شمارهٔ ۲۴ - خانهٔ تنگ
خانه ما هست بسی تنگتر
از رحم مادر و صلب پدر
هست همانا مثل ما در آن
همچو جنین در رحم مادران
حجره و صحنش همه بر روی هم
پنج دو ذرع است زده ذرع کم
بر حجراتش کند ار کس عبور
فاتحه خواند به خیال قبور
باد ز بیجائی و بیم فشار
هیچ در آن خانه ندارد گذار
دورهٔ هر سال در آن غم سرا
میگذرد سخت دوشش مه به ما
سختی آن خانهٔ بد چار فصل
گردد از این فصل بدان فصل وصل
فصل زمستان نکند آفتاب
هیچ در آن خانه ایاب و ذهاب
واقعه بر عکس بود در بهار
مه نشود دیده به شبهای تار
لیک چو خورشید نماید طلوع
تافتن اول کند آنجا شروع
تا به شب آن خانه چو نیران کند
گوئی ادا دین زمستان کند
الغرض آن خانه که باشد بدهر
تنگتر از چشم خسیسان شهر
پر شده امسال ز انبوه برف
گشته پدیدار در آن کوه برف
تنگ ز بس گشته بما آن قفس
می نتوانیم کشیدن نفس
گویدمان برف که جای دگر
زود گزینید برای مقر
زود به بندید از این خانه بار
زانکه در این خانه منم خانهدار
حادثه بنگر که در این انقلاب
هم شده دیوار وی از بن خراب
حاصل این قصه بود بیدرنگ
این که چو گردد به کسی کار تنگ
بایدش از شکوه به بندد دهان
ورنه به تنگی بفزاید جهان
ما که شکایت به زبان داشتیم
شکوه ز تنگی مکان داشتیم
هیچ نبخشید شکایت اثر
جز که شد آن تنگ بسی تنگتر
چشم صغیر است به لطف خدای
در طلب وسعت و تبدیل جای
شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش: ماست کشی بود به عهد قدیمشمارهٔ ۲۵ - کیفیت صلحیهٔ اصفهان: گوش فرا دار که سازم بیان
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خانه ما هست بسی تنگتر
از رحم مادر و صلب پدر
هوش مصنوعی: خانه ما بهحدی تنگ است که حتی نمیتوان آن را با فضای رحم مادر یا صلب پدر مقایسه کرد.
هست همانا مثل ما در آن
همچو جنین در رحم مادران
هوش مصنوعی: وجود ما نیز همانند جنینی در رحم مادران است.
حجره و صحنش همه بر روی هم
پنج دو ذرع است زده ذرع کم
هوش مصنوعی: تمامی فضای حجره و صحن آن در مجموع پنج مرتبه دو ذرع اندازهگیری شده و این اندازه کمی کمتر از آنچه باید باشد، است.
بر حجراتش کند ار کس عبور
فاتحه خواند به خیال قبور
هوش مصنوعی: اگر کسی به اتاقهای او عبور کند و فاتحهای بخواند، باید به یاد قبرها باشد.
باد ز بیجائی و بیم فشار
هیچ در آن خانه ندارد گذار
هوش مصنوعی: باد که در حال وزیدن است، به خاطر بیمکانی و ترس از فشار، هیچگاه به آن خانه نزدیک نمیشود.
دورهٔ هر سال در آن غم سرا
میگذرد سخت دوشش مه به ما
هوش مصنوعی: هر سال، در این محفل غمانگیز میگذرد و به سختی، ماه به ما نزدیک میشود.
سختی آن خانهٔ بد چار فصل
گردد از این فصل بدان فصل وصل
هوش مصنوعی: سختی زندگی و مشکلات آن در هر فصل و زمانی به مقایسه با خوشیها و لحظات خوب گذرا از بین میرود و میتوان از مشکلات گذر کرد. انسان در پیوند با دیگران و در لحظات خوب، میتواند بر سختیها فائق آید.
فصل زمستان نکند آفتاب
هیچ در آن خانه ایاب و ذهاب
هوش مصنوعی: در فصل زمستان، آفتاب هیچگاه به آن خانه نخواهد تابید و رفت و آمدی در آنجا وجود ندارد.
واقعه بر عکس بود در بهار
مه نشود دیده به شبهای تار
هوش مصنوعی: در بهار، اتفاقات به گونهای دیگر رخ میدهند؛ در شبهای تاریک، دیگر نمیتوان به روشنی و زیباییهای آن چشم دوخت.
لیک چو خورشید نماید طلوع
تافتن اول کند آنجا شروع
هوش مصنوعی: اما هنگامی که خورشید طلوع کند، روشنایی و تابش آن در آنجا آغاز میشود.
تا به شب آن خانه چو نیران کند
گوئی ادا دین زمستان کند
هوش مصنوعی: هنگامی که شب فرامیرسد، به نظر میرسد که آن خانه مانند آتش سوزی ویران میشود و گویی دینی به زمستان ادا میکند.
الغرض آن خانه که باشد بدهر
تنگتر از چشم خسیسان شهر
هوش مصنوعی: این خانه، در دنیا به اندازهای تنگ است که حتی برای نگاه کردن به آن، خیسی که در شهر وجود دارد، هم کم است.
پر شده امسال ز انبوه برف
گشته پدیدار در آن کوه برف
هوش مصنوعی: امسال به خاطر برف زیاد، کوهها به طور واضح و نمایان دیده میشوند.
تنگ ز بس گشته بما آن قفس
می نتوانیم کشیدن نفس
هوش مصنوعی: ما از بس در این قفس تنگ گرفتار شدهایم، دیگر نمیتوانیم نفس بکشیم.
گویدمان برف که جای دگر
زود گزینید برای مقر
هوش مصنوعی: میگوید که برف به ما توصیه میکند که برای مکان و زمان مناسب، زودتر تصمیم بگیریم.
زود به بندید از این خانه بار
زانکه در این خانه منم خانهدار
هوش مصنوعی: زود دست از این خانه بردارید و از آن بیرون بروید، زیرا من در اینجا صاحبخانه هستم.
حادثه بنگر که در این انقلاب
هم شده دیوار وی از بن خراب
هوش مصنوعی: به وقوع حوادث نگاه کن که در این تغییر و تحول، دیوار او به طور کامل ویران شده است.
حاصل این قصه بود بیدرنگ
این که چو گردد به کسی کار تنگ
هوش مصنوعی: این داستان نتیجهاش این است که وقتی کسی در شرایط سخت و دشواری قرار میگیرد، باید به کمک دیگران متوسل شود.
بایدش از شکوه به بندد دهان
ورنه به تنگی بفزاید جهان
هوش مصنوعی: انسان باید در برابر شکایت و نالهها سکوت کند، در غیر این صورت مشکلات و تنگیها در زندگی بیشتر خواهد شد.
ما که شکایت به زبان داشتیم
شکوه ز تنگی مکان داشتیم
هوش مصنوعی: ما که از مشکلات خود به زبان میآوردیم، از محدودیتهای محیط و فضا هم گلایه داشتیم.
هیچ نبخشید شکایت اثر
جز که شد آن تنگ بسی تنگتر
هوش مصنوعی: هیچ کس از شکایت نتیجهای نمیگیرد و این تنها باعث میشود که وضعیت بدتر و تنگتر شود.
چشم صغیر است به لطف خدای
در طلب وسعت و تبدیل جای
هوش مصنوعی: چشمان کوچک و محدود ما، با عنایت و رحمت خداوند، در جستجوی گسترش و تغییر مکان هستند.