گنجور

۱۰- آیه ۲۸

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّٰهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوٰاتاً فَأَحْیٰاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۲۸)

چگونه کافر شوید بخدا و حال آنکه بودید مرده‌ها پس زنده کرد شما را پس میراند شما را پس زنده می‌کند شما را پس بسوی او بازگشت کنید (۲۸)

« در بیان موت و حیات، بعثو حشر و معنی عالم کون و فساد »

کَیفَ بالله تَکْفُرُون ما را بس است
بهر ارشاد ار به دارِ جان، کس است
مردگان بودید ، حقتان زنده کرد
بر حیات عاریت زیبنده کرد
پس بمیراند ز بعد از زندگی
پس برانگیزاند از پایندگی
جمله میرند اوست باقی لایزال
سوی او گردید راجع لامحال
با تو گویم نکته های بکر و نغز
گر که داری از معانی جان و مغز
هر زمان این زندگان را مُردنیست
نقد جان را سوی مخزن بُردنیست
در تحرک تن مثال آبِ جوست
انتقال از رتبه ها اِفنای اوست
چون کند در رتبۀ دیگر ورود
حشر و بعثش اندر آن رتبه است زود
این تحرک جوهری باشد به نام
تا حیات عنصری گردد تمام
هم بر آنسان است عالم را نهاد
زآن سبب شد نام او کون و فساد
جمله کونیات را این است حال
بنگری گر نقل تبدیل و زوال
حشر اصغر این بود وین روشن است
حشر اکبر بعد موتِ این تن است
حق برانگیزاند این ذرات را
تا تو دانی اقتدار ذات را
اندر این موت طبیعی خاص و عام
سوی او گردند راجع لاکلام
زآنکه در هر رتبه ای او حاضر است
نیست جایی غیر او ، وین ظاهر است
غیر او باشد عدم یعنی که نیست
پس رجوع جمله بر ذات غنی است
بشنو از موت ارادی شرح خاص
کآن به خاصان دارد ای جان اختصاص
آن فنای نفس ها در وحدت است
پس حیاتی در حیات از حضرت است
بالحقیقه آن بقای مطلق است
فانی فی الله ، باقی بالحق است
از مقام نفس تا جمع وجود
پایه پایه تا لقای شاه جود
هر مقامی سوی وحدت رجعتی است
اتصالش بر مشاهد رؤیتی است
در شهود ذات بی فصل و فتور
ضوء گردد راجع اندر اصل نور
گشت میدان صاف و میدان تاز ماند
آنکه باقی بود ، باقی باز ماند
مُردن این مردمان مرگ زن است
چون بمیرد مرد، باقی ذوالمن است
مرگ مردان رفتن اندر منزل است
ماند آنجا آنکه سلطان دل است
شو قلندر دل بر آنجا هم مبند
بگذر از نقص و کمال و چون و چند
هر کسی زین اصطلاح آگاه نیست
تو بمان ای آنکه جز تو شاه نیست
بازگشتم، جستجو افسانه است
جُستم اکنون دلبر اندر خانه است
بهر ما گسترده خوانی در سرای
میرود هر سو پی خانه خدای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّٰهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوٰاتاً فَأَحْیٰاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۲۸)
هوش مصنوعی: چگونه به خدا کافر می‌شوید در حالی که پیش از این مرده بودید و او شما را زنده کرد؟ سپس شما را دوباره می‌میراند و سپس دوباره زنده می‌کند و در نهایت به سوی او باز خواهید گشت.
چگونه کافر شوید بخدا و حال آنکه بودید مرده‌ها پس زنده کرد شما را پس میراند شما را پس زنده می‌کند شما را پس بسوی او بازگشت کنید (۲۸)
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که به خدا کافر شوید؟ در حالی که شما مرده بودید و او شما را زنده کرد. سپس شما را می‌میراند و دوباره زنده می‌کند و در نهایت به سوی او باز خواهید گشت.
« در بیان موت و حیات، بعثو حشر و معنی عالم کون و فساد »
هوش مصنوعی: در مورد مرگ و زندگی، برانگیختن و محشور شدن و معناي جهان و فساد.
کَیفَ بالله تَکْفُرُون ما را بس است
بهر ارشاد ار به دارِ جان، کس است
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانید به خدایی که شما را به هدایت سوق داده، کافر شوید؟ این در حالی است که او تنها به خاطر نجات شما و با خلوص نیت، از جان خود می‌گذرد.
مردگان بودید ، حقتان زنده کرد
بر حیات عاریت زیبنده کرد
هوش مصنوعی: شما مرده بودید، ولی خداوند شما را زنده کرد و عمرتان را با زیبایی آراسته ساخت.
پس بمیراند ز بعد از زندگی
پس برانگیزاند از پایندگی
هوش مصنوعی: پس از زندگی، کسی می‌میرد و بعد از این مرگ، او را دوباره زنده می‌کند.
جمله میرند اوست باقی لایزال
سوی او گردید راجع لامحال
هوش مصنوعی: تمام افراد در پایان عمر خود به سمت او می‌روند و او همیشگی و بی‌پایان است. در نهایت، هر چیزی به سوی او بازمی‌گردد و این امر غیرقابل تغییر است.
با تو گویم نکته های بکر و نغز
گر که داری از معانی جان و مغز
هوش مصنوعی: اگر تو درک عمیق و نابی از معانی داشته باشی، می‌خواهم با تو درباره نکته‌ها و مفاهیم تازه و جذاب صحبت کنم.
هر زمان این زندگان را مُردنیست
نقد جان را سوی مخزن بُردنیست
هوش مصنوعی: هر لحظه، این موجودات زنده به سوی مرگ پیش می‌روند و باید از زندگی‌ خود استفاده کنند و آن را به جایی ارزشمند منتقل کنند.
در تحرک تن مثال آبِ جوست
انتقال از رتبه ها اِفنای اوست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در حرکت و تغییر جسمانی، مانند جریان آب جوش است و این انتقال و تغییر وضعیت، نشانه‌ی فنا و زوال آن حالت قبلی است.
چون کند در رتبۀ دیگر ورود
حشر و بعثش اندر آن رتبه است زود
هوش مصنوعی: زمانی که انسان در مرحله‌ای دیگر قرار گیرد، ورود به روز قیامت و زنده شدن او در آن مرحله با سرعت انجام می‌شود.
این تحرک جوهری باشد به نام
تا حیات عنصری گردد تمام
هوش مصنوعی: این حرکت به انرژی‌ای اشاره دارد که موجب می‌شود زندگی مادی به طور کامل شکل بگیرد و وجود پیدا کند.
هم بر آنسان است عالم را نهاد
زآن سبب شد نام او کون و فساد
هوش مصنوعی: عالم به خاطر همان ساختاری که دارد، به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود: ایجاد و نابودی.
جمله کونیات را این است حال
بنگری گر نقل تبدیل و زوال
هوش مصنوعی: تمام موجودات عالم این چنین‌اند: حالا نگاهی بینداز، آیا تغییری در آنها و یا زوالی وجود دارد؟
حشر اصغر این بود وین روشن است
حشر اکبر بعد موتِ این تن است
هوش مصنوعی: محاکمه و بررسی کوچک در همین دنیا اتفاق می‌افتد و بدیهی است که محاکمه بزرگ‌تر پس از مرگ این بدن خواهد بود.
حق برانگیزاند این ذرات را
تا تو دانی اقتدار ذات را
هوش مصنوعی: خداوند این ذرات را به حرکت درمی‌آورد تا تو بفهمی که ذات او چه قدر قدرت دارد.
اندر این موت طبیعی خاص و عام
سوی او گردند راجع لاکلام
هوش مصنوعی: در این مرگ، همه افراد، چه خاص و چه عام، به سوی او بازمی‌گردند و سخنی خواهند گفت.
زآنکه در هر رتبه ای او حاضر است
نیست جایی غیر او ، وین ظاهر است
هوش مصنوعی: خداوند در هر مقامی حضور دارد و هیچ جایی نیست که او در آن نباشد، و این حقیقت واضح و روشن است.
غیر او باشد عدم یعنی که نیست
پس رجوع جمله بر ذات غنی است
هوش مصنوعی: غیر از او وجود ندارد، یعنی اگر کسی غیر او باشد، پس وجود ندارد. بنابراین تمام چیزها به ذات غنی او بازمی‌گردند.
بشنو از موت ارادی شرح خاص
کآن به خاصان دارد ای جان اختصاص
هوش مصنوعی: به شنیدن توضیحات درباره مرگ ارادی بپرداز، زیرا این موضوع مختص افراد خاصی است. ای جان، این موضوع اختصاصی است و فقط برای عده‌ای خاص قابل فهم و درک است.
آن فنای نفس ها در وحدت است
پس حیاتی در حیات از حضرت است
هوش مصنوعی: فنا و درستی نفس‌ها در اتحاد و یکی شدن آنهاست، بنابراین حیات حقیقی فقط از ذات حضرت تأمین می‌شود.
بالحقیقه آن بقای مطلق است
فانی فی الله ، باقی بالحق است
هوش مصنوعی: در واقع، آن باقی واقعی است که به خداوند تعلق دارد؛ وجودش از جوهر الهی است و تنها به واسطه‌ی حقیقت خداوند پایدار می‌ماند.
از مقام نفس تا جمع وجود
پایه پایه تا لقای شاه جود
هوش مصنوعی: از مرتبه نفس تا سطح وجود، هر مرحله‌ای که طی می‌شود، به ملاقات دوستی بزرگ و بخشنده می‌انجامد.
هر مقامی سوی وحدت رجعتی است
اتصالش بر مشاهد رؤیتی است
هوش مصنوعی: هر مرتبه‌ای به سمت یگانگی بازمی‌گردد و ارتباط آن با مشاهده حقیقتی است.
در شهود ذات بی فصل و فتور
ضوء گردد راجع اندر اصل نور
هوش مصنوعی: در دیدن حقیقتی بدون هیچگونه فاصله و سردرگمی، نور به اصل و ریشه‌اش برمی‌گردد.
گشت میدان صاف و میدان تاز ماند
آنکه باقی بود ، باقی باز ماند
هوش مصنوعی: دنیای پیرامون ما همیشه تغییر می‌کند و آنچه که در ابتدا واضح و روشن به نظر می‌رسد، ممکن است در گذر زمان دچار تحولات زیادی شود. اما تنها مواردی که واقعی و پایدار هستند، برای همیشه باقی می‌مانند و ارزش خود را حفظ می‌کنند.
مُردن این مردمان مرگ زن است
چون بمیرد مرد، باقی ذوالمن است
هوش مصنوعی: مرگ این آدم‌ها همچون مرگ زن است؛ چرا که وقتی مردی بمیرد، باقی‌مانده او همچنان در این دنیا ادامه دارد.
مرگ مردان رفتن اندر منزل است
ماند آنجا آنکه سلطان دل است
هوش مصنوعی: مرگ برای مردان در واقع گذر به یک منزل جدید است، و تنها کسی که در دل‌ها سلطنت می‌کند، در آنجا باقی می‌ماند.
شو قلندر دل بر آنجا هم مبند
بگذر از نقص و کمال و چون و چند
هوش مصنوعی: دل را به چیزهای محدودی نچسبان، از محدودیت‌ها و کمالات بگذر و به عمق امور توجه کن.
هر کسی زین اصطلاح آگاه نیست
تو بمان ای آنکه جز تو شاه نیست
هوش مصنوعی: هر کسی از این موضوع باخبر نیست، تو بمان ای کسی که جز تو شاهی وجود ندارد.
بازگشتم، جستجو افسانه است
جُستم اکنون دلبر اندر خانه است
هوش مصنوعی: به خانه برگشتم و جستجو می‌کنم، اما می‌دانم که جستجوی من بی‌نتیجه است؛ در اینجا محبوبم در انتظار من است.
بهر ما گسترده خوانی در سرای
میرود هر سو پی خانه خدای
هوش مصنوعی: برای ما در میهمانی‌ای که در خانه خدا برگزار می‌شود، خواننده‌ای قابل توجه و بزرگ وجود دارد که در هر سمت، به دنبال خانه خدا می‌گردد.