گنجور

شمارهٔ ۵۷

جز مقام نیستی چون مأمنی در کار نیست
رخت آنجا کش که دزد و رهزنی در کار نیست
فکر کن در اصل خود ایقطره ماء‌بحر جود
تا ببینی در جهان ما و منی در کار نیست
چون شوی غافل ز یزدان ره زند اهریمنت
گر تو یزدانی شوی اهریمنی در کار نیست
روز و شب بهر جدال دیو نفس آماده باش
کادمیرا زان قوی‌تر دشمنی در کار نیست
نازم آن رند مسیحا دم کز استغنای طبع
در طریق فقر او را سوزنی در کار نیست
گر ندارد ننک از گور ستمکاران زمین
از چه آنانرا مزار و مدفنی در کار نیست
عاشقان عریان به خون غلتند زیر تیغ عشق
غنچهٔ این باغ را پیراهنی در کار نیست
کن طواف اهل دل گر حج اکبر بایدت
غیر دل حق را مقام و مسکنی در کار نیست
صرف شد در عاشقی عمر صغیر و خوش دلست
زانکه در عالم ازین خوشتر فنی در کار نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز مقام نیستی چون مأمنی در کار نیست
رخت آنجا کش که دزد و رهزنی در کار نیست
هوش مصنوعی: جز در مقام عدم، جایی امن نمی‌یابی. چادر خود را در جایی برپا کن که خبری از دزدان و راهزنان نیست.
فکر کن در اصل خود ایقطره ماء‌بحر جود
تا ببینی در جهان ما و منی در کار نیست
هوش مصنوعی: به این فکر کن که در حقیقت، تو تنها یک قطره از دریای بخشش هستی. سپس متوجه می‌شوی که در این جهان، مفهوم "من" و "ما" اصلاً وجود ندارد.
چون شوی غافل ز یزدان ره زند اهریمنت
گر تو یزدانی شوی اهریمنی در کار نیست
هوش مصنوعی: اگر از یاد خدا غافل شوی، شیطان بر تو مسلط می‌شود. اما اگر به خداوند توجه کنی، دیگر جایی برای شیطان در کار نیست.
روز و شب بهر جدال دیو نفس آماده باش
کادمیرا زان قوی‌تر دشمنی در کار نیست
هوش مصنوعی: همیشه آماده باش تا با نفس سرکش خود مبارزه کنی، زیرا هیچ دشمنی قوی‌تر از آن وجود ندارد.
نازم آن رند مسیحا دم کز استغنای طبع
در طریق فقر او را سوزنی در کار نیست
هوش مصنوعی: من به آن شخص بخصوص که مانند مسیحا سخن می‌گوید، افتخار می‌کنم. او به قدری از نظر روحی غنی است که در مسیر فقر، نیازی به هیچ چیز ندارد و حتی یک سوزن هم برای او مهم نیست.
گر ندارد ننک از گور ستمکاران زمین
از چه آنانرا مزار و مدفنی در کار نیست
هوش مصنوعی: اگر زمین از ظلم ستمکاران خالی باشد، پس چرا برای آنان مقبره و جایگاهی وجود ندارد؟
عاشقان عریان به خون غلتند زیر تیغ عشق
غنچهٔ این باغ را پیراهنی در کار نیست
هوش مصنوعی: عاشقان در عشق به شدت زجر می‌کشند و در برابر چالش‌ها و سختی‌ها قرار می‌گیرند. باغ عشق به قدری خالی از زیبایی و زینت است که حتی غنچه‌هایش هم فاقد لباس و پوشش مناسب برای نمایش خود هستند.
کن طواف اهل دل گر حج اکبر بایدت
غیر دل حق را مقام و مسکنی در کار نیست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به مقام والای اهل دل برسی و در حقیقت بزرگ‌ترین عبادت را انجام دهی، باید به دور آنان بچرخید. جز دل و عشق به حق، هیچ مکان و مقام واقعی در کار نیست.
صرف شد در عاشقی عمر صغیر و خوش دلست
زانکه در عالم ازین خوشتر فنی در کار نیست
هوش مصنوعی: عمر جوانی در راه عشق سپری شد و دلش شاد است؛ زیرا در دنیا هیچ کاری از این لذت‌بخش‌تر وجود ندارد.