گنجور

شمارهٔ ۱ - قطعه

شنیدم پشه‌‌ای بر پشت پیلی
نشست و خواست برخیزد دگر بار
بگفت ای پیل چو نخیزم من از جای
ملرز و خویش را محکم نگه دار
بگفت از‌ آمدن دادی چه رنجم
که تا از رفتنت باشم در آزار
نفهمیدم چو گشتی بار دوشم
ز بس ناچیز و خردی و سبک‌بار
ز جا جست و به مغز وی درون شد
برآوردش دمار از جان افکار
ز پا افکند ویرا و چنین گفت
بزرگا دشمنت را خُرد مشمار
مبین بر خصم خود از چشم تحقیر
که گاهی مور بینی و بود مار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.