گنجور

بخش ۲۹ - تمهید ثانی‌

چونکه‌ انسان را خداوند مجید
بیگمان بر صورت‌ خویش‌ آفرید
لاجرم یکجا ز مرآت‌ بشر
شد صفات‌ و ذات‌ مطلق‌ جلوه گر
یعنی‌ آدم مظهر یکتا بود
شاهد این‌ عَلَّم‌ الْاَسماء بود
آدمی‌ پس‌ بشنو این‌ شرح عجیب‌
دارد از هر یک‌ صفات‌ حق‌ نصیب‌
چون یکی‌ ز اوصاف‌ حق‌ّ است‌ اختیار
پس‌ در انسان هست‌ هم‌ این‌ اعتبار
این‌ امانت‌ را که‌ حق‌ فرموده عرض
بر هر آنچه‌ خاصه‌ بر افلاک و ارض
ناله‌ اشفاق کردند از جگر
وا زدند از حمل‌ او یکباره سر
آن امانت‌ را نیاید کس‌ حمول
غیر انسان ظلوم و هم‌ جهول
نیست‌ این‌ جز اختیار موعده
که‌ بود انسان به‌ حملش‌ مولعه‌
شاهد این‌ نکته‌ قول مولوی است‌
که‌ دلیل‌ ما به‌ هر جا زو قوی است‌
تا چه‌ فرمایی‌ تو ای فرخنده خو
در بیان اختیار اینجا بگو
من‌ چگویم‌ چرخ با این کار و بار
زین‌ کمین‌ فریاد کرد از اختیار
چون ودیعه‌ اختیار از محرمی‌
گشت‌ ثابت‌ در وجود آدمی‌
پس‌ به‌ آدم لِّم‌ این‌ تکلیف‌ خاص
اینکه‌ بر وی یافت‌ تکلیف‌ اختصاص
گشت‌ ثابت‌ پس‌ مگو تکلیف‌ چیست‌
معنی‌ تکلیف‌ جز تفویض‌ چیست‌؟
چونکه‌ ظاهر گشت‌ سرّ اختیار
مذهب‌ جبر از میان شد برکنار
گرچه‌ بی‌ این‌ گفتگو جبری نبود
زآنکه‌ جبر از عجز آید در وجود
باز بگشا گوش هوش و دار صبر
تا نمایم‌ بر تو ظاهر سرّ جبر
چونکه‌ انسان بود دیوانه‌ جهول
کرد حمل‌ آن امانت‌ را قبول
چیست‌ بالاتر از این جهل‌ ای پسر
کآدمی‌ با این‌ همه‌ عجز بشر
ضعف‌ خود را بیند و با این‌ توان
شانه‌ بدهد زیر این‌ بار گران
پس‌ یقین‌ محتاج عون حق‌ بود
زآن عنایت‌ کار او آسان شود
گشت‌ خوش معلوم از این‌ معنی‌ مرا
لمّ‌— اطلاق عبادت‌ بر دعا
نصرت‌ از حق‌ هست‌ بی‌شک‌ این‌ بدان
مذهب‌ تفویض‌ پس‌ رفت‌ از میان
زآنکه‌ تفویضی‌ نداند ای خلیل‌
نصرت‌ حق‌ را به‌ فعل‌ خود دخیل‌
فعل‌ خود دید از عنایت‌ غافل‌ است‌
لاجرم آیین‌ و فعلش‌ باطل‌ است‌
از پس‌ ایاک نعبد،ربّ دین‌
کرد زآن تلقین‌ِ عابد، نستعین‌
یعنی‌ اندر ره چو بنهادی تو پا
استعانت‌ بایدت‌ جُست‌ از خدا
سالکی‌ بی‌عون حق‌ یا قابلی‌
می‌ رسد هرگز کجا بر منزلی‌
مولوی فرمود زآن بی‌عون حق‌
گر ملک‌ باشد سیاه استش‌ ورق
هم‌ عیان گردید اسرار دعا
کامر حق‌ شد بر دعا ما را چرا
که‌ مرا می‌خوان و کن‌ بر من‌ ایاب‌
تا دعایت‌ را نمایم‌ مستجاب‌
وآنکه‌ استدعای عون از حق‌ نکرد
جان خود را با دعا ملحق‌ نکرد
هست‌ مشرک زآنکه‌ اندر کار و بار
دید خود را مستقل‌ در اختیار
پس‌ نه‌ جبر است‌ و نه‌ تفویض‌ ای عمو
باش حاضر تا بیابی‌ مو به‌ مو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: خانم مقصودی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چونکه‌ انسان را خداوند مجید
بیگمان بر صورت‌ خویش‌ آفرید
هوش مصنوعی: انسان را خداوند بزرگ به شکا خود خلق کرده است.
لاجرم یکجا ز مرآت‌ بشر
شد صفات‌ و ذات‌ مطلق‌ جلوه گر
هوش مصنوعی: بنابراین، به ناچار صفات و ویژگی‌های مطلق در یک جا از طریق آینه‌ی وجود بشر نمایان می‌شود.
یعنی‌ آدم مظهر یکتا بود
شاهد این‌ عَلَّم‌ الْاَسماء بود
هوش مصنوعی: آدم به عنوان نماد یکتایی خداوند خلق شده و وجود او نشانه‌ای از علم و شناخت نام‌ها و صفات الهی است.
آدمی‌ پس‌ بشنو این‌ شرح عجیب‌
دارد از هر یک‌ صفات‌ حق‌ نصیب‌
هوش مصنوعی: انسان باید بداند که هر یک از ویژگی‌های خداوند، توضیحات منحصر به فرد و شگفت‌انگیزی دارد.
چون یکی‌ ز اوصاف‌ حق‌ّ است‌ اختیار
پس‌ در انسان هست‌ هم‌ این‌ اعتبار
هوش مصنوعی: از آنجا که اختیار یکی از ویژگی‌های الهی است، پس انسان نیز این ویژگی را داراست و می‌تواند به آن اعتبار دهد.
این‌ امانت‌ را که‌ حق‌ فرموده عرض
بر هر آنچه‌ خاصه‌ بر افلاک و ارض
هوش مصنوعی: این امانت که خداوند مقرر کرده، باید به تمام مخلوقات، به ویژه به جهان بالا و زمین، ارائه شود.
ناله‌ اشفاق کردند از جگر
وا زدند از حمل‌ او یکباره سر
هوش مصنوعی: از دل تنگی خود شکایت کردند و به یکباره بار سنگین او را رها کردند.
آن امانت‌ را نیاید کس‌ حمول
غیر انسان ظلوم و هم‌ جهول
هوش مصنوعی: این امانت را هیچ‌کس جز انسان‌های نادان و ستمگر نمی‌توانند بر دوش بکشند.
نیست‌ این‌ جز اختیار موعده
که‌ بود انسان به‌ حملش‌ مولعه‌
هوش مصنوعی: این تنها به انتخاب زمان معین بستگی دارد که انسان به دنیا می‌آید و وجود می‌یابد.
شاهد این‌ نکته‌ قول مولوی است‌
که‌ دلیل‌ ما به‌ هر جا زو قوی است‌
هوش مصنوعی: مولوی در اینجا اشاره می‌کند که دلیل ما برای هر چیز به اندازه‌ای قوی است که به راحتی می‌توانیم آن را تأیید کنیم.
تا چه‌ فرمایی‌ تو ای فرخنده خو
در بیان اختیار اینجا بگو
هوش مصنوعی: تا چه اندازه به تو که صاحب چهره‌ی نیکویی هستی، بگویم که اختیار چیست و به کجا می‌رسد.
من‌ چگویم‌ چرخ با این کار و بار
زین‌ کمین‌ فریاد کرد از اختیار
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم بگویم که دور زمانه با این وضعیت و پیشامدها، از شدت ناراحتی از روی اختیار فریاد می‌کشد؟
چون ودیعه‌ اختیار از محرمی‌
گشت‌ ثابت‌ در وجود آدمی‌
هوش مصنوعی: وقتی که هدیه‌ی اختیار در وجود انسان به صورت دائمی و ثابت در آمد.
پس‌ به‌ آدم لِّم‌ این‌ تکلیف‌ خاص
اینکه‌ بر وی یافت‌ تکلیف‌ اختصاص
هوش مصنوعی: بنابراین، انسان به خاطر ویژگی‌ها و خصوصیات خاصی که دارد، وظایف و مسئولیت‌های ویژه‌ای بر عهده‌اش گذاشته شده است.
گشت‌ ثابت‌ پس‌ مگو تکلیف‌ چیست‌
معنی‌ تکلیف‌ جز تفویض‌ چیست‌؟
هوش مصنوعی: به نوعی روشن است که وقتی چیزی ثابت و تغییر ناپذیر است، دیگر نیازی به بحث در مورد وظیفه و مسئولیت نیست. معنای واقعی وظیفه چه می‌تواند باشد جز این که مسئولیت‌ها به کسی سپرده شوند؟
چونکه‌ ظاهر گشت‌ سرّ اختیار
مذهب‌ جبر از میان شد برکنار
هوش مصنوعی: وقتی که راز اختیار روشن شد، مذهب جبر کنار گذاشته شد.
گرچه‌ بی‌ این‌ گفتگو جبری نبود
زآنکه‌ جبر از عجز آید در وجود
هوش مصنوعی: با اینکه اگر این بحث نباشد، جبر وجود ندارد زیرا جبر به دلیل ناتوانی در وجود مطرح می‌شود.
باز بگشا گوش هوش و دار صبر
تا نمایم‌ بر تو ظاهر سرّ جبر
هوش مصنوعی: گوش‌های خود را آماده کن و صبر داشته باش تا رازی درباره جبر را برایت روشن کنم.
چونکه‌ انسان بود دیوانه‌ جهول
کرد حمل‌ آن امانت‌ را قبول
هوش مصنوعی: وقتی که انسان بی‌خود و جاهل باشد، بار سنگین آن امانت را قبول می‌کند.
چیست‌ بالاتر از این جهل‌ ای پسر
کآدمی‌ با این‌ همه‌ عجز بشر
هوش مصنوعی: ای پسر، آیا چیزی بالاتر از این نادانی وجود دارد که انسان با وجود تمام ناتوانی‌هایش هنوز به این جهل دچار است؟
ضعف‌ خود را بیند و با این‌ توان
شانه‌ بدهد زیر این‌ بار گران
هوش مصنوعی: آدمی احساس ناتوانی خود را درک می‌کند ولی با این وجود، سعی می‌کند زیر فشار و بار سنگین زندگی ایستادگی کند.
پس‌ یقین‌ محتاج عون حق‌ بود
زآن عنایت‌ کار او آسان شود
هوش مصنوعی: پس به طور قطع، نیازمند یاری خداوند بود، زیرا با لطف او، کارها آسان می‌شود.
گشت‌ خوش معلوم از این‌ معنی‌ مرا
لمّ‌— اطلاق عبادت‌ بر دعا
هوش مصنوعی: این جمله به ما می‌گوید که معنای واقعی عبادت برای من واضح شد، وقتی که دعا را هم به عنوان نوعی عبادت در نظر گرفتم.
نصرت‌ از حق‌ هست‌ بی‌شک‌ این‌ بدان
مذهب‌ تفویض‌ پس‌ رفت‌ از میان
هوش مصنوعی: یاری و کمک از سوی حق حتماً است، پس به این دلیل که این موضوع در مذهب تفویض مطرح شده، آن را کنار بگذارید.
زآنکه‌ تفویضی‌ نداند ای خلیل‌
نصرت‌ حق‌ را به‌ فعل‌ خود دخیل‌
هوش مصنوعی: چونکه کسی نمی‌تواند خود را در کمک و یاری به حق‌ تعالی دخیل بداند، ای ابراهیم.
فعل‌ خود دید از عنایت‌ غافل‌ است‌
لاجرم آیین‌ و فعلش‌ باطل‌ است‌
هوش مصنوعی: عمل انسان به خاطر غفلت از لطف الهی نادرست و بی‌نتیجه است. به همین دلیل، رفتار و کارهای او از اعتبار و ارزش برخوردار نیست.
از پس‌ ایاک نعبد،ربّ دین‌
کرد زآن تلقین‌ِ عابد، نستعین‌
هوش مصنوعی: خداوند، پرستش تنها تو را می‌طلبیم و از تو یاری می‌خواهیم، که این آموزش به پرستنده یاد می‌دهد.
یعنی‌ اندر ره چو بنهادی تو پا
استعانت‌ بایدت‌ جُست‌ از خدا
هوش مصنوعی: وقتی که قدم در راهی گذاشتی، باید از خداوند کمک بخواهی.
سالکی‌ بی‌عون حق‌ یا قابلی‌
می‌ رسد هرگز کجا بر منزلی‌
هوش مصنوعی: هر سالکی که بدون کمک و یاری حق به سفر خود ادامه دهد، هرگز به مقصد نخواهد رسید.
مولوی فرمود زآن بی‌عون حق‌
گر ملک‌ باشد سیاه استش‌ ورق
هوش مصنوعی: اگر کسی بدون کمک خداوند به مقام و سلطنتی برسد، آن جایگاه هرچند ظاهراً بلندمرتبه باشد، در حقیقت بی‌ارزش و تیره خواهد بود.
هم‌ عیان گردید اسرار دعا
کامر حق‌ شد بر دعا ما را چرا
هوش مصنوعی: دعاهای ما به وضوح اثر خود را نشان داد و رازهای آن برای ما نمایان شد.
که‌ مرا می‌خوان و کن‌ بر من‌ ایاب‌
تا دعایت‌ را نمایم‌ مستجاب‌
هوش مصنوعی: به من توجه کن و به سوی من بازگرد تا بتوانم دعایت را پاسخ دهم و به آن عمل کنم.
وآنکه‌ استدعای عون از حق‌ نکرد
جان خود را با دعا ملحق‌ نکرد
هوش مصنوعی: کسی که از خداوند درخواست کمک نمی‌کند، جان خود را با دعا به سعادت نمی‌رساند.
هست‌ مشرک زآنکه‌ اندر کار و بار
دید خود را مستقل‌ در اختیار
هوش مصنوعی: انسانی که در زندگی‌اش به قدرت و اختیار خود تکیه کند و خود را مستقل از خداوند ببیند، در واقع دچار شرک شده است.
پس‌ نه‌ جبر است‌ و نه‌ تفویض‌ ای عمو
باش حاضر تا بیابی‌ مو به‌ مو
هوش مصنوعی: نه تحت فشار قهر خداوند هستیم و نه همه چیز به خودمان واگذار شده است؛ ای عمو، بیایید تا به دقت همه چیز را بشناسید.