گنجور

شمارهٔ ۶۸ - در تهنیت عید مولود حضرت اباعبدالله (ع)

خوش هوای فرودین امسال روح افزاستی
دل گشا و گیتی افروز و جهان آراستی
عید خوش فر جوانی داده بر دهر کهن
کانبساطی تازه در هر پیر و هر برناستی
مرحبا بر مقدم نوروز کز ره چون رسد
دی گریزان از جهان و غصه از دلهاستی
ساقی ای کان لطافت بنگر این لطف هوا
می بکف باز آگر از لطفت هوای ماستی
خرم از می‌سازما را ز انکه طرف کشتزار
طعنه زن از خرمی بر گنبد خضراستی
طرف صحرا مشگبو چون صحن بستانست و هم
صحن بستان پر ز گل چون دامن صحراستی
همچو من از عشق جانان در چمن از عشق گل
در نوا و نغمه هر سو بلبل شیداستی
کبک بر سوز و گداز بلبل ار خندد همی
او چه غم دارد که عاشق در جهان رسواستی
بی‌سخن از گیسوی مشگین یار آموخته است
این دلاویزی که اندر سنبل بویاستی
بی‌گمان از چشم فنان نگار اندوخته است
این همه شوخی که اندر نرگس شهلاستی
گر نه از هجر عذار لاله گون دلبر است
از چه داغ اندر درون لاله حمراستی
سوسن آزاده خاموش است با نامحرمان
لیک پیش محرمان با ده زبان گویاستی
گوش سرکی سر نیوشد گوش دل بگشا دمی
تا ببینی خامشان را بر فلک غوغاستی
بید مجنون از خجالت سوی بالا ننگرد
بس که می‌بیند که رقصان سرو بر یکپاستی
باری از این عید وجدی بینم اندر ممکنات
کش زبان‌رانی پی شرح و بیان یاراستی
کرده باز این عید بر افلاکیان باب سرور
نی مبارک مقدمش بر خاکیان تنهاستی
سر بسر ذرات را رقصان همی بینم از آن
کافناب عیش تابان بر همه اشیاستی
فاش گویم هم قرین با عید نوروز عجم
عید مولود حسین نور دل زهراستی
وه چه مولودی که از فرط جلال و مرتبت
علت ایجاد بهر آدم و حواستی
آدم و حوا نه تنها بل وجود اقدسش
علت ایجاد بر دنیا و مافیهاستی
همتش نازم که کرد از دین بپا آنسان علم
کاسمان افتد گر از پا آن علم برپاستی
دین یزدان سنت احمد طریق مرتضی
تا ابد از همت مردانه‌اش برجاستی
با کسش نتوان قرین کردن که در ذات و صفات
فرد و بی‌مانند همچون خالق یکتاستی
اوست دریای عطا و جمله موجودات را
در خور ظرفیت آب فیض از آن دریاستی
اوست بیضای وجود و درحقیقت ماسوی
چون ببینی ذره‌ها اطراف آن بیضاستی
او چو قلب و عالم امکان چو اعضا لاجرم
قلب در انسان همی فرمانده اعضاستی
کس بعالم نیست ره پیمای راه حق مگر
آنکه سوی او بپای صدق ره پیماستی
پا ز مستی بر بساط چرخ مینائی زند
هرکه را از عشق آنشه باده در میناستی
بایدش تا جان و سر بازد بسودای حسین
درحقیقت هرکه را با حق سر سوداستی
دولت دارین را دانی که خود دارا بود
آنکه گنج مهر او را در جهان داراستی
عرش باشد صورتی از بارگاه او بلی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
وادی لا را بجان طی کرد از عشق اله
حالیا مسند نشین کشور الاستی
با ولای او غم امروز و فردا را مخور
زانکه او یار توهم امروز و هم فرداستی
عقل را گفتم چه میگویی تو در حق حسین
گفت من خود مات و حیرانم خداداناستی
عشق را گفتم تو بر گو گفت با بانگ بلند
من حسین الهیم نی از کسم پرواستی
بعد مدح او کنم اوصاف فرزندش بیان
آنکه انوار حسینی از رخش پیداستی
حامی دین مبین صابر علی کز رأی خود
بر بمهر از روشنی در طعن و استهزاستی
موسی عصر است و دایم سینهٔ بی‌کینه‌اش
مهبط انوار حق چون سینه سیناستی
عیسی وقتست و خوش ز انفاس قدسی انتساب
دافع علت مریضان را مسیح آساستی
اوست چرخ و اختران اتباع وی کش گفته‌اند
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی
آستان او که بی‌شک آستان مرتضی است
بر صغیر اندر دو عالم مرجع و ملجاستی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش هوای فرودین امسال روح افزاستی
دل گشا و گیتی افروز و جهان آراستی
هوش مصنوعی: هوا در فروردین امسال بسیار دلپذیر و شاداب است، طوری که روح را تازه می‌کند و دل را شاد می‌سازد و به جهان زیبایی و روشنایی می‌بخشد.
عید خوش فر جوانی داده بر دهر کهن
کانبساطی تازه در هر پیر و هر برناستی
هوش مصنوعی: عید مبارک جوانی به جهان قدیمی این نوید را می‌دهد که هر فردی، چه جوان و چه پیر، می‌تواند شادی و نشاطی تازه را تجربه کند.
مرحبا بر مقدم نوروز کز ره چون رسد
دی گریزان از جهان و غصه از دلهاستی
هوش مصنوعی: سلام و درود بر ورود نوروز که از راه می‌رسد و دی، با همه غم‌ها و مشکلاتش، از دنیا و دل‌ها رخت برمی‌بندد.
ساقی ای کان لطافت بنگر این لطف هوا
می بکف باز آگر از لطفت هوای ماستی
هوش مصنوعی: ای ساقی، به لطافت وجودت نگاه کن و ببین که این هوای دل‌انگیز چقدر دلنواز است. اگر می‌توانی، از زیبایی‌ات بیفزا و بگذار ما هم از این حال خوش مست شویم.
خرم از می‌سازما را ز انکه طرف کشتزار
طعنه زن از خرمی بر گنبد خضراستی
هوش مصنوعی: خوشحالی ما به خاطر می‌ساز و ساز است، زیرا پرورش کشتزارها باعث می‌شود که ما از زندگی شاداب و سبز خود لذت ببریم.
طرف صحرا مشگبو چون صحن بستانست و هم
صحن بستان پر ز گل چون دامن صحراستی
هوش مصنوعی: در کنار صحرا بوی خوش مانند باغی است و همچنین خود باغ پر از گل است، مانند دامن صحرا که پر از زیبایی است.
همچو من از عشق جانان در چمن از عشق گل
در نوا و نغمه هر سو بلبل شیداستی
هوش مصنوعی: مانند من، عاشق محبوب، در باغ از عشق گل‌ها، بلبل شیدایی است که در هر سو آواز و نغمه سر می‌دهد.
کبک بر سوز و گداز بلبل ار خندد همی
او چه غم دارد که عاشق در جهان رسواستی
هوش مصنوعی: اگر بلبل بر روی آتش و دردها بخندد، کبک چه نگرانی دارد؟ او چه نیازی به غم‌خواری دارد وقتی که عاشق در این دنیا رسواست.
بی‌سخن از گیسوی مشگین یار آموخته است
این دلاویزی که اندر سنبل بویاستی
هوش مصنوعی: این زیبایی که در سنبل‌ها یافت می‌شود، به خاطر گیسوی مشکی و زیبا و سکوت یار است.
بی‌گمان از چشم فنان نگار اندوخته است
این همه شوخی که اندر نرگس شهلاستی
هوش مصنوعی: بدون شک این همه لذت و شوخی که در نگاه نرگس زیبا وجود دارد، از چشمان محبوب فانی به یادگار گرفته شده است.
گر نه از هجر عذار لاله گون دلبر است
از چه داغ اندر درون لاله حمراستی
هوش مصنوعی: اگر دلبر زیبا را از دست نداده باشم، پس چرا درونم چون لاله‌ای سرخ داغ و آتشین است؟
سوسن آزاده خاموش است با نامحرمان
لیک پیش محرمان با ده زبان گویاستی
هوش مصنوعی: سوسنی که در آزادی است، با افرادی که ناآشنا هستند، خاموش و بی‌صداست. اما وقتی در کنار دوستان و آشنایان باشد، با هزار زبان حرف می‌زند و بیانش بسیار پرمعنا و شیرین است.
گوش سرکی سر نیوشد گوش دل بگشا دمی
تا ببینی خامشان را بر فلک غوغاستی
هوش مصنوعی: گوش ظاهری خود را باز نکن، بلکه گوش دل خود را در یک لحظه بگشا تا بتوانی خاموشی‌هایی را ببینی که بر آسمان غوغایی به راه انداخته‌اند.
بید مجنون از خجالت سوی بالا ننگرد
بس که می‌بیند که رقصان سرو بر یکپاستی
هوش مصنوعی: بید مجنون به خاطر خجالت، جرأت نمی‌کند به بالا نگاه کند، زیرا می‌بیند که سرو، با زیبایی و رقص، در کنار او ایستاده است.
باری از این عید وجدی بینم اندر ممکنات
کش زبان‌رانی پی شرح و بیان یاراستی
هوش مصنوعی: در این روز عید، احساس عمیقی را در جهان می‌بینم و می‌خواهم که به بیان و توضیح خیالات و احساساتم بپردازم.
کرده باز این عید بر افلاکیان باب سرور
نی مبارک مقدمش بر خاکیان تنهاستی
هوش مصنوعی: این عید دوباره بر آسمانی‌ها شادی و خوشحالی آورده است. خوش آمدگویی این عید بر زمین‌نشینان تنهاست.
سر بسر ذرات را رقصان همی بینم از آن
کافناب عیش تابان بر همه اشیاستی
هوش مصنوعی: من شاهد حرکات و رقص ذرات هستم که به خاطر آن شادی روشن و برجسته‌ای که به همه موجودات زندگی می‌بخشد، پدید آمده است.
فاش گویم هم قرین با عید نوروز عجم
عید مولود حسین نور دل زهراستی
هوش مصنوعی: به طور واضح می‌گویم که عید نوروز برای ما ایرانیان همزمان با جشن تولد حسین، نور دل زهرا است.
وه چه مولودی که از فرط جلال و مرتبت
علت ایجاد بهر آدم و حواستی
هوش مصنوعی: چه مولودی زیبا و با عظمت که به خاطر جلال و مقامش، علت خلق آدم و حواست.
آدم و حوا نه تنها بل وجود اقدسش
علت ایجاد بر دنیا و مافیهاستی
هوش مصنوعی: آدم و حوا نه تنها وجود خداوند را به عنوان علت پیدایش دنیا و همه چیز در آن می‌دانند، بلکه نشان‌دهنده این هستند که وجود آنها مقدمه‌ای برای آغاز خلقت بوده است.
همتش نازم که کرد از دین بپا آنسان علم
کاسمان افتد گر از پا آن علم برپاستی
هوش مصنوعی: جرأت و اراده‌اش را می‌ستایم که به خاطر دین قیام کرده است، مانند اینکه اگر علم آسمان بر زمین بیفتد، او همچنان استوار است و از پا نمی‌افتد.
دین یزدان سنت احمد طریق مرتضی
تا ابد از همت مردانه‌اش برجاستی
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که روش و دین الهی به رهبری پیامبر اسلام و با تأثیر شخصیت مولا علی همیشه از تلاش و اراده قوی او پایدار و برقرار خواهد بود.
با کسش نتوان قرین کردن که در ذات و صفات
فرد و بی‌مانند همچون خالق یکتاستی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را نمی‌توان هم‌ردیف او قرار داد، زیرا او در ویژگی‌ها و صفاتش بی‌نظیر و منحصر به فرد است، مانند خالق یگانه.
اوست دریای عطا و جمله موجودات را
در خور ظرفیت آب فیض از آن دریاستی
هوش مصنوعی: او مانند دریای بخشش است و همه موجودات را با توجه به ظرفیت خود از فیض این دریا بهره‌مند می‌سازد.
اوست بیضای وجود و درحقیقت ماسوی
چون ببینی ذره‌ها اطراف آن بیضاستی
هوش مصنوعی: او خود مؤلفه اصلی وجود است و در واقع هر چه غیر از اوست، مانند ذراتی هستند که دور این هسته اصلی گردش می‌کنند.
او چو قلب و عالم امکان چو اعضا لاجرم
قلب در انسان همی فرمانده اعضاستی
هوش مصنوعی: او مانند قلب است و جهانی که در آن هستیم مانند اعضای بدن. بنابراین، قلب در انسان، فرمانده‌ی اعضا است.
کس بعالم نیست ره پیمای راه حق مگر
آنکه سوی او بپای صدق ره پیماستی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در دنیا نمی‌تواند در مسیر حق قدم بگذارد، مگر آنکه با صدق و نیت خوب به سوی او حرکت کند.
پا ز مستی بر بساط چرخ مینائی زند
هرکه را از عشق آنشه باده در میناستی
هوش مصنوعی: هرکس که از عشق آن معشوق نشئه شده باشد، با هیجان و شور، پا بر روی دایره زندگی می‌زند و با حالتی مستی‌آور به دنبال لذت و شادی می‌گردد.
بایدش تا جان و سر بازد بسودای حسین
درحقیقت هرکه را با حق سر سوداستی
هوش مصنوعی: انسان باید تا آخرین لحظه زندگی برای عشق و آرمان حسین تلاش کند. در واقع، هر کسی که با حقیقت در ارتباط باشد، دلش به عشق حسین پر می‌زند.
دولت دارین را دانی که خود دارا بود
آنکه گنج مهر او را در جهان داراستی
هوش مصنوعی: کسی که دارای نعمت و رفاه است، می‌داند که آنکه واقعاً ثروتمند است، کسی است که عشق و محبت او را در دل‌های مردم دارد.
عرش باشد صورتی از بارگاه او بلی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
هوش مصنوعی: عرش (آسمان) نمایی از مقام و جایگاه اوست، بله، او در زیر این عرش چیزی دارد که بالاتر از آن است.
وادی لا را بجان طی کرد از عشق اله
حالیا مسند نشین کشور الاستی
هوش مصنوعی: در دل و زندگی‌ام، عشق الهی را تجربه کرده‌ام و اکنون در جایگاه و مقام خاصی قرار گرفته‌ام که به من احساس قدرت و امنیت می‌دهد.
با ولای او غم امروز و فردا را مخور
زانکه او یار توهم امروز و هم فرداستی
هوش مصنوعی: با داشتن محبت و دوستی او، نگران غم و اندوه امروز و فردا نباش، زیرا او همیشه همراه و یار توست، هم در حال و هم در آینده.
عقل را گفتم چه میگویی تو در حق حسین
گفت من خود مات و حیرانم خداداناستی
هوش مصنوعی: به عقل گفتم نظر تو درباره حسین چیست؟ او پاسخ داد که من خود در حیرت و سردرگمی هستم، زیرا تو خود می‌دانی که حسین چه جایگاهی دارد.
عشق را گفتم تو بر گو گفت با بانگ بلند
من حسین الهیم نی از کسم پرواستی
هوش مصنوعی: عشق را گفتم: وقتی از عشق سخن به میان آوردم، او با صدای بلند پاسخ داد که من حسین الهی هستم و از هیچ‌کس هراسی ندارم.
بعد مدح او کنم اوصاف فرزندش بیان
آنکه انوار حسینی از رخش پیداستی
هوش مصنوعی: بعد از ستایش او، ویژگی‌های فرزندش را توصیف می‌کنم، زیرا نورها و جلوه‌های حسینی از چهره‌اش آشکار است.
حامی دین مبین صابر علی کز رأی خود
بر بمهر از روشنی در طعن و استهزاستی
هوش مصنوعی: علی، پشتیبان دین بزرگ و بزرگوار، در صبوری خود بر این نکته تأکید می‌کند که نباید به نظرات دیگران که با طعنه و تمسخر همراه است، اهمیت داد. او در سایه روشنی و آگاهی قرار دارد و بر اصول خود استوار است.
موسی عصر است و دایم سینهٔ بی‌کینه‌اش
مهبط انوار حق چون سینه سیناستی
هوش مصنوعی: موسی در این زمان وجود دارد و همواره دلش پاک و بدون کینه است، مانند سینه‌ای که محل تابش نورهای حق است.
عیسی وقتست و خوش ز انفاس قدسی انتساب
دافع علت مریضان را مسیح آساستی
هوش مصنوعی: زمانیست که عیسی (ع) با نفس‌های پاک و الهی‌اش، علت و بیماری‌های آدم‌ها را از بین می‌برد و به آن‌ها آرامش می‌بخشد.
اوست چرخ و اختران اتباع وی کش گفته‌اند
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی
هوش مصنوعی: او همانند چرخ و ستاره‌ها است که به عنوان پیروان او شناخته می‌شوند. گفته شده است که چرخ با این ستاره‌های زیبا و خوش‌نقش است.
آستان او که بی‌شک آستان مرتضی است
بر صغیر اندر دو عالم مرجع و ملجاستی
هوش مصنوعی: ورودی به درگاه او، که بدون شک درگاه امام علی (علیه‌السلام) است، برای هر کوچک و ناتوانی در دو جهان، پناهگاه و مرکز امیدی است.