان گرانقدر خود نداریم.
با تو از نقش گل و تفریح گلشن فارغیم
صفحهٔ تاریخ ما هست از تو پرنقش و نگار
هوش مصنوعی: ما از زیبایی‌ها و سرگرمی‌های گل و باغ بی‌نیازیم، زیرا تاریخ ما پر از نشانه‌ها و طرح‌های توست.
جیب و دامانت ز غوّاصانِ بحرِ معرفت
پر بُوَد از گوهرِ رخشنده دُرِّ شاهوار
هوش مصنوعی: در دل و جانت از جویندگان علم و معرفت پر است و از دانش‌های با ارزش و درخشان سرشار است.
حکمت و علم و کمال و رفعت و فضل و هنر
آن به دست آرد که اندرز تو را بندد به کار
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند به حکمت، دانش، کمال، بلندمرتبه‌گی، فضیلت و هنر دست یابد که بتواند اندرز و نصیحت تو را به عمل درآورد و در زندگی به کار گیرد.
بی‌تو ای خط کی تواند عاشق دلداده‌ای
راز دل در نامهٔ معشوق سازد آشکار
هوش مصنوعی: بی‌تو، ای نوشته، چگونه ممکن است کسی که عاشق و دلداده است، بتواند راز دلش را در نامه‌ای برای معشوقش فاش کند؟
کی ز حال هم شوند آگاه بی‌امداد تو
مردم هر مرز و بوم و اهل هر شهر و دیار
هوش مصنوعی: کی اگر تو نباشی، مردم هر سرزمین و ساکنان هر شهری از حال یکدیگر باخبر نمی‌شوند و به یکدیگر کمک نمی‌کنند.
بس‌ امانت‌های ذی‌قیمت که بسپارند خلق
بر تو چون گردند از دنیا به عقبی رهسپار
هوش مصنوعی: افراد بسیاری دارایی‌های با ارزش خود را به تو می‌سپارند، زمانی که با نگرانی از دنیا به سوی زندگی پس از مرگ حرکت می‌کنند.
از تو باشد در دوائر ثابت اجرای امور
با تو نظم ملک را در دست گیرد شهریار
هوش مصنوعی: با وجود تو، کارها به شکل منظم پیش می‌رود و پادشاه بر سلطنت خود تسلط پیدا می‌کند.
با تو تاجر از تجارت می‌شود نائل به سود
با تو مفتی می‌دهد فتوای خود را انتشار
هوش مصنوعی: با تو، انسان به سودی می‌رسد که در تجارت به دست نمی‌آید و تو هر فتوایی که بدهی، در جامعه منتشر می‌شود.
خط بسی بوده است در ایران ولیکن حُسنِ تو
جملگی را کرد منسوخ و تو ماندی برقرار
هوش مصنوعی: در ایران خط و نگارش‌های بسیاری وجود داشته است، اما زیبایی تو باعث شد که همه آنها فراموش شوند و فقط تو همچنان باقی مانی.
خطِّ دیگر نیز خواهد با تو گر پهلو زند
در برِ زیبایی‌ات زشت است و پست و شرمسار
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد در کنار تو قرار بگیرد، باید بداند که زیبایی تو آن‌قدر برجسته است که هر آنچه در کنار تو باشد به شدت کم‌ارزش و شرمنده به نظر می‌رسد.
از خدا خواهد صغیر ای افتخار باستان
تا بُوَد ایران بیا در آن تو باشی پایدار
هوش مصنوعی: خداوند از تو می‌خواهد ای بزرگوار باستانی، تا ایران همواره پایدار بماند و تو در آن حضور داشته باشی.

حاشیه ها

1402/09/30 07:11
امیرحسین صباغی

بسیار زیبا گفتند. هنوز هم نادان‌هایی هستند که اصرار به تغییر خط دارند.