شمارهٔ ۱۰۰ - در تشرف سیدالعارفین ملاذالسالکین میرزا زینالعابدین نعمتعلیشاه
گفتم برندی آیا دیدن توان خدا را
گرمی توان خبر ده از روی لطف ما را
گفتا توان ولیکن با دیدهئی که بیند
در موقع زیارت سلطان دین رضا را
گفتم مگر توان دید شه را بدیده گفتا
اصل زیارت اینست در باب مدعا را
صاحبسرا اگر نیست اندر سراچه حاصل
هر روز اگر تو صد بار کوبی و در سرا را
ور هست و رؤیت وی بهر تو شد میسر
آنگه توان زیارت بشمرد آن لقا را
قسم دگر نباشد جز آستانه بوسی
در بزم خاص شاهان ره نیست هر گدا را
گفتم اگر نبودیم ما اهل آن زیارت
یزدان نخواست محروم یک مشت بینوا را
نعمتعلی شه آنجاست مشمول لطف مولاست
البته میکند یاد یاران آشنا را
گشتند چون رسولان مشمول رحمت حق
بودند امتان نیز مشمول آن عطا را
خرم دمی که ناگاه آید بجلوه چون ماه
تا اهل دل به بینند آن روی دلربا را
آن حامی شریعت آن رهبر طریقت
آنکوست درحقیقت شه کشور صفا را
دارد صغیر امید کز لطف بینهایت
مولی به پای دارد همواره این لوا را
شمارهٔ ۹۹ - بمناسبت مراجعت جناب آقایام یرعباس نعمتاللهی: باد این بوی خوش از دشت ختا آورده استشمارهٔ ۱۰۱ - در طلب صلح حقیقی: کی شود در نغمه آید بلبل بستان صلح
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتم برندی آیا دیدن توان خدا را
گرمی توان خبر ده از روی لطف ما را
هوش مصنوعی: گفتم آیا تو میتوانی خدا را ببینی؟ اگر تو این قدرت را داری، لطفاً از زیباییهای ما بگو.
گفتا توان ولیکن با دیدهئی که بیند
در موقع زیارت سلطان دین رضا را
هوش مصنوعی: گفت: «میتوانم، اما فقط با چشمی که بتواند هنگام دیدار با سلطان دین رضا را ببیند.»
گفتم مگر توان دید شه را بدیده گفتا
اصل زیارت اینست در باب مدعا را
هوش مصنوعی: گفتم آیا میتوان شه را با چشم دید؟ او پاسخ داد که اصل زیارت همین است که در مورد خواستهها و آرزوهاست.
صاحبسرا اگر نیست اندر سراچه حاصل
هر روز اگر تو صد بار کوبی و در سرا را
هوش مصنوعی: اگر صاحبخانه در منزل نیست، بیفایده است که هر روز به در میزنی و از او انتظار دیدار داری.
ور هست و رؤیت وی بهر تو شد میسر
آنگه توان زیارت بشمرد آن لقا را
هوش مصنوعی: اگر دیدن او برای تو ممکن شد، آنگاه میتوانی دیدار و محبوبیت آن ملاقات را در شمار بیاوری.
قسم دگر نباشد جز آستانه بوسی
در بزم خاص شاهان ره نیست هر گدا را
هوش مصنوعی: سوگند دیگری برای گدایی وجود ندارد، جز اینکه در محفل مخصوص شاهان، برای بوسیدن آستانه دروازه شان حضور پیدا کند. هر گدا به این راه دسترسی ندارد.
گفتم اگر نبودیم ما اهل آن زیارت
یزدان نخواست محروم یک مشت بینوا را
هوش مصنوعی: اگر ما در آن مکان مقدس حاضر نبودیم، خداوند خواهان محروم کردن گروهی از بیچارهها نبود.
نعمتعلی شه آنجاست مشمول لطف مولاست
البته میکند یاد یاران آشنا را
هوش مصنوعی: بهترین و با فضیلتترین افراد در جایی هستند که مورد توجه و رحمت خداوند قرار دارند و حتماً یاد دوستان و آشناهای خود را فراموش نمیکنند.
گشتند چون رسولان مشمول رحمت حق
بودند امتان نیز مشمول آن عطا را
هوش مصنوعی: پیامبران چون مورد رحمت خدا قرار گرفتند، امتها نیز از آن نعمت بهرهمند شدند.
خرم دمی که ناگاه آید بجلوه چون ماه
تا اهل دل به بینند آن روی دلربا را
هوش مصنوعی: لحظهای خوشحالکننده و دلپذیر گاهی پیش میآید که به طرز ناگهانی، شخصی زیبا و دلربا مانند ماه در جلوهای شگفتانگیز ظاهر میشود؛ به گونهای که افرادی که دلشان پر از احساس است، میتوانند آن چهره دلانگیز را ببینند و از زیباییاش لذت ببرند.
آن حامی شریعت آن رهبر طریقت
آنکوست درحقیقت شه کشور صفا را
هوش مصنوعی: آن حامی دین و راهنمای طریقت، کسی است که در واقع، پادشاه سرزمین آرامش و صفا میباشد.
دارد صغیر امید کز لطف بینهایت
مولی به پای دارد همواره این لوا را
هوش مصنوعی: صغیر امید دارد که به واسطه لطف بیپایان پروردگار، همیشه این گردنبند را به پای خود داشته باشد.