گنجور

۲۰- آیات ۱۹۵ تا ۲۰۶

أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهٰا أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهٰا أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهٰا أَمْ لَهُمْ آذٰانٌ یَسْمَعُونَ بِهٰا قُلِ اُدْعُوا شُرَکٰاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلاٰ تُنْظِرُونِ (۱۹۵) إِنَّ وَلِیِّیَ اَللّٰهُ اَلَّذِی نَزَّلَ اَلْکِتٰابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی اَلصّٰالِحِینَ (۱۹۶) وَ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاٰ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَ لاٰ أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ (۱۹۷) وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْهُدیٰ لاٰ یَسْمَعُوا وَ تَرٰاهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لاٰ یُبْصِرُونَ (۱۹۸) خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجٰاهِلِینَ (۱۹۹) وَ إِمّٰا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ اَلشَّیْطٰانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّٰهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۲۰۰) إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ اَلشَّیْطٰانِ تَذَکَّرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ (۲۰۱) وَ إِخْوٰانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی اَلغَیِّ ثُمَّ لاٰ یُقْصِرُونَ (۲۰۲) وَ إِذٰا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَةٍ قٰالُوا لَوْ لاٰ اِجْتَبَیْتَهٰا قُلْ إِنَّمٰا أَتَّبِعُ مٰا یُوحیٰ إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هٰذٰا بَصٰائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۲۰۳) وَ إِذٰا قُرِئَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (۲۰۴) وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ اَلْجَهْرِ مِنَ اَلْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصٰالِ وَ لاٰ تَکُنْ مِنَ اَلْغٰافِلِینَ (۲۰۵) إِنَّ اَلَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لاٰ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبٰادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ (۲۰۶)

آیا ایشان را پایهاییست راه می‌روند بآن یا مر ایشان‌راست دستهایی که بگیرند بآنها یا مر ایشان را چشم‌هاییست که به بینند بآنها یا مر ایشان را گوشهایی بشنوند بآنها بگو بخوانید انبازانتان را پس مکر کنید با من پس مهلت ندهید مرا (۱۹۵) به درستی که یاور من خدائیست که فرو فرستاد کتاب را و اوست که یاری می‌کند شایستگان را (۱۹۶) و آنان که می‌خوانند از غیر او نمی‌توانند یاری کردن شما را و نه خودشان را یاری توانند کرد (۱۹۷) و اگر نجویند آنها را بسوی هدایت نمی‌شنوند و می‌بینی ایشان را که می‌نگرند بسوی تو و ایشان نمی‌بینند (۱۹۸) بگیر عفو را و امر کن بشایسته و روی بگردان از نادانی (۱۹۹) و اگر از جای در آرد تو را از شیطان وسوسۀ پس پناه گیر بخدا به درستی که او شنوای داناست (۲۰۰) به درستی که آنان که پرهیزکار شدند چون مس کند آنها را وسوسۀ از دیو رجیم پند گیرند پس آن‌گاه ایشان بینایانند (۲۰۱) و برادرانشان می‌کشانند ایشان را در گمراهی پس کوتاهی نمی‌کنند (۲۰۲) و چون نیاری بایشان بآیتی گویند چرا اختیار نکردی آن را بگو پیروی نمی‌کنم مگر آنچه وحی می‌شود بمن از پروردگارم این دلیلهای بینش بخش است از پروردگار شما و هدایت و رحمت از برای گروهی که می‌گروند (۲۰۳) و چون خوانده شود قرآن پس گوش باز دارید آن را و خاموش باشید شاید که شما را رحمت کنند (۲۰۴)و یاد کن پروردگارت را در نفست از روی زاری و نهانی و غیر بلندی از گفتار ببامداد و شبانگاه و مباش از بیخبران (۲۰۵) بدرستی که آنان که نزد پروردگار تواند سر نمی‌کشند از پرستش او و تسبیح می‌کنند او را و مر او را سجده می‌کنند (۲۰۶)

پایشان آیا به رفتن هیچ هست
یا که از بهر گرفتن هیچ دست
چشم یا دارند تا بینند باز
گوش یا تا بشنوند آواز و راز
ور که می گویید اینها نیستشان
پس شما باشید افضل از بتان
نیست معقول این به نزد عقل و کیش
تا پرستد هیچ کس مفضول خویش
زین سخنها مشرکان ملزم شدند
پس به تخویف پیمبر آمدند
کاین اِلهان را نکوهش گر کنی
میمدار از قهر ایشان ایمنی
گو شما خوانید انبازان خود
مجتمع گردید با ایشان به ودّ
با هم اندر قصد من حیلت کنید
هر چه بتوانید بی مهلت کنید
نیست باکی حق بود تا یار من
هم کفیل است و ولیّ در کار من
وآنکه می خوانیدشان لیل و نهار
می بنتوانندتان گردید یار
نیتوانند آنکه یار خود شوند
پس چه غم خوب ار به کس یا بد شوند
مؤمنان خوانند ور کفار را
بر هدایت نشنوند انکار را
یا که خوانند ار بتان را کافران
نشنوند و نیستشان سمع و روان
بینی ایشان را که سویت بنگرند
ای محمّد(ص) نی که بینا و ابصرند
بر تو بینند از ره تن نی ز جان
نیستشان چون چشم حق بین در نهان
تو فرا بر عفوشان گیر از ادب
گر کلامی بر تو گویند از غضب
یا بگیر آسانی اندر کارها
شاق تا ناید به کس کردارها
یا زکات از اغنیاء بر رفق گیر
هم ده از مهر و شفقت بر فقیر
از خُذِ الْعَفو آن رسول بی قریق
جُست وقت پرسش از روح الامین
رفت و پرسید آن دم از علام غیب
گفت پس با آن رسول پاک جیب
عفو کن بر آنکه زو بینی ستم
هم عطاء بر آنکه ماندت از نعم
از عطاء یعنی نمودت ناامید
هم بر آن پیوند کو از تو برید
امر کن بر قول و فعلی کآن نکوست
نزد عقل و شرع بس ممدوح اوست
رو ز نادانان بگردان گر رسد
بر تو ز ایشان رنجی از جهل و حسد
رو ز جاهل گر نگردانی به ره
میشوی با وی مقابل در سفه
اندر اخلاق است این آیت تمام
گر که باشی آگه از سرّ کلام
نیست جاهل تر ز نفس فتنه جو
بس بود نیک ار کنی اعراض از او
او تو را ساعی است بر نقص و شرور
برخلاف خُلق نیکو در امور
هست مروی چونکه این آیت نزول
یافت از حق در نیاز آمد رسول
گفت یا رب شاید این کز یک سبب
آنکه مستولی شود بر من غضب
آمد إما یَنزَغَنَّک در زمان
که ز شیطان گر رسد نزغی عیان
منع رأفت تا نماید از تو او
بر کسی کز وی رسد رنجی به تو
فَاستَعِذْ بِااللهِ یعنی بر پناه
پس تو را انگشت نز غش بر اِله
بشنود حق استعاذه بندگان
هم بداند چارة دیو از نهان
آن کسان کز شرک و عصیانند دور
وز خدا ترسند در کل امور
پس چو شیطانشان کند مَس در طواف
دورشان گیرد چو خصم اندر مصاف
طائف از طیف است مشتق در مقال
وآن فرود آوردن است اندر خیال
یا که از طوف است آن را اشتقاق
میکند یعنی احاطه در سیاق
مر خدا را آن زمان آرند یاد
پس ببینند آنچه خیر است و سداد
وآنکه اخوان شیاطینند هم
نیست زآن وسواسشان پرهیز و غم
دیو ایشان را کِشد در گمرهی
نیستشان ز اضلال آنها کوتهی
هم چو از قرآن نیاری آیتی
کافران را در مقام حجتی
می بگویندت نبافی از چه رو
آیه ای از نزد خود در گفتگو
چون فراهم ناوری از افترا
زآن سخنها که به هم بافی فرا
گو جز این نبود که می باشم ز پی
در بیان خود ز مَا یُوحَی إلَی
پیروی یعنی کنم آن را که وحی
میشود از رب من در امر و نهی
هست حجت های باهر این کتاب
که به آن مرئی شود راه صواب
بر شما آمد فرود از ربّتان
مؤمنان را رهبر است و رحمت آن
هم شود چون خوانده قرآن در نماز
بشنوید آن را به سمع امتیاز
همچنین باشید در سمعش خموش
رحم کرده مر شوید از راه گوش
یاد کن پروردگارت را به دل
از ره زاری و خشیّت متصل
پست تر ز آواز جهر و آشکار
هم نه اندر سر،ّ که ناید استوار
بل میان جهر و سرّ کآن مختفی است
نزد اهل معرفت ذکر خفی است
از زبان قلب باید خواندنش
هم نمودن نقش بر لوح از فنش
نام حق را نقش دل کن صبح و شام
اینست ذکر و فکر عارف بر مدام
می مباش از غافلان در زندگی
نیست شرط بنده غیر از بندگی
آن کسان که نزد آن پروردگار
از مکانت نز مکان دارند بار
یعنی آنها کاهل قرب و عزّتند
ساکنان بارگاه حضرتند
از پرستش نیست استکبارشان
جمله تنزیه وی است اذکارشان
سجدة او را به تعظیم و ثبات
میکنند آن واصلان جمع ذات
سجده را گفتیم چبود پیش از این
گر به یادت باشد آن شرح متین
اصل آن از قید هستی رستن است
دل به آزادی به حق بر بستن است
بایدم در سجده شکر اهتمام
سورة اعراف گشت اکنون تمام
نک به نظم سورة انفال هم
گر دهد توفیق بر گیرم قلم
از هزار و سیصد و هفت ای عجب
هست امروز اول ماه رجب
حق کند نیکو در این مه فال ما
شرح صدر افزون کند ز انفال ما
چون شود تا چون عطاء افزون دهد
هر چه نوشد باده بر مجنون دهد
دارم امید آنکه بفزاید حقم
دم به دم بر شرح صدر و منطقم
نظم این تفسیر تا گردد تمام
زآن فزونیها که بدهد در کلام
یا رب از من فیض معنی وا مگیر
صدقه از شاه است واجب بر فقیر
خاصه کامروز اول ماه نو است
هر گدایی چشم او بر خسرو است
خاصه ماهی کآن به شاهش نسبت است
مولدش در وی به نظم دولت است
یا به وجه دیگر آن مه را به شاه
نسبتی باشد که دانند اهل راه
اول مه صدقه گیران هر طرف
بر در دولت سرایش بسته صف
خاصه کآن شه مشتهر باشد به جود
تا چه بخشد بر فقیران در نمود
سالها گوید فقیرش در مقام
هر چه دادی در نظر دارم تمام
نیستم بر داده هایت ناسپاس
ور گناهی شد نبود از ناشناس
بُد یقین کآن هم ببخشی ناگزیر
چون کند شاه ار نبخشد بر فقیر
جز که از شاه آن فقیر ار بنده است
تا قیامت زآن گنه شرمنده است
من چه گویم چون تو دانی بی مقال
حال ما را آنچه باشد ز انفعال
بر خُذِ الْعَفو است امید صفی
خود تو کردی امر بر عفو ای وفی
نیستم از شرمساری روی آن
که کنم رو بر جناب آسمان
یادم آید چونکه از اعطای شاه
وآنچه کردم من به جای آن گناه
من نبودم غیر ناچیزی فقیر
تو همی گفتی عطاء آمد بگیر
گر شمارم ، نیست آن را عدّ و حد
قدر آن را داند آن کو داده خود
با تو می گویم یکی از داد او
تا ز عشق افزون نمایی یاد او
اُمیّی بودم من او از نزد خود
شرح صدری داد بر من بی ز حد
تا که عالم پر شد از عرفان من
گشت هر دانایی ابجد خوان من
گر دهی بر زبدة الاسرار گوش
تا به وقت مرگ ننشینی ز جوش
ور که از بحر الحقایق یک ورق
بر کف آری ره بری بر گنج حق
ور که عرفان الحقت افتد به دست
تا ابد بی باده مخموری و مست
نک فرو رو اندر این بحر عمیق
یعنی این تفسیر اگر باشی دقیق
تا بیابی داد حق را بالتمام
بر صفی از این بیان و این کلام
خود دهی انصاف کاینسان نطق و لب
خاص او باشد ز بخشش های رب
جمع گر گردند خلق از روی عزم
صفحه ای تا آورند از آن به نظم
عقل بر تصویر آن نارد رجوع
تا چه جای آنکه آید در وقوع
گفتم این بر شکر داد ذوالمنن
ور نه ناچیزی چه گوید در سخن
چیست موری تا کلام او بود
در مقامی وصف و نام او بود
نک به گفتار آمدم خاموش باش
نظم انفال است بشنو گوش باش
۱۹- آیات ۱۸۱ تا ۱۹۴: وَ مِمَّنْ خَلَقْنٰا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ (۱۸۱) وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۸۲) وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ (۱۸۳) أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا مٰا بِصٰاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاّٰ نَذِیرٌ مُبِینٌ (۱۸۴) أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مٰا خَلَقَ اَللّٰهُ مِنْ شَیْ‌ءٍ وَ أَنْ عَسیٰ أَنْ یَکُونَ قَدِ اِقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ (۱۸۵) مَنْ یُضْلِلِ اَللّٰهُ فَلاٰ هٰادِیَ لَهُ وَ یَذَرُهُمْ فِی طُغْیٰانِهِمْ یَعْمَهُونَ (۱۸۶) یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلسّٰاعَةِ أَیّٰانَ مُرْسٰاهٰا قُلْ إِنَّمٰا عِلْمُهٰا عِنْدَ رَبِّی لاٰ یُجَلِّیهٰا لِوَقْتِهٰا إِلاّٰ هُوَ ثَقُلَتْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ لاٰ تَأْتِیکُمْ إِلاّٰ بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهٰا قُلْ إِنَّمٰا عِلْمُهٰا عِنْدَ اَللّٰهِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۸۷) قُلْ لاٰ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لاٰ ضَرًّا إِلاّٰ مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ اَلْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ مٰا مَسَّنِیَ اَلسُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاّٰ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۱۸۸) هُوَ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا لِیَسْکُنَ إِلَیْهٰا فَلَمّٰا تَغَشّٰاهٰا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمّٰا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اَللّٰهَ رَبَّهُمٰا لَئِنْ آتَیْتَنٰا صٰالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ اَلشّٰاکِرِینَ (۱۸۹) فَلَمّٰا آتٰاهُمٰا صٰالِحاً جَعَلاٰ لَهُ شُرَکٰاءَ فِیمٰا آتٰاهُمٰا فَتَعٰالَی اَللّٰهُ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (۱۹۰) أَ یُشْرِکُونَ مٰا لاٰ یَخْلُقُ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ (۱۹۱) وَ لاٰ یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لاٰ أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ (۱۹۲) وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْهُدیٰ لاٰ یَتَّبِعُوکُمْ سَوٰاءٌ‌ عَلَیْکُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صٰامِتُونَ (۱۹۳) إِنَّ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ عِبٰادٌ أَمْثٰالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۱۹۴)

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهٰا أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهٰا أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهٰا أَمْ لَهُمْ آذٰانٌ یَسْمَعُونَ بِهٰا قُلِ اُدْعُوا شُرَکٰاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلاٰ تُنْظِرُونِ (۱۹۵) إِنَّ وَلِیِّیَ اَللّٰهُ اَلَّذِی نَزَّلَ اَلْکِتٰابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی اَلصّٰالِحِینَ (۱۹۶) وَ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاٰ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَ لاٰ أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ (۱۹۷) وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْهُدیٰ لاٰ یَسْمَعُوا وَ تَرٰاهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لاٰ یُبْصِرُونَ (۱۹۸) خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجٰاهِلِینَ (۱۹۹) وَ إِمّٰا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ اَلشَّیْطٰانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّٰهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۲۰۰) إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ اَلشَّیْطٰانِ تَذَکَّرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ (۲۰۱) وَ إِخْوٰانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی اَلغَیِّ ثُمَّ لاٰ یُقْصِرُونَ (۲۰۲) وَ إِذٰا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَةٍ قٰالُوا لَوْ لاٰ اِجْتَبَیْتَهٰا قُلْ إِنَّمٰا أَتَّبِعُ مٰا یُوحیٰ إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هٰذٰا بَصٰائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۲۰۳) وَ إِذٰا قُرِئَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (۲۰۴) وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ اَلْجَهْرِ مِنَ اَلْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصٰالِ وَ لاٰ تَکُنْ مِنَ اَلْغٰافِلِینَ (۲۰۵) إِنَّ اَلَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لاٰ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبٰادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ (۲۰۶)
هوش مصنوعی: آیا آنها پا دارند که با آن راه بروند یا دست دارند که با آن کارها را انجام دهند؟ آیا آنها چشمی دارند که با آن ببینند یا گوشی دارند که با آن بشنوند؟ بگو از شرکای خود دعوت کنید و سپس نقشه‌تان را بچینید و مهلت ندهید. بی‌تردید ولی من خداست، کسی که کتاب را نازل کرده و او سرپرست نیکوکاران است. کسانی که به جز او می‌خوانید، نمی‌توانند به شما کمک کنند و نه حتی به خودشان. اگر به آنها دعوت کنید تا هدایت یابند، نمی‌شنوند و تو آنها را می‌بینی که به تو نگاه می‌کنند اما نمی‌بینند. عفو را بپذیر و به کارهای نیک فرمان بده و از جاهلان روی گردان باش. اگر شیطان تو را وسوسه کرد، به خدا پناه ببر که او شنوا و دانا است. قطعا کسانی که تقوای الهی دارند، اگر دچار وسوسه‌ای از جانب شیطان شوند، خود را به یاد می‌آورند و ناگهان بینا می‌شوند. اما برادران آنها در گمراهی به آنها کمک می‌کنند و هرگز از این کار کوتاهی نمی‌کنند. و زمانی که معجزه‌ای برایشان نمی‌آوری، می‌گویند چرا آن را خودت انتخاب نکردی؟ بگو من فقط از آنچه که به من از سوی پروردگارم وحی می‌شود پیروی می‌کنم. اینها بصیرت‌هایی از سوی پروردگارتان و هدایت و رحمت برای مردمی است که ایمان می‌آورند. و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، به آن گوش دهید و سکوت کنید شاید مورد رحمت قرار گیرید. و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن و نه آشکارا در گفتارتان در صبح و عصر و از غافلان نباش. قطعا کسانی که نزد پروردگار تو هستند، از عبادت او بزرگ نمی‌شوند و او را تسبیح می‌کنند و برای او سجده می‌کنند.
آیا ایشان را پایهاییست راه می‌روند بآن یا مر ایشان‌راست دستهایی که بگیرند بآنها یا مر ایشان را چشم‌هاییست که به بینند بآنها یا مر ایشان را گوشهایی بشنوند بآنها بگو بخوانید انبازانتان را پس مکر کنید با من پس مهلت ندهید مرا (۱۹۵) به درستی که یاور من خدائیست که فرو فرستاد کتاب را و اوست که یاری می‌کند شایستگان را (۱۹۶) و آنان که می‌خوانند از غیر او نمی‌توانند یاری کردن شما را و نه خودشان را یاری توانند کرد (۱۹۷) و اگر نجویند آنها را بسوی هدایت نمی‌شنوند و می‌بینی ایشان را که می‌نگرند بسوی تو و ایشان نمی‌بینند (۱۹۸) بگیر عفو را و امر کن بشایسته و روی بگردان از نادانی (۱۹۹) و اگر از جای در آرد تو را از شیطان وسوسۀ پس پناه گیر بخدا به درستی که او شنوای داناست (۲۰۰) به درستی که آنان که پرهیزکار شدند چون مس کند آنها را وسوسۀ از دیو رجیم پند گیرند پس آن‌گاه ایشان بینایانند (۲۰۱) و برادرانشان می‌کشانند ایشان را در گمراهی پس کوتاهی نمی‌کنند (۲۰۲) و چون نیاری بایشان بآیتی گویند چرا اختیار نکردی آن را بگو پیروی نمی‌کنم مگر آنچه وحی می‌شود بمن از پروردگارم این دلیلهای بینش بخش است از پروردگار شما و هدایت و رحمت از برای گروهی که می‌گروند (۲۰۳) و چون خوانده شود قرآن پس گوش باز دارید آن را و خاموش باشید شاید که شما را رحمت کنند (۲۰۴)و یاد کن پروردگارت را در نفست از روی زاری و نهانی و غیر بلندی از گفتار ببامداد و شبانگاه و مباش از بیخبران (۲۰۵) بدرستی که آنان که نزد پروردگار تواند سر نمی‌کشند از پرستش او و تسبیح می‌کنند او را و مر او را سجده می‌کنند (۲۰۶)
هوش مصنوعی: آیا اینان دارای پاهایی هستند که با آن راه بروند یا دستانی دارند که بتوانند با آن‌ها چیزی را بگیرند؟ آیا چشمانی دارند که با آن‌ها ببینند یا گوش‌هایی که با آن‌ها بشنوند؟ بگو این خدایان خود را فراخوانید و از من مکر کنید و به من مهلت ندهید. به‌درستی که یار من خدایی است که کتاب را نازل کرده و اوست که نیکوکاران را یاری می‌کند. آنان که از غیر او یاری می‌طلبند، نه می‌توانند به شما یاری برسانند و نه خود را یاری کنند. و اگر کسی از هدایت او خواسته شود، نمی‌شنوند و تو آن‌ها را می‌بینی که به تو نگاه می‌کنند ولی نمی‌بینند. عفو را بپذیر و به کارهای نیک فرمان ده و از نادانی دوری کن. و اگر شیطان تو را وسوسه کند، به خدا پناه ببر؛ زیرا او شنوا و آگاه است. به‌درستی که پرهیزکاران، زمانی که وسوسه‌های شیطان به سراغشان می‌آید، پند می‌گیرند و سپس بینا می‌شوند. برادرانشان آن‌ها را به گمراهی می‌کشند و در این کار کوتاهی نمی‌کنند. و وقتی معجزه‌ای به آن‌ها داده می‌شود، می‌گویند چرا آن را انتخاب نکردی؟ بگو من فقط از آنچه به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم. این‌ها دلایل روشنی از پروردگار شماست و هدایت و رحمت برای گروهی که ایمان دارند. و وقتی قرآن خوانده می‌شود، گوش دهید و سکوت کنید تا شاید مورد رحمت قرار گیرید. و پروردگارت را در دل خود با زاری و پنهانی یاد کن و نه به صدای بلند، چه صبح و چه شام، و از بی‌خبران نباش. به‌درستی که کسانی که در حضور پروردگارشان هستند، از پرستش او سر نمی‌کشند و او را تسبیح می‌کنند و همواره سجده‌اش می‌کنند.
پایشان آیا به رفتن هیچ هست
یا که از بهر گرفتن هیچ دست
هوش مصنوعی: آیا پایشان به رفتن می‌ارزد یا اینکه به خاطر به دست آوردن چیزی دست به کار شده‌اند؟
چشم یا دارند تا بینند باز
گوش یا تا بشنوند آواز و راز
هوش مصنوعی: چشم‌ها برای دیدن و گوش‌ها برای شنیدن صداها و رموز هستند.
ور که می گویید اینها نیستشان
پس شما باشید افضل از بتان
هوش مصنوعی: اگر کسی می‌گوید که این افراد ویژگی‌هایی ندارند، پس شما خودتان بهتر از بت‌ها باشید.
نیست معقول این به نزد عقل و کیش
تا پرستد هیچ کس مفضول خویش
هوش مصنوعی: اینکه کسی برتری‌های خود را نادیده بگیرد و کسی نازل‌تر از خود را پرستش کند، از نظر عقل و منطق قابل قبول نیست.
زین سخنها مشرکان ملزم شدند
پس به تخویف پیمبر آمدند
هوش مصنوعی: از این صحبت‌ها، مشرکان مجبور به پاسخ‌گویی شدند و سپس به ترساندن پیامبر پیوستند.
کاین اِلهان را نکوهش گر کنی
میمدار از قهر ایشان ایمنی
هوش مصنوعی: اگر کسانی را که مایه‌ی سرزنش هستند، نکوهش کنی، از خشم آن‌ها در امان خواهی بود.
گو شما خوانید انبازان خود
مجتمع گردید با ایشان به ودّ
هوش مصنوعی: شما دوستانتان را جمع کنید و با آنها با محبت و دوستی رفتار کنید.
با هم اندر قصد من حیلت کنید
هر چه بتوانید بی مهلت کنید
هوش مصنوعی: در کار من به هر ترفندی که می‌توانید اقدام کنید و هر چه سریع‌تر عمل کنید.
نیست باکی حق بود تا یار من
هم کفیل است و ولیّ در کار من
هوش مصنوعی: نگران نیستم چون حق وجود دارد و یار من هم در کارهایم کمک‌کار و ولی من است.
وآنکه می خوانیدشان لیل و نهار
می بنتوانندتان گردید یار
هوش مصنوعی: این بیت می‌گوید که افرادی که شب و روز به یاد آنها هستید، می‌توانند به دوستان و یارانتان تبدیل شوند.
نیتوانند آنکه یار خود شوند
پس چه غم خوب ار به کس یا بد شوند
هوش مصنوعی: کسانی که نمی‌توانند یار و دوست واقعی یکدیگر شوند، دیگر چه اهمیتی دارد که برای دیگران خوب یا بد باشند؟
مؤمنان خوانند ور کفار را
بر هدایت نشنوند انکار را
هوش مصنوعی: مؤمنان از حق و راه درست پیروی می‌کنند، اما کفار از هدایت و راهنمایی غافلند و به انکار آن می‌پردازند.
یا که خوانند ار بتان را کافران
نشنوند و نیستشان سمع و روان
هوش مصنوعی: یا اینکه اگر بت‌ها را خواندند، کافرانی که نمی‌شنوند و نه احساس دارند.
بینی ایشان را که سویت بنگرند
ای محمّد(ص) نی که بینا و ابصرند
هوش مصنوعی: ای محمد (ص)، ببین که چگونه این مردم به تو نگاه می‌کنند، نه اینکه تنها با چشمان خود می‌بینند، بلکه با قلب و جانشان هم می‌نگرند.
بر تو بینند از ره تن نی ز جان
نیستشان چون چشم حق بین در نهان
هوش مصنوعی: آنان تو را فقط از ظاهر می‌بینند و نه از باطن و روح تو، چرا که چشمی که حقیقت را می‌بیند، به باطن و رازها نگاه می‌کند.
تو فرا بر عفوشان گیر از ادب
گر کلامی بر تو گویند از غضب
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو با عصبانیت صحبت کرد، با ادب و نزاکت پاسخ بده و بر عصبانیت او غلبه کن.
یا بگیر آسانی اندر کارها
شاق تا ناید به کس کردارها
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در کارهایت سختی نکشی، بهتر است از آسانی‌ها بهره ببری تا به مشکل نیفتی.
یا زکات از اغنیاء بر رفق گیر
هم ده از مهر و شفقت بر فقیر
هوش مصنوعی: ای wealthier، از ثروتمندان زکات بگیر و همچنین با محبت و مهربانی به نیازمندان کمک کن.
از خُذِ الْعَفو آن رسول بی قریق
جُست وقت پرسش از روح الامین
هوش مصنوعی: آن پیامبر بزرگوار در زمان پرسش از روح‌الامین، به خُلق نیک و بخشش روی آورد.
رفت و پرسید آن دم از علام غیب
گفت پس با آن رسول پاک جیب
هوش مصنوعی: او رفت و در آن لحظه از علامت غیب پرسید و بعد از آن با آن پیامبر پاک ارتباط برقرار کرد.
عفو کن بر آنکه زو بینی ستم
هم عطاء بر آنکه ماندت از نعم
هوش مصنوعی: ببخش کسی را که به تو ظلم کرده و به آنکه به تو نعمت داده، احسان کن.
از عطاء یعنی نمودت ناامید
هم بر آن پیوند کو از تو برید
هوش مصنوعی: از بخشش و مهربانی تو ناامید نیستم، حتی اگر پیوندی که میان ماست گسسته شود.
امر کن بر قول و فعلی کآن نکوست
نزد عقل و شرع بس ممدوح اوست
هوش مصنوعی: بر اساس عقل و شرع، بر انجام کاری فرمان بده که خوب و پسندیده است و از نظر آن‌ها ارزشمند است.
رو ز نادانان بگردان گر رسد
بر تو ز ایشان رنجی از جهل و حسد
هوش مصنوعی: اگر از نادانان آزاری به تو رسید، با آن‌ها رابطه‌ات را قطع کن و دوری کن.
رو ز جاهل گر نگردانی به ره
میشوی با وی مقابل در سفه
هوش مصنوعی: اگر صورت و رفتار جاهل را برطرف نکنی، مانند او بی‌خود و نادان خواهی شد.
اندر اخلاق است این آیت تمام
گر که باشی آگه از سرّ کلام
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در زمینه اخلاق، این نکته به طور کامل بیان شده است و اگر انسان از راز و معنای کلام باخبر باشد، می‌تواند به درک عمیق‌تری دست پیدا کند.
نیست جاهل تر ز نفس فتنه جو
بس بود نیک ار کنی اعراض از او
هوش مصنوعی: نفس انسان که همواره در پی فتنه و آشوب است، بی‌خبر از خطراتی که به دنبال دارد، جاهل‌ترین موجودات به حساب می‌آید. اگر بتوانی از این نفس دوری کنی، کار خوبی کرده‌ای.
او تو را ساعی است بر نقص و شرور
برخلاف خُلق نیکو در امور
هوش مصنوعی: او در تلاش است تا نقص‌ها و بدی‌ها را برطرف کند، در حالی که در رفتار و کردار خود به نیکی پایبند است.
هست مروی چونکه این آیت نزول
یافت از حق در نیاز آمد رسول
هوش مصنوعی: وقتی این آیه از سوی حق نازل شد، پیامبر در حال نیاز و دعا بود.
گفت یا رب شاید این کز یک سبب
آنکه مستولی شود بر من غضب
هوش مصنوعی: خداوندا، شاید به دلیل یک دلیل خاص، خشم تو بر من تسلط یافته است.
آمد إما یَنزَغَنَّک در زمان
که ز شیطان گر رسد نزغی عیان
هوش مصنوعی: اگر زمانی تو را وسوسه‌ای درگیر کند، بدان که آن وسوسه، از جانب شیطان به وضوح خواهد بود.
منع رأفت تا نماید از تو او
بر کسی کز وی رسد رنجی به تو
هوش مصنوعی: اگر مهربانی و محبت خود را از کسی دریغ کنی، او قادر نخواهد بود که بر کسی که به تو آسیب رسانده، نفرت و کینه‌ای را آشکار کند.
فَاستَعِذْ بِااللهِ یعنی بر پناه
پس تو را انگشت نز غش بر اِله
هوش مصنوعی: بنابراین از خدا پناه ببر، زیرا او قدرتی است که تو را از مشکلات و سختی‌ها حفظ می‌کند.
بشنود حق استعاذه بندگان
هم بداند چارة دیو از نهان
هوش مصنوعی: خداوند دعا و درخواست پناهندگی بندگانش را می‌شنود و می‌داند که چگونه می‌تواند دیو را از درون پنهانی دور کند.
آن کسان کز شرک و عصیانند دور
وز خدا ترسند در کل امور
هوش مصنوعی: افرادی که از شرک و نافرمانی دوری می‌کنند و در همه امور از خداوند می‌ترسند.
پس چو شیطانشان کند مَس در طواف
دورشان گیرد چو خصم اندر مصاف
هوش مصنوعی: وقتی شیطان آنها را به وسوسه بیندازد، به دور آنها می‌چرخد و مثل دشمنی که در میدان جنگ است، به مبارزه می‌پردازد.
طائف از طیف است مشتق در مقال
وآن فرود آوردن است اندر خیال
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که واژه "طائف" از "طیف" گرفته شده و در گفتگو معنی خاصی دارد. همچنین اشاره می‌کند که فرود آوردن، نوعی تصور یا خیال را در ذهن ایجاد می‌کند. به طور کلی، به ارتباط میان کلمات و تصورات آنها پرداخته شده است.
یا که از طوف است آن را اشتقاق
میکند یعنی احاطه در سیاق
هوش مصنوعی: این عبارت به نوعی اشاره به الهام بخش بودن و تأثیر گذاری یک حالت یا وضعیت خاص دارد که به فرد الهام می‌بخشد. به عبارتی دیگر، ممکن است به معنای این باشد که در یک محیط یا شرایط خاص، فرد به نوعی در محاصره یا احاطه قرار می‌گیرد که بر تفکر و احساسات او تأثیر می‌گذارد.
مر خدا را آن زمان آرند یاد
پس ببینند آنچه خیر است و سداد
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد خدا می‌افتند، پس می‌توانند آنچه را که نیکو و درست است ببینند.
وآنکه اخوان شیاطینند هم
نیست زآن وسواسشان پرهیز و غم
هوش مصنوعی: کسی که همراه شیطان‌هاست، نمی‌تواند از وسوسه‌ها و غم‌هایشان دور بماند.
دیو ایشان را کِشد در گمرهی
نیستشان ز اضلال آنها کوتهی
هوش مصنوعی: آنها در دامی گرفتار شده‌اند که هیچ راه نجاتی برایشان نیست و این نتیجه گمراهی‌هایی است که خودشان دچار آن شده‌اند.
هم چو از قرآن نیاری آیتی
کافران را در مقام حجتی
هوش مصنوعی: اگر نتوانی از قرآن آیه‌ای بیاوری، پس هیچ دلیل و حجتی برای کافران نخواهی داشت.
می بگویندت نبافی از چه رو
آیه ای از نزد خود در گفتگو
هوش مصنوعی: می‌گویند چرا از خودت دلیلی نمی‌آوری یا چرا تنها از متن‌های دیگر حرف نمی‌زنی، بلکه باید از تجربه و آگاهی خودت صحبت کنی.
چون فراهم ناوری از افترا
زآن سخنها که به هم بافی فرا
هوش مصنوعی: وقتی که تو از افتراء و تهمت‌ها به سخنان و داستان‌های ساختگی و بی‌اساس اعتقاد پیدا کنی، به همین دلیل ممکن است که خودت هم درگیر این حرف‌ها شوی.
گو جز این نبود که می باشم ز پی
در بیان خود ز مَا یُوحَی إلَی
هوش مصنوعی: اگر غیر از این باشد که من در پی بیان خود هستم، این چیزی نیست که به من وحی شده باشد.
پیروی یعنی کنم آن را که وحی
میشود از رب من در امر و نهی
هوش مصنوعی: پیروی یعنی انجام دادن دستورهایی که از سوی پروردگارم به من وحی می‌شود، چه در مسائل انجام کارها و چه در مواردی که باید از چیزی خودداری کنم.
هست حجت های باهر این کتاب
که به آن مرئی شود راه صواب
هوش مصنوعی: این کتاب دلایل روشنی دارد که می‌تواند راه درست را به ما نشان دهد.
بر شما آمد فرود از ربّتان
مؤمنان را رهبر است و رحمت آن
هوش مصنوعی: براساس این بیت، خداوند به مؤمنان هدایت‌کننده‌ای می‌فرستد و بر آن‌ها رحمت می‌بارد.
هم شود چون خوانده قرآن در نماز
بشنوید آن را به سمع امتیاز
هوش مصنوعی: شخصی که در نماز قرآن می‌خواند، باید بفهمد که این قرائت و دعایش چگونه در دلش اثر می‌گذارد و او را از دیگران متمایز می‌کند.
همچنین باشید در سمعش خموش
رحم کرده مر شوید از راه گوش
هوش مصنوعی: در گوش او خاموش باشید، که با صبر و سکوت، به او رحم کرده‌اید و از طریق گوش او به دل او راه پیدا می‌کنید.
یاد کن پروردگارت را به دل
از ره زاری و خشیّت متصل
هوش مصنوعی: به دل‌تان به یاد خداوند باشید و با عشق و ترس از او به دعا و ناله بپردازید.
پست تر ز آواز جهر و آشکار
هم نه اندر سر،ّ که ناید استوار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که صدای بلند و واضح به تنهایی از اهمیت بالایی برخوردار نیست و اگر در درون فردی صدای درونی و افکاری ماندگار وجود نداشته باشد، آن صدا و ظاهر قوی ارزشی نخواهد داشت. به عبارتی دیگر، ظاهر قوی و نمایشی بدون عمق و استحکام در درون، به نتیجه‌ای نمی‌رسد و پایدار نیست.
بل میان جهر و سرّ کآن مختفی است
نزد اهل معرفت ذکر خفی است
هوش مصنوعی: در بین حرف زدن آشکار و راز و رمز، اشاره‌ای وجود دارد که برای اهل دانایی و معرفت پنهان است. این اشاره، موضوعی است که به صورت رازآلود و درونی مورد ذکر قرار می‌گیرد.
از زبان قلب باید خواندنش
هم نمودن نقش بر لوح از فنش
هوش مصنوعی: برای بیان احساسات و عواطف واقعی، باید از درون قلب خود سخن بگویید و به شکلی خاص آن را به تصویر بکشید.
نام حق را نقش دل کن صبح و شام
اینست ذکر و فکر عارف بر مدام
هوش مصنوعی: هر صبح و شام، نام خدا را در قلبت نقش‌زدایی کن، این یاد و اندیشه‌ای است که عارفان همیشه در ذهن دارند.
می مباش از غافلان در زندگی
نیست شرط بنده غیر از بندگی
هوش مصنوعی: در زندگی، از بی‌خبری دوری کن؛ زیرا جز بندگی و خدمت، هیچ چیزی برای بنده وجود ندارد.
آن کسان که نزد آن پروردگار
از مکانت نز مکان دارند بار
هوش مصنوعی: آن افرادی که در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخوردارند، بار سختی را به دوش می‌کشند.
یعنی آنها کاهل قرب و عزّتند
ساکنان بارگاه حضرتند
هوش مصنوعی: آنها افرادی هستند که به دنبال نزدیکی به مرتبه‌های بلند و عزت‌مندند، اما در واقع در میهمانی الهی غافل و بی‌توجه‌اند.
از پرستش نیست استکبارشان
جمله تنزیه وی است اذکارشان
هوش مصنوعی: عبارت بیانگر این است که تعهد و عبادت آن‌ها به معنای بزرگ‌ترین نعمت‌هاست و نه صرفاً یک نمایش و خودبزرگ‌بینی. به عبارت دیگر، احترام و خودداری آن‌ها از خودستایی نشان‌دهنده‌ی بزرگایی و پاکی روح و ذکرهای آنان است.
سجدة او را به تعظیم و ثبات
میکنند آن واصلان جمع ذات
هوش مصنوعی: سجده کردن او با احترام و ثبات، کار کسانی است که به اوج کمال رسیده‌اند و به ذات الهی نزدیک شده‌اند.
سجده را گفتیم چبود پیش از این
گر به یادت باشد آن شرح متین
هوش مصنوعی: در این شعر به یادآوری می‌پردازد که پیش از این درباره سجده و معنای آن صحبت کرده‌ایم و اگر به خاطر داشته باشی، توضیحات مفصل و روشنی در این مورد ارائه داده‌ایم.
اصل آن از قید هستی رستن است
دل به آزادی به حق بر بستن است
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این مفهوم می‌پردازد که با رهایی از محدودیت‌ها و قیدهای دنیوی، انسان می‌تواند به آزادی واقعی دست یابد و این آزادی را به حقیقت و حق متصل کند. به عبارتی، آزاد شدن از قید و بندهای موجود، زمینه‌ساز ارتباط با اصول و ارزش‌های حقیقی است.
بایدم در سجده شکر اهتمام
سورة اعراف گشت اکنون تمام
هوش مصنوعی: باید در سجده شکر به قدردانی بپردازم و حالا که همه چیز به پایان رسیده است، توجه‌ام به آیات سوره اعراف جلب شده.
نک به نظم سورة انفال هم
گر دهد توفیق بر گیرم قلم
هوش مصنوعی: به خوبی و با دقت به سراغ نظم و ترتیب سوره انفال می‌روم، اگر فرصتی برای نوشتن و بیان آن نصیبم شود.
از هزار و سیصد و هفت ای عجب
هست امروز اول ماه رجب
هوش مصنوعی: از سال ۱۳۰۷، عجب است که امروز اول ماه رجب است.
حق کند نیکو در این مه فال ما
شرح صدر افزون کند ز انفال ما
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی در این ماه بر ما قسمت می‌کند و دل‌های ما را از خیرات بیشتری پر می‌کند.
چون شود تا چون عطاء افزون دهد
هر چه نوشد باده بر مجنون دهد
هوش مصنوعی: زمانی که عطاء فراوان می‌شود، هر چیزی که مجنون از باده نوشید، به او داده می‌شود.
دارم امید آنکه بفزاید حقم
دم به دم بر شرح صدر و منطقم
هوش مصنوعی: من امیدوارم که به تدریج بر درک و اندیشیدنم افزوده شود و حقم بیشتر روشن گردد.
نظم این تفسیر تا گردد تمام
زآن فزونیها که بدهد در کلام
هوش مصنوعی: برای اینکه این تفسیر به پایان برسد، نیاز است که تمام اضافات و نکات بیشتری که در صحبت‌ها وجود دارد، بررسی و جمع‌آوری شود.
یا رب از من فیض معنی وا مگیر
صدقه از شاه است واجب بر فقیر
هوش مصنوعی: ای پروردگار، لطف و رحمت معنی‌ام را از من دریغ مدار؛ زیرا که صدقه‌ای که به فقیر داده می‌شود، بر شاه واجب است.
خاصه کامروز اول ماه نو است
هر گدایی چشم او بر خسرو است
هوش مصنوعی: امروز که اولین روز ماه نو است، هر زائر یا گدای دل‌باخته، نگاهش به سوی پادشاه و محبوبش است.
خاصه ماهی کآن به شاهش نسبت است
مولدش در وی به نظم دولت است
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که ماهی که به پادشاه نسبت داده می‌شود، در حقیقت نماد موقعیت خاصی در حکومت و قدرت است و وابستگی آن به نظم و ترتیب دولت را نشان می‌دهد.
یا به وجه دیگر آن مه را به شاه
نسبتی باشد که دانند اهل راه
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که آن ماه زیبایی که وصفش می‌شود، ارتباطی با پادشاهی دارد که اهل علم و راه آگاهی آن را می‌شناسند. به عبارت دیگر، زیبایی و فضیلت او برای کسانی که درک عمیقی دارند، مشخص و شناخته شده است.
اول مه صدقه گیران هر طرف
بر در دولت سرایش بسته صف
هوش مصنوعی: در آغاز ماه، افرادی که صدقه می‌دادند، در هر طرف دروازه دولت او صف کشیده بودند.
خاصه کآن شه مشتهر باشد به جود
تا چه بخشد بر فقیران در نمود
هوش مصنوعی: به ویژه اینکه آن پادشاه به generosity معروف است، ببینیم که او در عمل چه چیزی به فقیران می‌دهد.
سالها گوید فقیرش در مقام
هر چه دادی در نظر دارم تمام
هوش مصنوعی: سال‌هاست که این فقیر می‌گوید: هر چیزی که به من داده‌ای، برایم ارزشمند است و همه‌ی آن‌ها را در نظر دارم.
نیستم بر داده هایت ناسپاس
ور گناهی شد نبود از ناشناس
هوش مصنوعی: من نسبت به داده‌هایت بی‌احترامی نمی‌کنم و اگر خطایی هم رخ دهد، از بی‌خبری من ناشی شده است.
بُد یقین کآن هم ببخشی ناگزیر
چون کند شاه ار نبخشد بر فقیر
هوش مصنوعی: بدون شک اگر پادشاهی بخواهد، می‌تواند به فقیران کمک کند و از آنان عیب‌جویی نکند. این نشان می‌دهد که بزرگی و مهربانی یک شاه در بخشیدن و یاری کردن به نیازمندان است.
جز که از شاه آن فقیر ار بنده است
تا قیامت زآن گنه شرمنده است
هوش مصنوعی: تنها کسی که از شاه فقیرش اطاعت می‌کند، تا ابد از آن گناهش شرمنده خواهد بود.
من چه گویم چون تو دانی بی مقال
حال ما را آنچه باشد ز انفعال
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم چه بگویم چون خود تو حال ما را بهتر از هر کس دیگری می‌دانی؛ هر آنچه که به ما می‌گذرد، نتیجه‌ی تاثیرات و واکنش‌هایی است که داریم.
بر خُذِ الْعَفو است امید صفی
خود تو کردی امر بر عفو ای وفی
هوش مصنوعی: به امید بخشش و معافی از سوی تو، در حالی که خودت این کار را کرده‌ای و وفاداری خود را نشان داده‌ای.
نیستم از شرمساری روی آن
که کنم رو بر جناب آسمان
هوش مصنوعی: من به خاطر شرمندگی، روی خود را به آسمان نمی‌برم.
یادم آید چونکه از اعطای شاه
وآنچه کردم من به جای آن گناه
هوش مصنوعی: به یاد می‌آورم وقتی که از سوی شاه چیزی را بخشیدم و در عوض، آنچه انجام دادم، همان کار اشتباهی بود که مرتکب شدم.
من نبودم غیر ناچیزی فقیر
تو همی گفتی عطاء آمد بگیر
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که من به اندازه‌ای کم ارزش و ضعیف بودم که حتی تو هم در صحبت‌هایت از بخشش سخن می‌گفتی و دعوت می‌کردی تا آن را بپذیرم.
گر شمارم ، نیست آن را عدّ و حد
قدر آن را داند آن کو داده خود
هوش مصنوعی: اگر بخواهم آن را بشمارم، شمارش آن ممکن نیست و تنها کسی که قادر به درک ارزش و اهمیت آن است، خود اوست که آن را بخشیده است.
با تو می گویم یکی از داد او
تا ز عشق افزون نمایی یاد او
هوش مصنوعی: با تو صحبت می‌کنم تا از عشق تو به یاد او افزوده شود.
اُمیّی بودم من او از نزد خود
شرح صدری داد بر من بی ز حد
هوش مصنوعی: من بدون دانش و تجربه بودم، اما او با بخشش و لطف خود به من فهم و آگاهی بی‌پایانی عطا کرد.
تا که عالم پر شد از عرفان من
گشت هر دانایی ابجد خوان من
هوش مصنوعی: زمانی که دانش و آگاهی در جهان گسترش یافت، هر فرد دانشمندی به نوعی به من وامدار شد و مانند ابجد خوانی که حروف را می‌شناسد، به درک و فهم من رسید.
گر دهی بر زبدة الاسرار گوش
تا به وقت مرگ ننشینی ز جوش
هوش مصنوعی: اگر به زبان‌های عمیق و پنهان گوش بدهی، تا زمان مرگ از شور و هیجان دور نخواهی بود.
ور که از بحر الحقایق یک ورق
بر کف آری ره بری بر گنج حق
هوش مصنوعی: اگر کسی از عمق واقعیت‌ها حتی یک برگ به دست آورد، می‌تواند راهی به سوی گنجینه حقیقت پیدا کند.
ور که عرفان الحقت افتد به دست
تا ابد بی باده مخموری و مست
هوش مصنوعی: اگر کسی به درک حقیقی و عرفانی برسد، تا ابد در حالت شادی و سرخوشی خواهد بود، حتی بدون نیازی به شراب و مستی ظاهری.
نک فرو رو اندر این بحر عمیق
یعنی این تفسیر اگر باشی دقیق
هوش مصنوعی: در این دریاى عمیق غرق نشو، یعنی اگر به جزئیات دقت کنى، می‌توانی به برداشت‌های عمیق‌تری دست پیدا کنی.
تا بیابی داد حق را بالتمام
بر صفی از این بیان و این کلام
هوش مصنوعی: برای اینکه حق را به طور کامل درک کنی، باید به دقت به این سخن و این بیان گوش فرا دهی.
خود دهی انصاف کاینسان نطق و لب
خاص او باشد ز بخشش های رب
هوش مصنوعی: اگر انصاف بدهی، می‌فهمی که گفتار و زبان این انسان به خاطر نعمت‌ها و بخشش‌های خداوند است.
جمع گر گردند خلق از روی عزم
صفحه ای تا آورند از آن به نظم
هوش مصنوعی: اگر مردم با اراده و تصمیم جمع شوند، صفحه‌ای ایجاد می‌شود تا بتوانند آن را به نظم و ترتیب بیاورند.
عقل بر تصویر آن نارد رجوع
تا چه جای آنکه آید در وقوع
هوش مصنوعی: عقل در مورد تصویر آن چیزی که در ذهن داریم، بازگشتی می‌کند تا بسنجد که چه زمانی ممکن است آن واقعیت به وقوع بپیوندد.
گفتم این بر شکر داد ذوالمنن
ور نه ناچیزی چه گوید در سخن
هوش مصنوعی: گفتم این نعمت را به کسی که بخشنده و دهنده است می‌سپارم، در غیر این صورت، چه ارزش و محتوایی دارد که در موردش صحبت کنم؟
چیست موری تا کلام او بود
در مقامی وصف و نام او بود
هوش مصنوعی: موری چیست که در جایگاه او، کلام و توصیفش وجود دارد و نامش بر زبانهاست؟
نک به گفتار آمدم خاموش باش
نظم انفال است بشنو گوش باش
هوش مصنوعی: من به گفتار آمده‌ام، بنابراین سکوت کن. این نظم و ترتیب غنایم است، پس با دقت گوش کن.