شمارهٔ ۱۷ - در تنهیت عید مولود مسعود امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
حجاب جان دریدم تا رخ جانانه پیدا شد
شکستم این صدف تا آندر یکدانه پیدا شد
بجانان کس نمیدانست رسم جانفشانی را
بپای شمع این بیباکی از پروانه پیدا شد
مرا آنلحظه برداز دستتاب میبمیخانه
که عکس روی ساقی در دل پیمانه پیدا شد
ببخش ایشیخ ما را گر برون رفتیم از مسجد
ز مسجد آنچه میجستیم در میخانه پیدا شد
برغم عاقلان دیوانگان رستند از دنیا
بلی اسرار عقل از مردم دیوانه پیدا شد
ز هم باید کنند اهل جهان رفع پریشانی
بتنها این صفت در کار زلف از شانه پیدا شد
خدا را گر همیجوئی برو با بیخودان بنشین
اگر گنجی بدست آمد هم از ویرانه پیدا شد
بنای خانه کعبه خلیل الله نهاد اما
علی در کعبه ظاهر گشت و صاحبخانه پیدا شد
نه تنها کارپرداز زمین شد در زمین ظاهر
که هر دائر مدار طارم نهگانه پیدا شد
بماشد فرض چو نپروانه گرد کعبه گردیدن
که آنشمع حقیقت اندر این کاشانه پیدا شد
طلسم لاشکست و دیو رفت و سحر شد باطل
کلید گنج الا الله را دندانه پیدا شد
بگو با عاشقان طی گشت هجر و گاه وصل آمد
بیفشانید جان بر مقدمش جانانه پیدا شد
هویدا گشت اسرار یدالله فوق ایدیهم
ز قدرتها که از آن بازوی مردانه پیدا شد
جهان تاریک بود از جهل لیک از پرتو عرفان
منور گشت چون آن ناطق فرزانه پیدا شد
بحب و بغض او ایمان و کفر آمد عیان یعنی
مرام آشنا و مسلک بیگانه پیدا شد
صغیر از اشتیاق کوی او دارد همان افغان
که در هجر نبی از استنحنانه پیدا شد
شمارهٔ ۱۶ - مولودیه در مدح انسیه حورا فاطمه زهرا سلامالله علیها: امروز عالمی ز تجلی منور استشمارهٔ ۱۸ - در تهنیت عید مولود صفدر بدر و حنین ابیالحسنین علی علیهالسلام: در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حجاب جان دریدم تا رخ جانانه پیدا شد
شکستم این صدف تا آندر یکدانه پیدا شد
هوش مصنوعی: برای اینکه زیبایی و جذابیت واقعی را ببینم، حجابها و موانع را کنار زدم. این پیله را شکستم تا آن مروارید یکتای درونش نمایان شود.
بجانان کس نمیدانست رسم جانفشانی را
بپای شمع این بیباکی از پروانه پیدا شد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچکس تا آن زمان نمیدانست که فدای عشق شدن چه معنایی دارد، اما شجاعت پروانه در برابر شمع نشاندهنده این الفت و فداکاری است. پروانه با جانفشانیاش به ما یادآوری میکند که عشق واقعی گاهی اوقات نیاز به شجاعت و از خودگذشتگی دارد.
مرا آنلحظه برداز دستتاب میبمیخانه
که عکس روی ساقی در دل پیمانه پیدا شد
هوش مصنوعی: در آن لحظه که تصویر زیبای ساقی در دل جام نوشیدنی نمایان شد، مرا از دست میبرد.
ببخش ایشیخ ما را گر برون رفتیم از مسجد
ز مسجد آنچه میجستیم در میخانه پیدا شد
هوش مصنوعی: اگر ما از مسجد خارج شدیم، امیدوارم که مرا ببخشی، زیرا آنچه را که در مسجد جستجو میکردیم، در میخانه یافتیم.
برغم عاقلان دیوانگان رستند از دنیا
بلی اسرار عقل از مردم دیوانه پیدا شد
هوش مصنوعی: با وجود عقلای اوضاع، دیوانگان از دنیا رهایی یافتند و به راستی رازهای عقل از دل دیوانگان آشکار گشت.
ز هم باید کنند اهل جهان رفع پریشانی
بتنها این صفت در کار زلف از شانه پیدا شد
هوش مصنوعی: آدمها باید برای رفع مشکلات و نابسامانیهای زندگی با هم همکاری کنند. فقط وقتی که زیبایی و ترتیب در کارهایشان وجود داشته باشد، میتوانند به آرامش برسند. این ترتیب و زیبایی در کائنات مانند زیبایی زلفهای یک مو، باید از درون خودشان نمایان شود.
خدا را گر همیجوئی برو با بیخودان بنشین
اگر گنجی بدست آمد هم از ویرانه پیدا شد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خدا هستی، با افرادی که از خود بیخود شدهاند بنشین و گفتگو کن. اگر هم به گنجی رسیدی، بدان که این گنج از ویرانی و مشکلات زندگی به دست آمده است.
بنای خانه کعبه خلیل الله نهاد اما
علی در کعبه ظاهر گشت و صاحبخانه پیدا شد
هوش مصنوعی: خانه کعبه به دست ابراهیم خلیل ساخته شد، اما علی در درون کعبه به ظهور رسید و خود صاحب خانه نمایان شد.
نه تنها کارپرداز زمین شد در زمین ظاهر
که هر دائر مدار طارم نهگانه پیدا شد
هوش مصنوعی: در زمین فقط به عنوان یک کارگزار ظاهر نشد، بلکه هر دایره و محور نهگانه نیز پیدایش را نشان داد.
بماشد فرض چو نپروانه گرد کعبه گردیدن
که آنشمع حقیقت اندر این کاشانه پیدا شد
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت و معنا در زندگی بپردازیم، مانند پروانهای که دور کعبه میچرخد، در این مورد ضروری است که به اصول و ارزشها پایبند باشیم، زیرا حقیقت مثل شمعی در این خانه روشن است.
طلسم لاشکست و دیو رفت و سحر شد باطل
کلید گنج الا الله را دندانه پیدا شد
هوش مصنوعی: طلسم شکسته شد و دیو شکست خورد و جادو دیگر اثر ندارد. اکنون تنها کلید گنجی که پیدا شده، نام خداست.
بگو با عاشقان طی گشت هجر و گاه وصل آمد
بیفشانید جان بر مقدمش جانانه پیدا شد
هوش مصنوعی: بگو که با عاشقان، درود و سلام بفرستید. گاهی دوری و جدایی پیش میآید و گاهی هم وصال و دیدار. در این میان، جان خود را به پای او بریزید تا نشان دهیم که عشق واقعی چگونه در وجودمان نمایان میشود.
هویدا گشت اسرار یدالله فوق ایدیهم
ز قدرتها که از آن بازوی مردانه پیدا شد
هوش مصنوعی: رازهای دست خداوند برتر از تواناییهای بشری آشکار شد، زیرا قدرتهایی که از بازوی نیرومند او نمایان گشت، نشاندهنده عظمت و اقتدار اوست.
جهان تاریک بود از جهل لیک از پرتو عرفان
منور گشت چون آن ناطق فرزانه پیدا شد
هوش مصنوعی: جهان به خاطر نادانی تاریک بود، اما با روشنایی دانش و آگاهی، روشن شد. زمانی که آن سخنران حکیم و دانا ظهور کرد.
بحب و بغض او ایمان و کفر آمد عیان یعنی
مرام آشنا و مسلک بیگانه پیدا شد
هوش مصنوعی: محبت و تنفر او به روشنی نمایان شد، به طوری که باور و کفر به وضوح خود را نشان داد و در این میان، راه و مرام دوستان و بیگانگان مشخص گردید.
صغیر از اشتیاق کوی او دارد همان افغان
که در هجر نبی از استنحنانه پیدا شد
هوش مصنوعی: کوچکتر از یک عارف یا عاشق، به دنبال عشق و محبت او، همان ناله و فریاد را دارد که در دوران جدایی از پیامبر به وضوح شنیده میشود.