گنجور

شمارهٔ ۸۱ - تاریخ

شیخ اسمعیل تاج الواعظین آنکسکه بود
بلبل آسا نغمه زن یکعمر در بستان دوست
عشق بی پایان اوبا دوست محکم بود و شد
شامل او در دو عالم لطف بی‌پایان دوست
نازم آن ثابت قدم عاشق که تیغ مرگ هم
دست او نتوان کند کوتاه از دامان دوست
ارجعی از دوست بشنید و بسوی او شتافت
دوست لذت میبرد از بردن فرمان دوست
بهر تاریخ وفاتش زد رقم کلک صغیر
کرد اسمعیل جان از جلوهٔی قربان دوست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ اسمعیل تاج الواعظین آنکسکه بود
بلبل آسا نغمه زن یکعمر در بستان دوست
هوش مصنوعی: شیخ اسمعیل تاج الواعظین، کسی است که مانند بلبل به نغمه‌سرایی مشغول بود و تمام عمر خود را در باغ دوست گذرانده است.
عشق بی پایان اوبا دوست محکم بود و شد
شامل او در دو عالم لطف بی‌پایان دوست
هوش مصنوعی: عشق بی‌پایان او به وسیله دوستی قوی شکل گرفته و در هر دو جهان، محبت و رحمت بی‌انتهای دوست شامل حال او شده است.
نازم آن ثابت قدم عاشق که تیغ مرگ هم
دست او نتوان کند کوتاه از دامان دوست
هوش مصنوعی: به آرزوی کسی که با عشق و وفاداری‌اش در برابر تمام خطرات و تهدیدات، از جمله مرگ، ایستادگی می‌کند و نمی‌گذارد که هیچ عاملی او را از دوستش دور کند.
ارجعی از دوست بشنید و بسوی او شتافت
دوست لذت میبرد از بردن فرمان دوست
هوش مصنوعی: شخصی از دوست خود خبری دریافت کرد و به سمت او رفت. دوست از این که توانسته به او فرمانی بدهد، لذت می‌برد.
بهر تاریخ وفاتش زد رقم کلک صغیر
کرد اسمعیل جان از جلوهٔی قربان دوست
هوش مصنوعی: به خاطر تاریخ وفاتش با قلمی زیبا یادبودی نوشتند و اسماعیل جان از زیبایی و نیکویی آن یادگار قربانی کرد.