شمارهٔ ۳۶ - قصیده در مدح حضرت مولیالموالی علی علیهالسلام
غیر انسان هرچه باشد ظل انسان است و بس
معنی انسان همانا شاه مردان است و بس
هست هستی فی المثل جسمی که در وی جان علیست
وین بود روشن که بود جسم از جان است و بس
هرکه خود را سوخت بیباکانه چون پروانه دید
شمع بزم آفرینش شیر یزدان است و بس
لفظ ایمان را هزاران معنی ار بینی بهل
عشق او بگزین که این معنی ایمان است و بس
گوهر مهر وی ار داری به دل رو شاد زی
زانکه در محشر همین گوهر درخشان ست و بس
مدح او میخوان به توریه و به انجیل و زبور
تا نگوئی وصف او آیات قرآن است و بس
در شب معراج احمد در خود و در عرش و فرش
دید هرجا بنگرد حیدر نمایان است و بس
خاک راه اهل عرفان شو تو هم او را ببین
زانکه این دولت نصیب اهل عرفان است و بس
انبیا و اولیا را فیض از او میرسد
نوربخش انجم آری مهر تابان است و بس
آدم و ادریس و شیث و هود را باشد مجیر
نی پناه نوح و داود و سلیمان است و بس
در دل ماهی به دریا مونس یونس هم اوست
نی انیس یوسف اندر چاه و زندان است و بس
خاک درگاهش حیات جاودان بخشد بلی
مایه عمر ابد این آب حیوان است و بس
از زبان پور مریم هم بود ناطق به مهد
همسخن در طورنی با پور عمران است و بس
هیچ دانی از چه گردون را دمی نبود قرار
مرتضی را در پی انجام فرمان است و بس
مهر با آن گرم جولانی به میدان وجود
شاه ملک انّما را گوی چوگان است و بس
در و ان من شئی تحقیق ار رود هر ذره را
بر امیرالمؤمنین بینی ثنا خوان است و بس
حضرتش را کرده میکائیل از جان چاکری
اندر این درگه نه جبرائیل دربان است و بس
از ازل گسترده خوان نعمت او تا ابد
اولین و آخرین را رزق از این خوان است و بس
هفت دریا پیش بحر لطف او دانی که چیست
جدولی اندر کنار بحر عمان است و بس
هست کیهان را هم او فرمانده و فرمانروا
نی که تنها حکم او جاری به کیوان است و بس
هشت خلد و هفت اختر شش جهت زو برقرار
نی قوام پنج حس و چار ارکان است و بس
میکند ثابت ملاقاتش به گاه نزع جان
اینکه جان جمله را آن شاه جانان است و بس
یا علی ای آنکه اندر کشور غیب و شهود
شخص عالیجاه ذوالعز تو سلطان است و بس
جنت و نیران ندانم چیست اندر کیش من
قرب تو جنت بود بعد تو نیران است و بس
کرده ای لاهوتیان را نیز مات خویشتن
عقل ناسوتی نه تنها در تو حیران است و بس
در بیابان غمت بس خضرها سرگشتهاند
وادی حیرت همانا این بیابان است و بس
نی همین پروانه سوزد از شرار عشق تو
بلکه بلبل هم ز سودای تو نالان است و بس
خسروا شاها صغیر آن بندهٔ شرمندهات
کش بدرد بید و الطف تو درمان است و بس
سال و ماه و هفته و روز و شب از درگاه تو
هرچه بر او میرسد اکرام و احسان است و بس
سالها باشد که باشد غرق بحر رحمتت
هم به خوان نعمتت تا هست مهمان است و بس
شمارهٔ ۳۵ - در تهنیت عید مولود ولی ذوالمنن: چو یار پرده ز رخسار برگرفت امروزشمارهٔ ۳۷ - در میلاد مسعود حضرت ثامن الائمه علیهالسلام: طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غیر انسان هرچه باشد ظل انسان است و بس
معنی انسان همانا شاه مردان است و بس
هوش مصنوعی: هر موجودی جز انسان تنها سایهای از انسان است و بیشتر از این ارزش ندارد. انسان به معنای واقعی کلمه بزرگترین و والاترین موجود است.
هست هستی فی المثل جسمی که در وی جان علیست
وین بود روشن که بود جسم از جان است و بس
هوش مصنوعی: وجود مثل یک بدن است که روح علی در آن قرار دارد. این موضوع واضح است که بدن تنها از روح مشخص میشود و جز این نیست.
هرکه خود را سوخت بیباکانه چون پروانه دید
شمع بزم آفرینش شیر یزدان است و بس
هوش مصنوعی: هر کسی که با جرأت و شجاعت خود را فدای عشق کند، همانند پروانهای است که به سوی شمع می رود. آن شمع، فقط شیرینی و زیبایی وجود پروردگار را تجلی میکند و هیچ چیز دیگری نیست.
لفظ ایمان را هزاران معنی ار بینی بهل
عشق او بگزین که این معنی ایمان است و بس
هوش مصنوعی: اگر هزاران معنی برای کلمه ایمان وجود داشته باشد، عشق او را انتخاب کن؛ زیرا تنها این عشق است که واقعاً مفهوم ایمان را میرساند.
گوهر مهر وی ار داری به دل رو شاد زی
زانکه در محشر همین گوهر درخشان ست و بس
هوش مصنوعی: اگر در دل خود محبت او را داری، زندگی خود را شاد نگهدار، زیرا در روز رستاخیز همین محبت با ارزش و درخشان است و بس.
مدح او میخوان به توریه و به انجیل و زبور
تا نگوئی وصف او آیات قرآن است و بس
هوش مصنوعی: مدح و ستایش او را با استفاده از کتابهای مختلفی چون توریه، انجیل و زبور بیان کن، تا اینگونه تصور نکنیم فقط آیات قرآن وصفکننده او هستند.
در شب معراج احمد در خود و در عرش و فرش
دید هرجا بنگرد حیدر نمایان است و بس
هوش مصنوعی: در شب معراج پیامبر، او در دل آسمان و زمین هر جا نگاه میکند، فقط تصویر حضرت علی را مشاهده میکند.
خاک راه اهل عرفان شو تو هم او را ببین
زانکه این دولت نصیب اهل عرفان است و بس
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به درک و شناخت عمیقتر دست یابی، باید مانند اهل معرفت و عرفان رفتار کنی. این مسیر، تنها مخصوص کسانی است که به دنبال حقیقت و درک عمیق هستند.
انبیا و اولیا را فیض از او میرسد
نوربخش انجم آری مهر تابان است و بس
هوش مصنوعی: همه پیامبران و اولیا از او بهرهمند میشوند، چون او منبع نور و روشنی است. فقط اوست که مانند خورشید میدرخشد و نور میپراکند.
آدم و ادریس و شیث و هود را باشد مجیر
نی پناه نوح و داود و سلیمان است و بس
هوش مصنوعی: آدم و ادریس و شیث و هود همگی در مقام خود شناخته شدهاند و نیاز به پشتیبانی از کسی ندارند. در عوض، نوح و داود و سلیمان تنها به پناه و هدایت الهی متکی هستند و بس.
در دل ماهی به دریا مونس یونس هم اوست
نی انیس یوسف اندر چاه و زندان است و بس
هوش مصنوعی: در دل ماهی، یونس به دریا امنیت دارد، همانطور که یوسف در چاه و زندان تنهاست.
خاک درگاهش حیات جاودان بخشد بلی
مایه عمر ابد این آب حیوان است و بس
هوش مصنوعی: خاک درگاه او زندگی ابدی میدهد و تنها همین آب حیات، منبع عمر جاودان است.
از زبان پور مریم هم بود ناطق به مهد
همسخن در طورنی با پور عمران است و بس
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از نوزادی است که در گهواره سخن میگوید و مانند پیامبری در کوه طور، با کسی دیگر ارتباط دارد. اشاره به اهمیت و بزرگی این نوزاد در آینده دارد که به نوعی پیشوای جامعه خواهد بود.
هیچ دانی از چه گردون را دمی نبود قرار
مرتضی را در پی انجام فرمان است و بس
هوش مصنوعی: آیا میدانی که هیچ چیزی نمیتواند آرامش مرتضی را در پی انجام فرمانش برهم بزند؟
مهر با آن گرم جولانی به میدان وجود
شاه ملک انّما را گوی چوگان است و بس
هوش مصنوعی: خورشید با آن نور گرم و درخشانش در میدان زندگی، تنها چرخش و حرکتش مانند یک گوی چوگان است و بس.
در و ان من شئی تحقیق ار رود هر ذره را
بر امیرالمؤمنین بینی ثنا خوان است و بس
هوش مصنوعی: اگر در هر ذرهای از جهان تحقیق کنی، میبینی که آن ذره به امیرالمؤمنین(ع) مدح و ثنا میگوید و غیر از این نیست.
حضرتش را کرده میکائیل از جان چاکری
اندر این درگه نه جبرائیل دربان است و بس
هوش مصنوعی: میکائیل با تمام وجود در خدمت حضرتش است و در این lugar تنها جبرائیل به عنوان نگهبان حضور دارد.
از ازل گسترده خوان نعمت او تا ابد
اولین و آخرین را رزق از این خوان است و بس
هوش مصنوعی: از همیشه سفره رحمت او گسترده است و هر موجودی از ابتدا تا انتها تنها از این سفره روزی میگیرد و بس.
هفت دریا پیش بحر لطف او دانی که چیست
جدولی اندر کنار بحر عمان است و بس
هوش مصنوعی: هفت دریا در مقابل دریای مهربانی او چه معنایی دارند! انگار که در کنار دریا عمان فقط یک جدول وجود دارد و بس.
هست کیهان را هم او فرمانده و فرمانروا
نی که تنها حکم او جاری به کیوان است و بس
هوش مصنوعی: کیهان به دست فرماندهی است که تنها اوست که دستورهایش در کیوان به اجرا درمیآید و هیچ کس غیر از او قدرت فرمان دادن ندارد.
هشت خلد و هفت اختر شش جهت زو برقرار
نی قوام پنج حس و چار ارکان است و بس
هوش مصنوعی: بیت به توصیف عالم و وجود میپردازد و به تعدادهای خاصی اشاره میکند. در اینجا، هشت باغ بهشتی و هفت ستاره در آسمان به تصویر کشیده شدهاند. همچنین، شش بعد فضایی و عناصر تشکیلدهنده جهان در نظر گرفته شده است. در نهایت، به اهمیت پنج حس انسانی و چهار ارکان که ساختمانها و موجودات را میسازند، اشاره میشود. به طور کلی، این بیت به توازن و ساختار هستی و تأثیر مفاهیم عددی بر آن تأکید دارد.
میکند ثابت ملاقاتش به گاه نزع جان
اینکه جان جمله را آن شاه جانان است و بس
هوش مصنوعی: در لحظهای که جان انسان از بدن جدا میشود، او به ملاقات معشوق خود میرسد. زیرا جان، متعلق به آن شاه جانان است و تنها اوست که بر همه جانها سلطنت دارد.
یا علی ای آنکه اندر کشور غیب و شهود
شخص عالیجاه ذوالعز تو سلطان است و بس
هوش مصنوعی: ای علی، تو که در عالم غیب و شهود وجودی برجسته و دارای مقام و رتبهای والایی، تویی که سلطان بیچون و چرای عزت هستی.
جنت و نیران ندانم چیست اندر کیش من
قرب تو جنت بود بعد تو نیران است و بس
هوش مصنوعی: در اعتقادات من، بهشت و دوزخ را نمیشناسم. در نظر من، نزدیکی به تو بهشت واقعی است و بعد از تو، فقط دوزخ است و هیچ چیز دیگر.
کرده ای لاهوتیان را نیز مات خویشتن
عقل ناسوتی نه تنها در تو حیران است و بس
هوش مصنوعی: تو با حضورت آنقدر تأثیرگذار و شگفتانگیز هستی که حتی فرشتگان نیز در برابر عظمت تو گیج و حیران شدهاند. عقل انسانی تنها در حضور تو به حیرت افتاده و این فقط به تو مربوط میشود.
در بیابان غمت بس خضرها سرگشتهاند
وادی حیرت همانا این بیابان است و بس
هوش مصنوعی: در بیابان غم، افرادی که به دنبال راهی میگردند، همچون خضرهای سرگشته هستند و این نشانهی سرگردانی آنها در این بیابان است که تنها همین بیابان وجود دارد.
نی همین پروانه سوزد از شرار عشق تو
بلکه بلبل هم ز سودای تو نالان است و بس
هوش مصنوعی: این تنها پروانه نیست که با آتش عشق تو میسوزد، بلکه بلبل نیز از آرزوی تو ناله میکند و در غم تو دلتنگ است.
خسروا شاها صغیر آن بندهٔ شرمندهات
کش بدرد بید و الطف تو درمان است و بس
هوش مصنوعی: ای پادشاه، آن بندهی کوچک و شرمندهات که دچار درد و رنج است، به تو پناه آورده و فقط تویی که میتوانی او را درمان کنی.
سال و ماه و هفته و روز و شب از درگاه تو
هرچه بر او میرسد اکرام و احسان است و بس
هوش مصنوعی: زمان و چرخههای آن، چه سال، ماه، هفته، روز و شب، همه میگویند که هر آنچه بر ما میگذرد، جز محبت و نعمت از سوی تو نیست.
سالها باشد که باشد غرق بحر رحمتت
هم به خوان نعمتت تا هست مهمان است و بس
هوش مصنوعی: سالهاست که غرق در رحمت تو هستم و همینطور که در سفره نعمتت نشستهام، تا وقتی که مهمان تو هستم، دوام میآورم و بس.