گنجور

شمارهٔ ۸۷ - تاریخ

سیه چرده حاجی بشیر آنکه بود
دلش از ریاضت سفید و منیر
نه جز ذکر محبوبش اندر زبان
نه جز یاد مولایش اندر ضمیر
همش خوی نیک و همش خلق خوش
همش موی مشگ و همش بوعبیر
عرض رفت چون ناگهان زین سرای
بدان سو که هرکس رود ناگزیر
به تعیین تاریخ فوتش همی
ز یک جمع مستفسر‌ آمد صغیر
بشیری سر آورد بیرون و گفت
که جا در جنان یافت حاجی بشیر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سیه چرده حاجی بشیر آنکه بود
دلش از ریاضت سفید و منیر
هوش مصنوعی: حاجی بشیر که چهره‌اش سیاه است، دلش به خاطر ریاضت و زحماتی که کشیده، پاک و روشن است.
نه جز ذکر محبوبش اندر زبان
نه جز یاد مولایش اندر ضمیر
هوش مصنوعی: او تنها به یاد محبوبش در زبان و به یاد مولایش در دل است و هیچ چیز دیگری در خاطرش نیست.
همش خوی نیک و همش خلق خوش
همش موی مشگ و همش بوعبیر
هوش مصنوعی: تمام ویژگی‌های او نیکو و رفتارهایش خوشایند است. موهایش سیاه و خوشبو است و بویی دلپذیر دارد.
عرض رفت چون ناگهان زین سرای
بدان سو که هرکس رود ناگزیر
هوش مصنوعی: رفته‌ها به‌ناگاه از این خانه به آن سو می‌روند، و هر کسی که برود، ناگزیر باید برود.
به تعیین تاریخ فوتش همی
ز یک جمع مستفسر‌ آمد صغیر
هوش مصنوعی: در میان یک گروه پرسش‌کننده، فردی کوچک به تعیین تاریخ مرگش پرداخته است.
بشیری سر آورد بیرون و گفت
که جا در جنان یافت حاجی بشیر
هوش مصنوعی: بشیری از دل شاد و بشارت به بیرون آمد و اعلام کرد که حاجی بشیر در بهشت جا و مکانی پیدا کرده است.