گنجور

۱- آیات ۱ تا ۸

بسم االله الرحمن الرحیم

کهیعص (۱) ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّٰا (۲) إِذْ نٰادیٰ رَبَّهُ نِدٰاءً خَفِیًّا (۳) قٰالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ اَلْعَظْمُ مِنِّی وَ اِشْتَعَلَ اَلرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعٰائِکَ رَبِّ شَقِیًّا (۴) وَ إِنِّی خِفْتُ اَلْمَوٰالِیَ مِنْ وَرٰائِی وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا (۵) یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا (۶) یٰا زَکَرِیّٰا إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ اِسْمُهُ یَحْییٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا (۷) قٰالَ رَبِّ أَنّٰی یَکُونُ لِی غُلاٰمٌ وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ اَلْکِبَرِ عِتِیًّا (۸)

بنام خدای بخشندۀ مهربان

کهیعص (۱) بیان مرحمت کردن پروردگار تو است بنده‌اش را زکریا (۲) هنگامی که خواند پروردگارش را خواندنی پنهان (۳) گفت پروردگارا بدرستی که سست شد استخوان از من و مشتعل شد سر از راه پیری و نشده‌ام بخواندن تو ای پروردگارم محروم (۴) و بدرستی که من می‌ترسم از بنی اعمام از بعدم و باشد زنم نازاینده پس ببخش مرا از خودت ولّی (۵) که میراث برد از من و میراث برد از آل یعقوب و بگردانش ای پروردگارم پسندیده (۶) ای زکریا بدرستی که ما مژده می‌دهیم ترا به پسری که نام او یحیی است که نگردانیدیم مر او را از پیش همنامی (۷) گفت ای پروردگار من از کجا می‌شود مرا پسری و باشد زنم تا زاینده و بدرستی که رسیده‌ام از پیری به نهایت ناتوانی (۸)

بعد بسم االله الرحمن الرحیم
کوست باب علم االله العلیم
کن اِلهی شرح صدرم را زیاد
تو به حق کاف و ها و یا و عین و صاد
کاف هست از سرّ کانَ االلهُ کان
کَانَ قَبلَ أن یَکُونَ الخَلق آن
پیش از آن یعنی که باشد هیچ شیء
بود اندر بود خود موجود وی
بود و غیر از بود او بودی نبود
هم نخواهد بود، بودی در وجود
همچنان که بوده خواهد بود باز
نیست با بودش وجودی ز امتیاز
امتیاز اعنی که از برهان ذات
خود بود برهان خود ، سلطان ذات
در ظهور اسم شاید گر فقیر
خواندنش کافی به خلق و هم کبیر
اکبر اعنی زآنکه آید در نعوت
کی شناسد مرده وصف لایموت
وصفها بر قدر عقل مردم است
ور نه کی از کنه بحر آگه خُم است
بس کبیر از خلق و کافی بر عباد
در کمال و در کرم کامل رشاد
کامل اندر وصف و خلق و عزّ و نام
در کمال ذات خود فوق التمام
کرد ایجاد خلایق از کرم
آن کرم که برتر است از کیف و کم
هاست حاکی از هویّت در ثبات
کوست ساری در تمام ممکنات
هست هستی ها تمام از هست او
وز مِی توحید او سرمست او
با وجود آنکه عین هر شیء است
مطلق از اشیاء به ذات خود وی است
نیست پابست وجودی بل به عون
گشت ساری تا رسد هستی به کون
چون به فرق از جمع آزادی شود
خلق را در جهر و سرّ هادی شود
سرّ و جهر اعنی که از وجه وجود
رهنما شد در نزول و در صعود
در نزول این خلق را ایجاد کرد
در صعود از راه ایمان شاد کرد
ها اشارت پس به هادی زین ره است
داند این کز راه و رهبر آگه است
یا بود در علم و افعال جمیل
بر یداالله فوق أیدیهم دلیل
عین یعنی در مقام علم ذات
گشت ثابت عین جمله ممکنات
یافت بر عدل آن حقایق اقتضا
این است تعبیر از علی العرش استوی
یعنی آنچه شد پدید از زشت و خوب
خلق کرد از عدل علام الغیوب
هستی اش یعنی چنان بُد مقتضی
کآفرید او را خود آن ذات العلی
صاد یعنی صادق است او در کلام
یا به وعده آنچه داد از هر مقام
یا که صنعش جمله بر صدق است و حق
ذات صمدانی به خلق ماخَلَق
این است تحقیقی صحیح و معتبر
کو بود در کاف و ها رمز دگر
لیک بر سرّ صفی بس لامع است
که مطابق این بیان با واقع است
کاف و ها یا عین و صاد است المراد
رحمت رب تو بر عبدش به یاد
ذکر رحمت باشد از پروردگار
بنده خود مر زکریا را به کار
خواند چون پروردگارش را نهان
خواندنی با نطق دل نی با زبان
گفت ای پروردگارم گشت سست
استخوان من که بُد سخت و درست
گشت پیری از سرم افروخته
نارش اعنی عظم و لحمم سوخته
من نبودم هرگز اندر خواندنت
ناامید ای رب من در مأمنت
من بترسم از موالی بعد خود
کز شرار آل یعقوبند و بد
زوجه ام نازاست وز سن ممتلی
پس ببخش از نزد خود بر من ولیّ
پاک فرزندی که باشد یار من
بعد من اولی بود در کار من
باشد او از مال من میراث بر
همچنین از آل یعقوب آن پسر
هم ورا گردان تو ای پروردگار
بر رضای خویشتن شایسته کار
ای زکریا ما تو را بر آن غلام
مژده می بدهیم کش یحیی است نام
نافریدستیم او را پیش از این
ما سَمیتی کش بود نامی چنین
گفت ای پروردگار من چسان
بهر من باشد غلامی بر عیان
زآنکه نازاینده می باشد زنم
کرده پیری خشک اعصاب و تنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کهیعص (۱) ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّٰا (۲) إِذْ نٰادیٰ رَبَّهُ نِدٰاءً خَفِیًّا (۳) قٰالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ اَلْعَظْمُ مِنِّی وَ اِشْتَعَلَ اَلرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعٰائِکَ رَبِّ شَقِیًّا (۴) وَ إِنِّی خِفْتُ اَلْمَوٰالِیَ مِنْ وَرٰائِی وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا (۵) یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اِجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا (۶) یٰا زَکَرِیّٰا إِنّٰا نُبَشِّرُکَ بِغُلاٰمٍ اِسْمُهُ یَحْییٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا (۷) قٰالَ رَبِّ أَنّٰی یَکُونُ لِی غُلاٰمٌ وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ اَلْکِبَرِ عِتِیًّا (۸)
هوش مصنوعی: در این آیات، داستان زکریا و درخواست او از خداوند بیان شده است. زکریا در حال دعا و ندا به پروردگارش است و از وضعیت جسمی خود که به شدت ضعیف شده و سرش نیز به خاطر پیری سفید شده، نالان است. او مظلومانه از خدا می‌خواهد که چون از فرزنددار شدن ناامید است، ولی همچنان به خاندان او علاقه‌مند است، خداوند به او فرزندی عطا کند. این دعا به خاطر ترس او از آینده و عدم وجود ادامه نسل او صورت می‌گیرد. زکریا از خدا می‌خواهد که فرزندی به او بدهد که وارث او و وارث خاندان یعقوب باشد و به او توفیق راضی و خشنودی را عطا کند. سپس خداوند به او مژده می‌دهد که پسری به نام یحیی به او خواهد داد که تاکنون کسی با این نام نیامده است. زکریا با وجود ناتوانی همسرش و سالخوردگی خود، از خداوند می‌پرسد چطور چنین چیزی ممکن است.
کهیعص (۱) بیان مرحمت کردن پروردگار تو است بنده‌اش را زکریا (۲) هنگامی که خواند پروردگارش را خواندنی پنهان (۳) گفت پروردگارا بدرستی که سست شد استخوان از من و مشتعل شد سر از راه پیری و نشده‌ام بخواندن تو ای پروردگارم محروم (۴) و بدرستی که من می‌ترسم از بنی اعمام از بعدم و باشد زنم نازاینده پس ببخش مرا از خودت ولّی (۵) که میراث برد از من و میراث برد از آل یعقوب و بگردانش ای پروردگارم پسندیده (۶) ای زکریا بدرستی که ما مژده می‌دهیم ترا به پسری که نام او یحیی است که نگردانیدیم مر او را از پیش همنامی (۷) گفت ای پروردگار من از کجا می‌شود مرا پسری و باشد زنم تا زاینده و بدرستی که رسیده‌ام از پیری به نهایت ناتوانی (۸)
هوش مصنوعی: کهیعص، بیانگر رحمت خداوند به بنده‌اش زکریا است، زمانی که او به طور مخفیانه پروردگارش را خواند. زکریا گفت: «پروردگارا، استخوان‌هایم سست شده و به خاطر پیری سرم به شدت داغ و ملتهب شده است. تاکنون هم از دعا کردن به تو محروم نبوده‌ام. من از بستگانم می‌ترسم که بعد از من خواهند ماند و همسرم نیز نازا است. پس از جانب خودت برایم ولی و جانشینی قرار بده که از من و آل یعقوب ارث ببرد و پروردگارا، او را برای من پسندیده قرار بده.» سپس، خداوند به زکریا مژده می‌دهد که پسری به نام یحیی خواهد داشت که هیچ‌کس پیش از او به این نام نخواهد آمد. زکریا پرسید: «پروردگارا، چگونه می‌توانم پسری داشته باشم در حالی که همسرم نازاست و من به مرحله پیری و ناتوانی رسیده‌ام؟»
بعد بسم االله الرحمن الرحیم
کوست باب علم االله العلیم
هوش مصنوعی: بعد از بسم‌الله الرحمن الرحیم، کجاست دروازه علم خداوند دانا؟
کن اِلهی شرح صدرم را زیاد
تو به حق کاف و ها و یا و عین و صاد
هوش مصنوعی: ای خدا، دل و جانم را گشاده کن، به حق "کاف" و "ها" و "یا" و "عین" و "صاد"
کاف هست از سرّ کانَ االلهُ کان
کَانَ قَبلَ أن یَکُونَ الخَلق آن
هوش مصنوعی: خداوند بوده است قبل از اینکه مخلوقات وجود داشته باشند.
پیش از آن یعنی که باشد هیچ شیء
بود اندر بود خود موجود وی
هوش مصنوعی: قبل از آنکه چیز دیگری وجود داشته باشد، خود وجود در جایی بوده که هیچ چیزی به جز خودش نبود.
بود و غیر از بود او بودی نبود
هم نخواهد بود، بودی در وجود
هوش مصنوعی: وجود او تنها حقیقت است و غیر از او چیزی نیست و نخواهد بود. همه چیز در وجود او خلاصه می‌شود.
همچنان که بوده خواهد بود باز
نیست با بودش وجودی ز امتیاز
هوش مصنوعی: هرچه بوده، همان‌طور خواهد بود و هیچ چیزی از وجود او برای ما امتیاز یا تفاوتی ندارد.
امتیاز اعنی که از برهان ذات
خود بود برهان خود ، سلطان ذات
هوش مصنوعی: امتیاز به معنای برتری و خاص بودن است، که از وجود و هستی خود ناشی می‌شود و به نوعی نشان‌دهنده‌ی قدرت و سلطنت وجود است. این به این معناست که وجود و ذات هر چیزی، خود دلیلی بر وجود و اهمیت آن به شمار می‌آید.
در ظهور اسم شاید گر فقیر
خواندنش کافی به خلق و هم کبیر
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که اگر کسی را به نام فقیر بخوانیم، شاید این برای دیگران کافی باشد؛ اما اگر او را به نام کبیر (بزرگ) بخوانیم، این نیز درست و مناسب است. این نشان می‌دهد که نام یا عنوان مهم نیست و اصل شخصیت فرد است.
اکبر اعنی زآنکه آید در نعوت
کی شناسد مرده وصف لایموت
هوش مصنوعی: اکبر به معنای بزرگ‌تر است و یکی از ویژگی‌های خداوند به شمار می‌آید. در اینجا گفته می‌شود که اگر کسی به عظمت و وصف خداوند واقف شود، دیگر نمی‌تواند به توصیف موجودات مرده و فناپذیر بپردازد. زیرا در برابر بزرگی و جاودانگی خداوند، هیچ چیز دیگری از اهمیت برخوردار نیست. در واقع، آگاهی و درک عمیق از خداوند باعث می‌شود که انسان به تمام آفرینش و موجودات دیگر به‌طور متفاوتی بنگرد.
وصفها بر قدر عقل مردم است
ور نه کی از کنه بحر آگه خُم است
هوش مصنوعی: توصیف و بیان چیزها به اندازه‌ تفکر و درک مردم است؛ در غیر این صورت، آیا کسی می‌تواند عمق و حقیقت دریا را فقط با یک خمره بشناسد؟
بس کبیر از خلق و کافی بر عباد
در کمال و در کرم کامل رشاد
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و بس عظیم است و برای بندگانش در کمال و رحمتش، به اندازه کافی مهربانی و راهنمایی فراهم کرده است.
کامل اندر وصف و خلق و عزّ و نام
در کمال ذات خود فوق التمام
هوش مصنوعی: در وصف و ویژگی‌ها و عظمت و شهرت، او کامل است و در ذات خود به تمام معنا بی‌نقص و بی‌همتاست.
کرد ایجاد خلایق از کرم
آن کرم که برتر است از کیف و کم
هوش مصنوعی: آفرینش موجودات به خاطر لطف و بزرگواری موجودی است که از هر نظر از همه بالاتر و برتر است.
هاست حاکی از هویّت در ثبات
کوست ساری در تمام ممکنات
هوش مصنوعی: وجود به عنوان نمایانگر هویت، در ثبات خود، در تمامی موجودات جریان دارد.
هست هستی ها تمام از هست او
وز مِی توحید او سرمست او
هوش مصنوعی: تمام وجودها از وجود او سرچشمه می‌گیرند و همه با میِ‌ عشق و یگانگی او مست و سرشار از حال و هوای او هستند.
با وجود آنکه عین هر شیء است
مطلق از اشیاء به ذات خود وی است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر چیزی که وجود دارد، در عین حال که نشان‌دهنده‌ی حقیقت خود است، اما در ذات و وجود اصلی‌اش از تمام اشیا جدا و مستقل است. یعنی حقیقت واقعی او فراتر از اشیاء و موجودات دیگر است.
نیست پابست وجودی بل به عون
گشت ساری تا رسد هستی به کون
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در این جهان ثابت نیست و همه چیز به کمک و حمایت یکدیگر ادامه پیدا می‌کند تا وجود به شکل و حالت خاصی درآید.
چون به فرق از جمع آزادی شود
خلق را در جهر و سرّ هادی شود
هوش مصنوعی: وقتی مردم از جمع و اجتماع آزاد شوند، در حالت ظاهر و باطن راهنمایی می‌شوند.
سرّ و جهر اعنی که از وجه وجود
رهنما شد در نزول و در صعود
هوش مصنوعی: رازهایی که هم آشکار و هم پنهان هستند، به این معنی که از چهره وجود، راهنمایی می‌شود در فرآیند فرود و صعود.
در نزول این خلق را ایجاد کرد
در صعود از راه ایمان شاد کرد
هوش مصنوعی: خداوند در هنگام آفرینش انسان‌ها، آنها را به وجود آورد و با ایمان به او، در گذر از سختی‌ها و رشد روحی، دل‌هایشان را شاد می‌کند.
ها اشارت پس به هادی زین ره است
داند این کز راه و رهبر آگه است
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره دارد به این که نشانه‌هایی وجود دارد که هادی (راهنما) از این مسیر آگاه است و می‌تواند در آن راهنمایی کند. به عبارت دیگر، کسی که تجربه و دانش لازم را دارد، می‌تواند به خوبی نشان دهد که چگونه باید در این مسیر حرکت کرد.
یا بود در علم و افعال جمیل
بر یداالله فوق أیدیهم دلیل
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که علم و اعمال خوب، نشانه‌ای از قدرت خداوند بر افراد است. به عبارت دیگر، وقتی کسی به علم و کارهای نیکو دست می‌یابد، این می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از اراده و قدرت الهی تلقی شود.
عین یعنی در مقام علم ذات
گشت ثابت عین جمله ممکنات
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که حقیقت وجود، در مقام علم و شناخت، به گونه‌ای ثابت و پایدار است و همه موجودات ممکن هم در این مقام جایگاه خود را دارند. یعنی همه چیز در این دانش و آگاهی با ثبات و مشخص است.
یافت بر عدل آن حقایق اقتضا
این است تعبیر از علی العرش استوی
هوش مصنوعی: به دست آوردن حقیقت بر اساس عدالت به این معناست که باید با عقل و تفکر درست، به درک عمیق‌تری از مسایل رسید. این فرآیند نیازمند است تا به مقام والایی دست یابیم که با قدرت و حکمت، به حقیقت نزدیک شویم.
یعنی آنچه شد پدید از زشت و خوب
خلق کرد از عدل علام الغیوب
هوش مصنوعی: آنچه در دنیا به خوبی و زشتی دیده می‌شود، نتیجه‌ی عدالت الهی است که از علم گسترده و کامل او سر چشمه می‌گیرد.
هستی اش یعنی چنان بُد مقتضی
کآفرید او را خود آن ذات العلی
هوش مصنوعی: وجود او نشان‌دهنده این است که چنان بود که شایسته‌اش بود، و همانا آن ذات باعظمت او را آفرید.
صاد یعنی صادق است او در کلام
یا به وعده آنچه داد از هر مقام
هوش مصنوعی: صاد نشان‌دهنده راستگویی و صداقت او در سخن است و او به وعده‌ای که داده، از هر جایگاهی که باشد، پایبند است.
یا که صنعش جمله بر صدق است و حق
ذات صمدانی به خلق ماخَلَق
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همه آثار و آفرینش خداوند بر حقیقت و صداقت است و وجود حق که بی‌نهایت و بی‌مانند است به خلق ما و دیگر موجودات مربوط می‌شود.
این است تحقیقی صحیح و معتبر
کو بود در کاف و ها رمز دگر
هوش مصنوعی: این یک بررسی درست و قابل اعتماد است که در آن، حرف «ک» و «ه» به عنوان نشانه‌ای دیگر مطرح شده‌اند.
لیک بر سرّ صفی بس لامع است
که مطابق این بیان با واقع است
هوش مصنوعی: اما در یک رمز و رازی وجود دارد که بسیار درخشان و روشن است و با این توضیحات، مطابق واقعیت می‌باشد.
کاف و ها یا عین و صاد است المراد
رحمت رب تو بر عبدش به یاد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه کاف و ها یا عین و صاد نمادهایی از رحمت پروردگار بر بندگانش هستند. به عبارت دیگر، از طریق این حروف، به یاد می‌آوریم که خداوند چگونه بر بندگانش رحمت می‌فرستد.
ذکر رحمت باشد از پروردگار
بنده خود مر زکریا را به کار
هوش مصنوعی: پروردگار به بندۀ خود زکریا رحمتی عطا کرده است و درباره‌اش یاد می‌کند.
خواند چون پروردگارش را نهان
خواندنی با نطق دل نی با زبان
هوش مصنوعی: وقتی که او پروردگارش را می‌خواند، این کار را به صورت درونی و با احساسات خود انجام می‌دهد، نه با کلام و زبان.
گفت ای پروردگارم گشت سست
استخوان من که بُد سخت و درست
هوش مصنوعی: خداوند، استخوان‌های من که زمانی محکم و استوار بود، حالا ضعیف و سست شده است.
گشت پیری از سرم افروخته
نارش اعنی عظم و لحمم سوخته
هوش مصنوعی: پیری به سراغم آمده و آتش او باعث شده که جسم و نرمش دچار سوختگی شود.
من نبودم هرگز اندر خواندنت
ناامید ای رب من در مأمنت
هوش مصنوعی: من هیچ‌گاه از خواندن و ذکر نام تو ناامید نبوده‌ام، ای پروردگار من، در پناه تو.
من بترسم از موالی بعد خود
کز شرار آل یعقوبند و بد
هوش مصنوعی: من نگران هستم که بعد از خودم افرادی بیایند که از خانواده آل یعقوب خطرناک‌تر باشند و به شر و فساد بپردازند.
زوجه ام نازاست وز سن ممتلی
پس ببخش از نزد خود بر من ولیّ
هوش مصنوعی: همسرم بسیار ناز و دلنشین است و من در سن و سالی قرار دارم که پر از تجربه و جوانی است. بنابراین از تو می‌خواهم که با لطف و بزرگواری‌ات، مرا از نزد خود رنجیده خاطر نگردانی.
پاک فرزندی که باشد یار من
بعد من اولی بود در کار من
هوش مصنوعی: فرزند پاک و نیک من که بعد از من خواهد بود، سزاوارتر است که در کارهایم کنار من باشد.
باشد او از مال من میراث بر
همچنین از آل یعقوب آن پسر
هوش مصنوعی: او از ثروت من به ارث خواهد برد، مثل اینکه او هم از نسل یعقوب است.
هم ورا گردان تو ای پروردگار
بر رضای خویشتن شایسته کار
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو را به دور خود می‌چرخم تا همیشه در راه رضایت و خواسته‌های خودت درست عمل کنم.
ای زکریا ما تو را بر آن غلام
مژده می بدهیم کش یحیی است نام
هوش مصنوعی: ای زکریا، ما به تو مژده می‌دهیم از تولد کودکی که نامش یحیی است.
نافریدستیم او را پیش از این
ما سَمیتی کش بود نامی چنین
هوش مصنوعی: ما از پیش از این، در وجود او آگاهی داشتیم و به طور کامل از ویژگی‌هایش باخبر بودیم.
گفت ای پروردگار من چسان
بهر من باشد غلامی بر عیان
هوش مصنوعی: خدایا، چگونه ممکن است برای من در این دنیا زندگی‌ای به عنوان بنده و غلامی نمایان و آشکار شود؟
زآنکه نازاینده می باشد زنم
کرده پیری خشک اعصاب و تنم
هوش مصنوعی: زن باعث زایندگی و زندگی است، اما من به خاطر او دچار پیری و خستگی روحی و جسمی شده‌ام.